eitaa logo
🔹حیات طیبه🔹
2هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
489 فایل
•﷽• پرسش و پاسخ اعتقادی مسائل سیاسی اخلاقی سبک زندگی اسلامی ... - کارشناس دینی و سیاسی - استادحلقه های معرفت -و مبلغ دانشگاه •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/yamahdiadrekni72 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ‼️ 1⃣ اعلام دشمن، فرمان جدیدی نیست؛ در طول چنددهه اخیر دشمن اصلی این کشور و نظام یعنی آمریکا، مدام تهدید به جنگ و حمله نظامی می کرد و همه رؤسای جمهور از ریگان و کارتر و بوش تا اوباما و ترامپ می گفتند: «همه گزینه ها روی میز است». 2⃣ دشمنان می دانند ملت ایران یک ملت دموکراتیک است و اینجا افکار عمومی مردم تعیین کننده مسیر است. (منظور تعیین کنندگی رأی و نظر مردمی نه دموکراتیک از نظر مؤلفه های غربی). لذا تمام همت خود را صرف مدیریت افکار عمومی و اقناع کرده اند تا بتوانند از طریق دستکاری مردم و مسئولین، علت دشمنی آمریکا با ایران را چیز دیگری معرفی کنند و گزینه تسلیم را به همه بباورانند. هدف اصلی آرایش جنگی دشمن، است نه چیز دیگر. 3⃣ «امتیاز به دشمن» و تسلیم تنها کلیدِ تقی زاده ها برای حل مشکلات در تمام این سالها بوده است. 4⃣ آرایش دشمن در زمینه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مجازی است و تکلیف ما در این محدوده است؛ آدرس اشتباه ندهند!، برای جنگ نظامی دشمن نه نمی تواند و نه برنامه دارد امروز اقتدار امنیتی نظامی ما در منطقه روشن است و نظامیان ما هوشیارند. 5⃣ مسئولیت جریان انقلابی بسیار اساسی و مهم است: :آرایش جنگی را درست ببینید و بشناسید. :اسیر جنگ های داخلی درون گفتمانی نشوید. درگیر حواشی نشوید. : جبهه دوست از دشمن را درست بشناسید. مبادا توپخانه را به سمت خودی نشانه بگیرید. : عقب نشینی نکنید. جبهه را به بهانه های مختلف خالی نکنید. 6⃣ عقب نشینی و کناره گیری جریان انقلاب، آغاز شکست نهضت است. 🔸رهبرمعظم انقلاب: "یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدینین، علما و انقلابیون بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بی‌دینی پیش می‌رود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همه‌ی انگیزه‌ی خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینی حمله کنند، موجب شد که متدینین و علما که در صفوف اول مبارزه‌ی مشروطیت بودند، به‌تدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست می‌خورَد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانی به وجود آمد. رضاخانِ قلدر و چکمه‌پوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا این‌طور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند" 🔹مراقب پژمردن نهال باشیم؛ رفیق نیمه‌راه نباشیم. با بریدن و سرد شدن و ترسیدن، رفقا را تنها نگذاریم. عذرهای شرعی دست‌‌وپای ما را نبندند. بریدن و تنها گذاشتن رفقای انقلابی، به هر علتی، ما را از رسیدن به سعادت باز می‌دارد. چنانچه عقب‌نشینی و پشت‌کردن به جبهه‌ها بدون دستور فرمانده جرم و سزاوار مجازات است. با نوشتن، با حرف زدن، با فریاد زدن، با بیل زدن، با کار جهادی و انقلابی، با افشاگری و روشنگری، با مطالبه گری آرمان هایی چون عدالت و مبارزه با تبعیض و اشرافی گری، با کمک به رونق تولید، علیه آرایش جنگی دشمن، آرایش بگیرید و برای مدیریت برنامه داشته باشیم. @mersad598
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 https://eitaa.com/yamahdiadrekni72 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⭕️تاریخ را تکرار کنید اما ن برای بدصفتان 🇮🇷مرحله ‎ انتخابات : هاشمی رفسنجانی ۶٬۲۱۱٬۹۳۷ رای احمدی نژاد ۵٬۷۱۱٬۶۹۶ رای 🇮🇷مرحله ‎ انتخابات : احمدی نژاد ۱۷٬۲۴۸٬۷۸۲ هاشمی رفسنجانی ۱۰٬۰۴۶٬۷۰۱ حالا نوبت ماست که با ‎ تَکرار کنیم. https://eitaa.com/yamahdiadrekni72