eitaa logo
مـَـــســیــرِ ظُهـــور
1.4هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
24.6هزار ویدیو
157 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلمات آدم کش! 🎙حجت الاسلام سخنرانی های
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 اینجوری نیت کن یک چهارم عمرت در ثواب
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌نقش قدرت نظامی ایران در رفع مشکلات اقتصادی 🔻امروز ما در معادلات قدرت‌های جهانی، از همۀ روزهای بعد از انقلاب جای پای محکم‌تری داریم! 🔻این قطعاً تبدیل به نان سر سفره مردم خواهد شد! 🔻اگر وادادگی دولت قبل را ادامه می‌دادیم امروز ... سخنرانی های برتر
2_144188856447533432.mp3
963.5K
🎬 آیا امکان عوض کردن نذر در صورت ناتوانی در انجام آن، وجود دارد؟ 🎙حجت‌الاسلام نماینده آیت الله مکارم شیرازی پاسخ می‌دهند. سخنرانی های برتر
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 آیا بعد از توبه آثار گناه هم پاک می شود؟ 🎙حجت الاسلام سخنرانی های
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬چه رابطه‌ای بین ظهور آقامون صاحب الزمان ارواحنا فدا و نابودی اسرائیل وجود داره؟؟ 🎙استاد سخنرانی های
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 زن و شوهرها این دو نقش را بازی کنند! 🍀چهار توصیۀ کلیدی برای رسیدن به آرامش در زندگی مشترک 🔻عروس و دامادها اين روش‌ها را ياد بگيرند! سخنرانی
✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره)