eitaa logo
مـَـــســیــرِ ظُهـــور
1.4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
137 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کن @Fatemaa_L تبلیغات نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 💠هرگز از شما راضی نخواهم شد... 🔹زهرای مرضیه پس از آن همه مصیبت‌ مریض شد. زنان مسلمان و خویشان و اصحاب خاص پیامبر به عیادت او می‌رفتند ولی ابوبکر و عمر بخاطر ستم‌هایی که در حق ایشان انجام داده بودند حضرت اجازه عیادت به آنها نمی داد. 🔹روزی آن دو نفر خدمت امیرالمومنین رسیدند و گفتند: از فاطمه اجازه بگیر ما نزد او بیاییم و از گناه خود عذرخواهی کنیم. امیرالمومنین نزد حضرت فاطمه آمد و فرمود: فاطمه جان! آن دو نفر(ابوبکر و عمر) بارها برای عیادت آمده اند اجازه نداده ای، اکنون دم در هستند، می‌خواهند بیایند از شما احوال پرسی کنند، شما چه صلاح می‌دانید؟ 🔹حضرت زهرا فرمود: خانه، خانه شماست و من در اختیار شما هستم هرطور صلاح می‌دانی عمل کن. حضرت فاطمه این جمله را گفت مقنعه را به صورت کشید و روی خود را به طرف دیوار گردانید. 🔹آن دو نفر وارد شدند. حضرت فاطمه پرسید: برای چه اینجا آمدید؟ گفتند: برای این که بگوییم ما خطاکاریم به شما جسارت کرده‌ایم و عذرخواهی کنیم و امیدواریم از تقصیرات ما بگذرید. 🔹حضرت فاطمه فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا از پیامبر شنیدید که فرمود: فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی؛ فاطمه پاره وجود من است، هرکه او را اذیت کند مرا اذیت کرده. گفتند: آری از پیامبر شنیده ایم. در این وقت حضرت فاطمه دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که این دو نفر مرا اذیت کردند. من شکایت ایشان را به تو و پیغمبر تو میکنم. آنگاه فرمود: نه، به خدا سوگند هرگز از شما راضی نخواهم شد تا با پدرم رسول خدا دیدار کنم. 📚بحار ج ۴۳، ص ۱۹۹