هدایت شده از تسبیحات
💠
اهل معنا را اصل و قاعدهای است که:
"هرچه جلب توجه کند، خلاف توحید است."
به تسبیحات بپیوندید.
➕️در تلگرام:
https://t.me/+0qOU9VQ7MDplYWVk
➕️در ایتا:
تسبیحات
https://eitaa.com/tassbihat
26.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
↔️ موضوع: «زیارت اربعین؛ آغاز ظهور»
🔹 - خلاصه قسمت شانزدهم -
🔻میهمان: {حجتالاسلام استاد عابدینی}
▫️«برنامه تلویزیونی راز»
🔖 @raz_ofoghtv
در "تفکر مراقبهای" به این دعوت میشویم که بیندیشیم، فقدان چه چیزی ما را پریشان و مضطرب میکند؟
پاسخ هرچه باشد، همان، جزو الهههایی است که در عمق جانمان به آن ایمان آوردهایم و با بودن و داشتنش آرام میگیریم. ایمان از "احساس امنیت" آغاز میشود. سرچشمهی این احساس را در عمق جان جستجو کنیم. خدای ما همانجا نشسته است.
#داستان_فراموشی
#سوبژکتیویسم
➕️ @yaminpour
🔺️دوره "حکمت شعر و هنر مقدس"
➕️گفتگو درباب مقالههای:
راز و رمز
غزال غزل
یاد بهشت و نوحه انسان در فراق
ختم ساغر
نقاشی برای نقاشی
▪️ پنج جلسه: ۳۹۵ دقیقه فایل صوتی
https://toluehagh.ir/hkmtsh
احساس میکنم هنوز رئیس جمهور نداریم... باید بر احساسم غلبه کنم. ولی هرچه دقیقتر نگاه میکنم، بیشتر نمیبینم.
به تماشای نمایش رستم و سهراب رفته بودم. رفتم برای دیدار با آقای فردوسی. خیلیها به تماشای چیزهای دیگر آمده بودند. برای عکس گرفتن و مباهات کردن.
هر بار رستم میآمد و با رخش گشتی میزد و بر و بازویی به رخ میکشید و میرفت. من همچنان چشم میچرخاندم به دنبال آقای فردوسی. گفتم بالاخره شاید از گوشه ای سرکی بکشد و به صحنه بیاید. از لابلای برج و باروی بلند و زیبای نمایش یا ناگهان از پس و پشت یک ستون یا حتی از زیر شولای رستم...
مردم با دیدن تهمینه و گردآفرید هورا میکشیدند و یک شیطان که گویا نفس لوّامه رستم بود هی میآمد و چشم در چشم من میایستاد و لیچار بار رستم میکرد. به من برخورد ولی حرفی نزدم.
سهراب که به صحنه آمد من بغض کردم. دخترکان جوان جیغ کشیدند و دست افشانی کردند؛ نفهمیدم چرا. قیافه سهراب آشنا بود...
کیکاووس دلهره مرزها را داشت و چشم بهراه رستم. من هم دلهرهی مرزها را داشتم و در انتظار آقای فردوسی. حالا همه بودند جز آقای فردوسی.
نمایش رو به پایان بود؛ رستم و سهراب پنجه در پنجه رجز میخواندند و میجنگیدند. هزار و چهل و چند سال است که جنگ این پدر و پسر روی اعصاب ما ایرانیهاست و هزار چهل و چند سال است که توران ناخن بهم میکشد تا دشنهها زودتر به خون آغشته شود.
سهراب به زمین افتاد. نفس لوامهی رستم هلهله کرد... صحنه تاریک شد. ناگهان رستم به آقای فردوسی تبدیل شد. دست چپ "دستان" بر پهلوی زخم خورده سهراب بود؛ دست راستش را به سمت من دراز کرد و فریاد کشید:
"کاش فرزندی در لشکر دشمن نداشتم..."
بغضم ترکید. گریه گریه گریه... مردم هورا کشیدند. آقای فردوسی کاری به کار...
وحید یامین پور
به تماشای نمایش رستم و سهراب رفته بودم. رفتم برای دیدار با آقای فردوسی. خیلیها به تماشای چیزهای دیگ
هیاهوی مردم نداشت. راهش را کشید و رفت تا دوباره کی برگردد و از قلب زمانِ باقی سخنی بگوید که چُرت و فراموشی ما را بهم بزند و خاطرهای انگیزد....
➕️ @yaminpour
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️ظهور امام زمان(عج) دور است یا نزدیک؟
اهل ایمان همیشه ظهور را نزدیک میبینند: انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا
▫️«برنامه تلویزیونی راز»
🔖 @raz_ofoghtv
🔺️اینا معتقدن اگر کسی به رئیسجمهور انتقاد کرد باید حقوقش قطع بشه!
پس چطور حامیان براندازی، وزیر میشن یادر پاستور سِمت میگیرن؟ آقای پزشکیان از اصل نظام مقدستره؟ نظرتون راجع به اساتید هیات علمی مخالف یامنتقد دولت چیه، همه اخراج بشن؟
به عصر #وفاق خوش آمدید.
پ ن:من حقوق بگیر دولت نیستم.
➕️ @yaminpour
میتوانستم و راحتتر بود که از کنار اهانتهای دستگاه پروپاگاندای حامی دولت با سکوت عبور کنم. آنها به ساکتها احترام میگذارند و برای غیر ساکتها تمهیدات ویژهی پاچهگیری و لجنمالی و...
اما دیدم سکوت، غیرمنصفانه است. "وفاق" خوب است و ضروری. اما اگر به اسم رمزی برای خفه کردن دیگران و انگ و برچسب زدن به منتقدان بدل شود، سرآغاز استبداد رأی و تضییع حقوق عامه و کینتوزی سازمان یافته علیه منتقدان خواهد بود.
برای من واضح است که تندروهای اصلاحطلب از "وفاق" مارپیچ سکوتی خواهند ساخت که هم انتقادات را در نطفه خفه کند و هم حاشیه امنی برای مرزشکنی و قبحزدایی از رفتارهای ضد مردمی خودشان فراهم کند. راه شکستن این مارپیچ سکوت، چیست؟ پاسخ روشن است.
بدترین ظلم را به مردم و شخص آقای پزشکیان همین تندورهایی خواهند کرد که "وفاق" را به عنوان یک ضرورت ملّی، به ضد خودش -ابزار خصمانه تسویه حساب سیاسی و حزبی- تبدیل میکنند.
➕️ @yaminpour
"خواستن"، توانستن است.
این ضربالمثل پرتکرار را چگونه میفهمیم؟ "خواستن" را اراده خودبنیاد میفهمیم. بنابراین یعنی اراده کن آنوقت توانایی انجامش را خواهی یافت.
حالا به معنای حقیقی "خواستن" توجه کنید. خواستن یعنی طلب و تمنّا.
توانایی حقیقی(خصوصا در امور معنوی) آنگاه رو میآورد که در جان ما طلب و تمنّای حقیقی طلوع کند. اراده و عزم در خلاء و به خودی خود متولد نمیشود. اراده همواره "اراده برای..." است. اراده برای کاری و به هدفی طلوع میکند و منشاء کار و اثر میشود و این مسبوق به یک طلب و تمناست. ما باید "بخواهیم" یعنی در موضع طلب و تشنگی حقیقی قرار بگیریم.
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
تشنگی با ارادههای غرورآمیز متکی به نفس بدست نمیآید. از طرفی تشنگی و تمنا همان اجابت است. از اینجاست که مولوی تشنگی را با جوشش آب پیوند زده است...
فرق بین آن اراده خود بنیاد با طلب تشنگی همان فرق بین روانشناسی زرد و تکنیکهای کسب موفقیت است با عرفان.
#یادگاری
➕️ @yaminpour
32.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫ «خون مقدس!»
♦️ هنگامه ای که چُرت جهالت بشر به بیداری تبدیل میشود...
▫️«برنامه تلویزیونی راز»
🔖@raz_ofoghtv