فریدون بن احمد سپهسالار نقل کرده که مولانا جلالالدین گفت:
"من از کجا، شعر از کجا؟ والله که من از شعر بیزارم و پیش من از شعر بدتر کاری نیست!"
آنچنان که در غزلیات شمس میگوید:
رَستم از این بیتوغزل ای شهوسلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا!
مولوی که خود والاترین شاعر است از شعر، آنگاه که معنایش توجه به صنایع ادبی و وزن و قافیه است، بیزار است و این بیزاری و "بیهنری" آغاز هنر والاست.
بیهنری همان صاف و آیینه شدن است. هنرِ والا آیینگی است. آینه بازتاب حقایق است. دل که آینه شد حقیقت که همان زیبایی است در آن تجلی میکند.
مولوی در داستان مجادله و رقابت چینیان و رومیان همین موضوع را تذکر میدهد. نقاشی چینیان که تقلیدی زیبا و چشمنواز از طبیعت بود در مقابل کار رومیان که فقط سنگ را صیقلی کرده بودند و آینه ساخته بودند، رنگ باخت.
رومیان آن صوفیانند ای پدر
بی زتکرار و کتاب و "بی هنر"
#یادگاری
#هنر_مقدس #شعر
➕️ @yaminpour