#تربیت_فرزند
#داستان_صدقه_دادن
#مذهبی #دینی
#کودکانه
حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جایی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت، حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست.
ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید، تعجب کردند و از حضرت علّت نمردن او را پرسیدند.
او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او برای من دعا کرد.
حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند، خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.
منبع: تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۲۲۳
💚 #تربیت_فرزند_امام_زمانی💚
@yar_emam_zaman 🌷