eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
217 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه 👆 بعد از وصیت مسلم، عمر بلافاصله آن را به عبیدالله شرح داد و حتی عبیدالله نیز وی را خائن به مسلم دانست و عمربن سعد ملعون نیز به وصایای مسلم عمل نکرد. به دستور عبیدالله، بکر بن حمران مسلم را به بالای دارالعماره برد و مسلم را در حالی که مشغول تسبیح خدای تعالی و استغفار و درود بر پیغمبر(ص) بود، سر از تنش جدا کردند و سرش را به دمشق نزد یزید فرستادند و جنازه اش را نیز، به دستور ابن زیاد، در محلّه كُناسه كوفه، به دار آويختند و سرهای مقدس مسلم بن عقیل را به همراه هانی بن عروه، به دمشق برای يزيد فرستادند.(۹) در تاریخ درباره مسلم آمده است که؛ 📋《وَ هَذَا أَوَّلُ قَتِیلِِ صُلِبَت جُثَّتُهُ مِن بَنِیِّ هَاشِمِِ وَ أَوَّلُ رَأسِِ حُمِلَ مِن رُوُوسِهِم اِلَی دِمَشقَ》  ♦️مسلم اولین شهیدی بود که جسدش به صلیب کشیده شد و سرش اولین سری بود که از بنی هاشم به دمشق فرستاده شد.(۱۰) حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در منزل زُباله از شهادت مُسلم بن عقیل و هانی بن عروه مطلع شد و بعد از شنیدن خبر آیه استرجاع خواند و گریست.(۱۱) ﴿وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : کوچه های کوفه گشته قتلگاهم یاحسین(ع)  از تبار حیدرم، این شد گناهم یا حسین(ع) مرگ من باشد طلوع سرخ عاشورای تو در ره تو من غلامی سربه راهم یاحسین(ع) گوئیا در کوفه هم رسم مدینه آمده  خود ببین یک زن فقط داده پناهم یاحسین(ع)  من چه گفتم این چنین برصورتم آتش زدند؟ من فقط یک بوسه از دست تو خواهم یاحسین(ع)  کاش کوفه هرچه دارد سنگ ریزد بر سرم  تا من از زخم سر زینب(س) بکاهم یاحسین(ع) شکر حق رفتم ندیدم دخترت سیلی خورَد  یا بسوزد در میان قتلگاهم یا حسین(ع)  👤ساداتی 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۴ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۵۴ ۴)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۳ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۶۰_۵۹ ۶)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۴ ۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰ ۸)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۱ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۷۵ ۱۰)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۶۰ ۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۲ 🔸ورود به کربلا 🔸کاروان حسینی 🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ(ص) یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام)》🔶🔸 ✅کاروان امام حسین(علیه السلام) بعد از مسافت راه سخت و طولانی در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا رسید. امام(ع) تا وارد سرزمین کربلا شد، غم عجیبی در قلب خویش احساس کرد. قندوزی می نویسد : 📋《وَقَفَ جَوادُ الحُسَينِ(ع)، وَكُلَّمَا حَثَّه عَلَى المَسيرِ لَم يَنبَعِثَ مِن تَحتِه خَطوَةَ وَاحِدَةَ》 ♦️مرکب امام(ع) از حرکت ایستاد و قدم از قدم بر نداشت.(۱) امام(ع) از این حرکت به شگفت آمد و فرمود : 📋《مَا يُقالُ لِهذِهِ الأَرضِ؟ فَقَالُوا : كَربَلاءُ فَبَكَى، وَ قَالَ : كَربٌ وَ بَلَاءٌ!》 ♦️نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند : کربلا! پس حضرت(ع) گریه کرد و فرمود :  دشت اندوه و بلا! 📋《وَ قَبَضَ الْحُسَيْنُ(ع) قَبْضَةً مِنْها فَشَمَّها، وَ قالَ : هذِهِ وَاللهِ! هِيَ الأَْرْضُ الَّتي أخْبَرَ بِها جَبْرَئيلُ رَسُولَ اللهِ(ص) أَنَّني أُقْتَلُ فيهَا》 ♦️آن گاه كه به امام حسين(ع) مُشتى از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و فرمود : به خدا سوگند اين همان سرزمينى است كه جبرئيل به پيامبر خدا(ص) خبر داده که من در آن كشته مى شوم.(۲) سپس حضرت(ع) خطاب به اهل بیت و کاروان فرمود : 📋《قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها! اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ》 ♦️همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پروردگارا! پناه می برم به تو از دشت اندوه و بلا! سپس فرمود : 📋《هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ! انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ(ص)》 ♦️منزلگه مقصود ما همین جاست! همين جا، جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ماست. جدّم رسول خدا(ص) به من چنين خبر داده است.(۳) لذا امام حسین(ع) دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند. 🏴عصر عاشوراء فرا رسید. از منظره های جانسوز کربلا، لحظه وداع اهل بیت(علیه السلام) با بدن های پاره پاره است. وقتی اسرای کربلا را از کربلا راهی کوفه می کردند، اسراء را از کنار کشتگان و شهیدان کربلا گذر دادند. اهل حرم در کنار همسفرانی، چون حسین(ع) و سایر شهیدان بنی هاشم و غیر بنی هاشم پا به سرزمین کربلا گذاشتند و اکنون به صورت اسیر به سوی کوفه می روند و پیکرهای همسفران خود را روی خاک گرم کربلا می گذارند و می گذرند. زینب کبری(س) و به دنبال ایشان سایر زنان حرم، خود را به بدن های شهداء رساندند و زینب کبری(س) خود را بر سر جنازه ی مطهر امام حسین(ع) رساند و بالای جنازه امام حسین(ع) ایستاد و سنگها و نیزه ها و شمشیرها را کنار زد و جنازه مطهر را با دو دست بلند برد و بدن پاره پاره ی برادر را در آغوش گرفت و فرمود : 📋《اللَّهُمَّ تَقبَّل مِنَّا هَذا القُربَانَ》 ♦️پروردگارا! این قربانی را از ما بپذیر!(۴) و بر اثر ندبه زینب کبری(س)، در مقاتل این تعبیر دیده می شود که ؛ 📋《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》 ♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله­ های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵) از طرفی نیز دشمن، آن ها را مجبور به حرکت می کرد و برای آنان چاره ای جز جدایی نبود. یکی از ظالمان سنگدل به نام زجر بن قیس تازیانه به دست کنار قتلگاه آمد و بر سر اهل بیت(ع) فریاد کشید که زود سوار شترها شوید و به سوی کوفه حرکت کنید؛ ولی اهل بیت(ع) از کنار پیکرها، بلند نمی شدند.  📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》 ♦️پس زجر بن قیس با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زد تا سوار بر شترها کرد.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!  آیا تویی برادر من؟ نیست باورم! عمر منی که از کف من رفته ای و من بی تو، گمان بودن خود را نمی بَرم با کعب نی کنند جدا از توام و لیک از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم! 👤رجب زاده 📚منابع : ۱)ينابيع المودّة قُندوزی، ص۴۰۶ ۲)تذكرة الخواص سبط بن جوزی، ص۲۵۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۰ ۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۸ ۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹ ۶)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۰۹  منبع: اسناد المصائب •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۳ 🔸حضرت رقیه سلام الله علیها 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(سلام الله علیها)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ》🔷🔹 ✅حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید : 📋《غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ! فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ : أَرِنِی الْقَمِیصَ! فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 ♦️وقتی پیامبر اکرم(ص) را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم. فاطمه(س) همواره از من می خواست که آن پیراهن را به نشان دهم. و هنگامی که آن را می بویید، بیهوش می شد و من هم وقتی این جریان را دیدم، آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کردم.(۱) اما یه طفل سه چهار ساله ای هم هست که وقتی تو خرابه ی شام، بهانه ی پدرش رو کرد، سر بریده پدر رو روی دامن او گذاشتند. 🏴عمادالدین طبری می‌‌ نويسد که؛ در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. 📋《کان‏َ لِلحُسَین‏ِ(ع) بِنت‏ُ صَغیرَة لَها أربَع‏َ سِنین‏َ، قامَت‏ لَیلةً مِن‏ مَنامِها و قالَت‏ : أَین‏َ أبی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 ♦️امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : پدرم حسین(ع) کجاست؟ 📋《فَإنِّی‏ رأیَتُه‏ُ الساعةَ فی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِباً شَدیداً》 ♦️من اکنون او را در خواب دیدم! 📋《فَلَمَّا سَمِعن‏َ النِسوَةُ ذلک‏َ، بَکین‏َ و بَکَى‏ مَعَهُن‏ََّ سائرُ الَأطفال‏ِ و ارتَفَع‏َ العَویل‏ُ》 ♦️چون زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. 📋《فَانتَبَه‏َ یَزیدُ مِن‏ نَومِه‏ و قال‏َ : ما الخَبَرُ؟ فَفَحَصَوا عَن‏ِ الواقعَة و قَصُوها عَلیَه‏!》 ♦️یزید بیدار شد و پرسید : چه‌ خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند. 📋《فَأَمَرَ بأَن‏ یَذهَبُوا بِرأس‏ِ أبَیها إِلیها، فَأتُوا بِالرَأس‏ِ الشَریف‏ِ و جَعَلُوُه‏ فی‏ حِجرِها》 ♦️یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید. پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد. 📋《فَقالَت‏ : ما هذا راسُ؟》 ♦️آن دختر گفت : این سر کیست؟! 📋《قالُوا: رأس‏ُ أبیک‏!》 ♦️گفتند : سر پدرت! 📋《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 ♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بلبلی امشب به ویران نغمه خوانی می‌کند  تلخ‌کامی دیده و شیرین‌زبانی می‌کند  دعوت از مهمان بجا آورده در بزم یزید  و ز وفای عهد مهمان قدردانی می‌کند  اشک و مژگان آب و جارو کرده آن ویرانه را  بین چه با احساس طفلی میزبانی می‌کند  دیده ی اختر شمارش بر پدر روشن شده ست  مه به روی دامن و اختر فشانی می‌کند  گرچه طفل است و زمان جست و خیز او ولی  شکوه چون پیران زدرد و ناتوانی می‌کند  گفت: بهر دیدن تو زنده ماندم تاکنون  مرگ دیر است از چه با من سرگرانی می‌کند؟  بهر ره رفتن زطفلان دگر گیرم کمک  کودکت جان بر لب است و سخت جانی می‌کند 👤علی انسانی 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۷ ۲)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۴ 🔸جناب حر ریاحی ✅هنگامی که خبر آمدن امام حسين(ع) در کوفه منتشر شد، حُرّ بن يزيد ریاحی به سِمَت فرماندهی هزار نفر از سربازان کوفه برگزيده شد و عبيدالله بن زیاد به او دستور داد که از ورود امام حسین(ع) به کوفه جلوگيری و او را وادار کند که با يزيد بيعت کند. هنگامی که امام حسين(ع) به منزل «ذی حِسم» رسيد، دستور داد در آنجا اتراق کرده و خيمه ها را برافراشتند. ساعتی نگذشته بود که لشکر حُرّ سر رسید و کاروان امام حسین(ع) را محاصره کردند و مقابل حضرت(ع) ایستادند و از طرفی گرما به شدت آنان را اذیت می کرد. از آنجایی که امام حسین(ع) در منزلگاه «شراف» آب بسیار برداشته بود، رو به یارانش فرمودند : 📋《اِسْقُوا الْقَوْمَ وَ أَرْوُوهُمْ مِنَ الْمَاءِ وَ رَشِّفُوا الْخَيْلَ تَرْشِيفَاً》 ♦️این قوم را آب دهید، آنان را از آب گوارا سیراب کنید و دهان اسبانشان را نيز تَر كنيد. 📋《فَقَامَ فِتيَانُهُ فَرَشَّفُوا الخَيلَ تَرْشِيفَاً، فَقَامَ فِتيَةُ وَ سَقَوا الْقَوْمَ مِن الْمَاءِ حَتَّى أَرْوُوهُمْ وَ اَقبَلُوا يَملَئُونَ القَصَاعَ وَ الاَتوَارَ وَ الطَّسَاسَ مِن الْمَاءِ ثُمَّ يَدنُونَهَا مِن الفَرَسِ، فَإِذَا عَبَّ فِيهِ ثَلَاثَاً اَو أَربَعَاً اَو خَمسَاً عُزَلَت عَنهُ وَ سَقَوا آَخَرَ حَتَّى سَقَوا الخَيلَ كُلَّهَا!》 ♦️پس جوانان برخاستند، و به آنها آب دادند تا اينكه سيرابشان كرده و قدح ‏ها و كاسه ‏ها و طشت ها را پر كردند، و نزد اسب‏ هايشان گذاشتند، وقتى اسب سه يا چهار و يا پنج نفس از آن آب می ‏خورد آن را از پيش او می ‏گرفتند و اسب ديگر را سيراب می كردند تا اينكه همه اسب‏ها سيراب شدند.(۱) دو لشکر، در این مکان توقف کردند و نماز ظهر به امامت امام حسین(ع) اقامه شد. امام حسین(ع) پس از نماز، خطاب به لشکریان کوفه فرمود : آیا شما برای من نامه ننوشتید که به شهر و دیار شما آیم؟ آیا شما نبودید که گفتید ما به دنبال امام و پیشوای خود هستیم؟ لشکریان کوفه سکوت کردند و حرّ گفت : ما دستور داريم كه وقتی تو را ديدار كرديم از تو جدا نشويم، تا اینکه تو را در كوفه به عبيدالله بن زیاد تحویل دهیم. امام حسین(ع) در پاسخ به او فرمود : 📋《الْمَوْتُ أَدْنَى إِلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ》 ♦️مرگ براى تو نزديك تر از اين آرزو است. سپس امام(ع) به اصحاب فرمود : 📋《قُومُوا فَأَرْكَبُوا》 ♦️برخیزید و حرکت کنید. همین که خواستند حرکت کنند، حرّ و لشکریانش راه را بر آنها بستند و مانع حرکت آنان شدند. امام(ع) در این هنگام خطاب به حرّ فرمود : 📋《ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ! مَا تُرِيدُ؟》 ♦️مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟ حُرّ جواب داد : 📋《أَمَا لَوْ غَيْرُكَ مِنَ الْعَرَبِ يَقُولُهَا لِي وَ هُوَ عَلَى مِثْلِ الْحَالِ الَّتِي أَنْتَ عَلَيْهَا مَا تَرَكْتُ ذِكْرَ أُمِّهِ بِالثُّكْلِ كَائِناً مَنْ كَانَ وَ لَكِنْ وَ اللَّهِ مَا لِي إِلَى ذِكْرِ أُمِّكَ مِنْ سَبِيلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا يُقْدَرُ عَلَيْه‏》 ♦️اگر كسى از عرب جز تو در چنين حالى كه تو در آن هستى، اين سخن را به من می گفت، من نيز هر كه بود نام مادرش را به عزا گرفتن می بردم، ولى به خدا من نمى توانم نام مادر تو را جز به بهترين راهى كه توانائى بر آن دارم، ببرم. زهیر بن قین به امام(ع) پیشنهاد جنگ با آنان را داد، اما حضرت(ع) نپذیرفت. به هر حال حرّ پیشنهاد داد، اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنی، راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیر، تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. آنها در مسیر خود به منزلگاه قصر بنی مقاتل رسیدند، و سرانجام در روز دوم محرم، کاروان امام حسین(ع) به همراه لشگر حرّ وارد کربلا شدند.(۲) 🏴سرانجام روز عاشورا فرا رسید. دراین روز امام حسين(ع) با صدای بلند ياری خواست و فرمود: 📋《أَمَا مِنْ مُغِيثٍ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ؟ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟》 ♦️آیا دادرسی هست که به خاطر خدا، به یاری ما بشتابد؟ آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ حُر با شنيدن سخنان جانسوز امام(ع)، مضطرب و پريشان شد، با ناراحتی نزد عمر بن سعد آمد و به او گفت : آيا مي خواهی با حسين(ع) بجنگی؟ عمربن سعد با کمال بی شرمی گفت : 📋《إِي وَ اللَّهِ قِتَالًا أَيْسَرُهُ أَنْ تَطِيرَ الرُّءُوسُ وَ تَطِيحَ الْأَيْدِي》 ♦️آری، چنان نبردی کنم که کمترين آن، بريده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد. حرّ که دوست نداشت با امام(ع) روبه رو شود، به او گفت : بهتر نيست او را به حال خود واگذاری تا اهل بيت(علیهم السلام) خود را از اينجا دور کند؟ عمر سعد که جيره خوار عبيدالله بود، در جواب گفت : اگر کار دست من بود، پيشنهاد تو را عملی می کردم، ولی امير اجازه نمیدهد. حرّ در كنار سربازان ايستاد، به طورى كه لرزه بر اندامش افتاده بود. ادامه مطالب :👇 علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 حرّ با خود گفت : 📋《وَ اللَّهِ إِنِّي أُخَيِّرُ نَفْسِي بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَوَ اللَّهِ لَا أَخْتَارُ عَلَى الْجَنَّةِ شَيْئاً وَ لَوْ قُطِّعْتُ وَ أُحْرِقْتُ》 ♦️به خدا قسم، خود را در ميان بهشت و جهنم مي بينم، ولي چيزي را بر بهشت ترجيح نخواهم داد، اگر چه مرا بکشند و پاره پاره کرده و بسوزانند. حرّ سرانجام در صبحگاه روز عاشورا از لشکر ابن سعد دور شد و در نهایت ندامت و پشیمانی از عملکرد خویش، توبه کنان در حالی که دو دست خود را بر سر گذاشته بود و در نقلی سپر خود را واژگون کرده بود، به سوی خیمه گاه امام حسین(ع) حرکت کرد. در حالی که حرّ با خود چنین زمزمه می کرد :  📋《اللَّهُمَّ إِلَيْكَ أَنَبْتُ فَتُبْ عَلَيَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِيَائِكَ وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِيِّكَ》 ♦️بارالها بسوى تو بازگشتم، توبه ام را بپذير كه من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پيغمبر تو را لرزاندم. هنگامی که نزد امام(ع) رسيد با ناراحتی و پشيمانی گفت : جانم فدايت، ای فرزند رسول خدا(ص)، منم کسی که راه را بر تو بستم و سايه به سايه با تو آمده و از تو جدا نشدم و تو را در اين سرزمين پر آشوب نگه داشتم. به خدايي که هيچ معبودی جز او نيست، هرگز گمان نمی کردم اين قوم چنين رفتاری با تو داشته باشند و به حرفهايت گوش نکنند. به خدا قسم اگر می دانستم نمی پذيرند، درباره ات خطايی مرتکب نمی شدم. سپس گفت : 📋《أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى! فَهَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟》 ♦️حال پشيمان و توبه کنان آمده ام، آيا توبه ام پذيرفته می شود؟ حضرت اباعبدالله(ع) فرمود : آری، توبه ی تو پذیرفته است. حرّ گفت : 📋《فَإِذَا كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ خَرَجَ عَلَيْكَ فَأْذَنْ لِي أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ قَتِيلٍ بَيْنَ يَدَيْكَ لَعَلِّي أَكُونُ مِمَّنْ يُصَافِحُ جَدَّكَ مُحَمَّداً(ص) غَداً فِي الْقِيَامَةِ》 ♦️از اون جایی که من نخستين كسی بودم كه سر راه بر تو گرفتم، اجازه بفرما تا اوّلين شهيد راه تو باشم، شايد فرداى قيامت از افرادى باشم كه با جدّت محمّد(ص) مصافحه مى كنند. امام(ع) به او اجازه میدان رفتن داد و پس از آنکه به ميدان آمد، شروع به رجز خواندن كرد و جانانه جنگید. لشکریان یکی پس از دیگری به او حمله ور شدند، تا اینکه درگيرى شدّت گرفت. ساعاتى به همين گونه جنگيد، تا اینکه پياده نظام دشمن بر حرّ يورش بردند و حرّ به شهادت رساندند. هنگام شهادت حرّ، امام حسین(ع) به بالین او رسید. 📋《فَجَعَلَ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ》 ♦️با دست مبارک خود، گَرد و غبار از صورت حرّ پاك مي كرد و مي فرمود : 📋《أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ》 ♦️همچنان كه مادرت تو را ناميد واقعاً تو آزاد مردى، آزاد در دنيا و آخرت.(۳) بعد از این توبه، حُر به جایگاهی رسید که امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه از او نام بردند و فرمودند : «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَاحُرَّ بْنَ يَزيدَ الْرِّيَاحِى»(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم من آن حُرَّم کز اول خویش را سدّ رهت کردم تو را در این زمین بین هزاران لشکر آوردم به جای دسته گل با دست خالی آمدم اما ‏دلی صد پاره تر از لاله های پرپر آوردم ‏نشد تا از فرات آب آورم از بهر اطفالت ولی بر خنجر خشکیده ات چشم تر آوردم غبارم کن، به بادم ده مرا، دور سرت گردان ‏فدایم کن که در میدان ایثارت سر آوردم ‏سرشک خجلت از چشمم چو باران بر زمین ریزد زبان عذر خواهی بر علی اکبر آوردم همین ساعت که بر من یک نظر از لطف افکندی ‏به خود بالدیم و مانند فطرس پر برآوردم بده اذنم که خم گردم، ببوسم دست عباست ‏که روی عجز بر آن یادگار حیدر آوردم! 👤غلامرضا سازگار 📚منابع : ۱)تاريخ الأمم و الملوك طبری، ج۵، ص۴۰۱ ۲)الإرشاد شیخ مفید، ج‏۲، صص۷۸-۸۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، صص۱۰۲-۱۰۳ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ منبع: اسناد المصائب علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۵ 🔸فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها وقتی امام حسین(علیه السلام) مکه را به قصد کوفه ترک کرد، در بین راه؛ 📋《وَ أَلْحَقَهُ عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ بِابْنَيْهِ عَوْنٍ وَ مُحَمَّدٍ》 ♦️عبدالله شوهر حضرت زینب(س) دو فرزند خود به نام های عون و محمد را نزد امام حسین(ع) فرستاد.(۱) این دو تن از بنی هاشم بودند و در روز عاشورا تا زمانی که اصحاب بود، نوبت نبرد، به بنی هاشم نرسید. اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله‏ اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد. همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند. 📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》 ♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲) اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.(۳) بعد از شهادت حضرت علی اکبر(ع) سایر بنی هاشم، خدمت امام حسین(ع) رفته، و اذن میدان می گرفتند و عازم جنگ می شدند. مرحوم مجلسی می نویسد : محمّد بن عبدالله بن جعفر، بعد از اذن از امام(ع) پا به میدان گذاشت و چنین رجز خواند : 📋《نَشْکُو اِلَی اللَّهِ مِنَ الْعُدْوانِ قِتالَ قَوْمٍ فی الرَّدی عُمْیانِ قَدْ تَرَکُوا مَعالِمَ الْقُرآنِ وَ مُحْکَمَ التَّنْزیلِ وَ التِّبْیانِ》 ♦️به خداوند شکایت می‎کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته‎اند. نشانه‎های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکارکننده کفر و طغیان است را ترک کردند. محمد نبردی نمایان کرد، تا اینکه؛ عامر بن نَهشَل تمیمى، به محمّد حمله بُرد و او را کُشت.(۴) در «زیارت الشهداء» نام او آمده و قاتلش لعن شده است. 📋《السَّلَامُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الشَّاهِدِ مَکانَ أَبِیهِ وَ التَّالِی لِأَخِیهِ وَ وَاقِیهِ بِبَدَنِهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّمِیمِیّ》 ♦️سلام بر محمد بن عبدالله بن جعفر، شهیدی به جای پدرش و همانندی برای برادر شهیدش، كه با پیكر خویش از او نگهداری می‌كرد، خداوند قاتل او عامر بن نهشل تمیمی را لعنت كند.(۵) پس از محمّد برادرش عَون به میدان آمد، در حالى که او نیز چنین رجز مى خواند : 📋《اِن تُنْکِرُونی فَاَنَا بنُ جَعْفَرٍ شَهیدُ صِدْقٍ فِی الْجَنانِ اَزْهَر یَطیرُ فیها بِجَناحٍ اَخْضَرٍ کَفی بِهذا شَرَفاً فی الْمَعْشَرِ》 ♦️اگر مرا نمى شناسید، من فرزند جعفرم! شهید راستى، شکُفته در باغ بهشت، پرواز کننده در آن جا با دو بال سبز! و این، براى شرافت در میان مردم، بس است! عون دلاورانه جنگید، تا اینکه توسط عبدالله بن قُطْبه کشته شد.(۶) در «زیارت ناحیه» درباره عون چنین آمده است : 📋《السَّلَامُ عَلَی عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّیارِ فِی الْجِنَانِ حَلِیفِ الْإِیمَانِ وَ مُنَازِلِ الْأَقْرَانِ النَّاصِحِ لِلرَّحْمَنِ التَّالِی لِلْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِی》 ♦️سلام بر عون بن عبدالله بن جعفر طیار، در بهشت‌های پرنعمت، هم پیمان ایمان و متعهد به آن، پیكارگر با هماوردان، نصیحت كننده به خاطر رحمان، و تلاوت كنندۀ سورۀ حمد و قرآن، خدا قاتل او عبدالله بن قطبه نبهانی را لعنت كند.(۷) خوارزمی نقل می کند که؛ که از فرزندان عبدالله؛ عون، محمد در طفّ به شهادت رسیدند و سرهایشان به شام فرستاده شد و یزید آنها را با سرهاى ديگر بالاى درِ قصر آويخت و بدنهای مطهرشان در کربلا به خاک سپرده شد.(۸) نقله وقتی امام حسین(ع) فرزندان زینب(س) را به خیمه آورد، زینب(س) از خیمه بیرون نیامد، ولی در مورد شهادت علی اکبر(ع) آمده است که؛ زینب کبری(س) شتابان، از خیمه بیرون دوید و ندا داد : 📋《یا اُخَیّاه! وَابنَ اُخَیّاه!》 ♦️ای برادرم و فرزند برادرم! 📋《وَجَاءَت حَتَّی أکَبَّت عَلَیهِ》 ♦️آن گاه، آمد و خود را بر روی پیکر علی اکبر(ع) انداخت. امام حسین(ع) در این هنگام، خواهر را بلند کرد و به خیمه اش باز گردانْد و به جوانان خاندان خود، فرمان داد و فرمود : 📋《اِحمِلوا أخَاکُم》 ♦️برادرتان را بردارید!(۹) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دوست دارم این دو گل را نذر چشمانت کنم  بیش از این چیزی ندارم تا که احسانت کنم  این دو کودک جای خود، من نیز قابل نیستم  خاک پایت گردم و جان را به قربانت کنم  من خجالت می کشم از خیمه ها آیم برون  نیستم راضی که یک لحظه پریشانت کنم ۱)الإرشاد شیخ مفید،ج۲، ص۶۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲ ۳)وقعه الطّف یوسفی غروّی، ص۲۴۱ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۴ ۵_۷)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۵۷۷ ۶)المناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۶ ۸)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۵۴ ۹)الارشادج۲، ص۱۰۷ منبع: اسناد المصائب •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۱ از مکه تا کربلا 📌 منزل تنعیم 🔹 تنعیم در دو فرسخی مکه و در حل (یعنی خارج از منطقه حرم) واقع شده و میقات اهل مکه است و آنان برای عمره از آنجا محرم می‌شوند و چاههای آبی در آنجا بوده است. 🔸 امروز در اثر توسعه شهر مکه، تنعیم در داخل شهر قرار گرفته و در آنجا مسجد مجللی به همین نام ساخته شده است و چون ادنی الحل» است، یعنی نزدیک‌ترین محلی است که حرم تمام می‌شود و حل آغاز می‌شود، حاضران در مکه می‌توانند برای عمره از آنجا محرم شوند. 🔹 نخستین منزلی که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) بعد از خروج از مکه در آن توقف کرد منزل تنعیم بود. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 wikifeqh.ir/منزل_تنعیم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۲ از مکه تا کربلا 📌 منزل صفاح 🔹 صفاح موضعی است، میان حنین و مرز حرم؛ این منزل در سمت چپ کسانی که به مکه وارد میشوند، واقع می‌شود. 🔸 صفاح یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) از آنجا عبور کرده و طبق نقل‌ها امام با فرزدق شاعر در این منزل دیدار کرده است. 🔹 ابومخنف از عبدالله بن سلیم اسدی و مذری بن مشمعل اسدی نقل کرده که در منزل صفاح، فرزدق بن غالب شاعر آمد و در کنار امام حسین (علیه‌السلام) توقف کرد و گفت: خداوند خواسته و آرزویت را درباره آنچه دوست می‌داری، برآورده سازد. 🔸 امام حسین به او فرمود: درباره اخبار مردم پشت سرت (مردم کوفه) برای ما بگو. 🔹 فرزدق گفت: از فرد آگاهی سؤال کردی. دل‌های مردم با شماست و شمشیرهایشان با بنی امیه، و قضای الهی از آسمان نازل می‌شود و خدا آنچه را بخواهد انجام می‌دهد. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 wikifeqh.ir/منزل_صفاح حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۳ از مکه تا کربلا 📌 منزل ذات عرق 🔹 ذات عرق، در ابتدای سرزمین تهامه (ناحیه‌ای نسبتا پست به مرکزیت مکه) واقع شده و مرز میان نجد (ناحیه‌ای کوهستانی) و تهامه است که حاجیان اهل عراق از آن می‌گذارند. ذات عرق یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) در آنجا توقف کرد. 🔸 کاروان امام حسین (علیه‌السّلام) که از منزل صفاح به منزل عقیق و از عقیق به منزل ذات عرق رسید. در آنجا با مردی از قبیله بنی اسد به نام بشربن غالب برخورد کرد که از عراق می‌آمد. او خدمت امام رسید. 🔹 امام از او پرسید: از کدام قبیله‌ای؟ گفت: از قبیله بنی اسد. امام پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از عراق، امام پرسید: مردم عراق را چگونه پشت سرگذاشتی؟ گفت: ‌ای فرزند رسول خدا؛ آنان را در حالی پشت سر گذاشتم که قلبهایشان با تو و شمشیرهایشان با بنی امیه بود. 🔸 همچنین در این منزل، شخصی به نام عون بن عبدالله بن جعده به همراه نامه‌ای از پدرش، به امام حسین ملحق شد. در آن نامه پدرش از حرکت امام حسین اظهار ناراحتی کرده و از امام خواسته بود که از این امر منصرف شود و برگردد؛ اما امام حسین (علیه‌السّلام) به آن نامه ترتیب اثر نداد. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 wikifeqh.ir/منزل_ذات_عرق حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۴ از مکه تا کربلا 📌 منزل حاجر (حاجز) 🔹 حاجر یا حاجز (یکی از منازل راه کوفه به سوی مکه است که) در نزدیکی معدن نقره معروف، واقع بوده است. حاجر یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) از آنجا گذشته و در آن توقف کرده است. 🔸 در منزل حاجر، که محلی واقع در بطن الرمة یا وادی الرمة (وادی الرمه یکی از وادی‌های مشهور و طولانی واقع در شمال جزیرة العرب است که از راس غربی خلیج فارس تا شمال نجد ادامه دارد) بود، امام حسین (علیه‌السّلام) قیس بن مسهر صیداوی را همراه نامه‌ای به سوی کوفه فرستاد. 🔹 کاروان امام پس از پشت سر گذاشتن منزل حاجر به منطقه‌ای رسید که دارای آب و زمین مساعد کشاورزی بود. منابع تاریخی از آن محل با عنوان «ماء من میاه العرب» (یکی از آب‌های عرب) یاد کرده‌اند. 🔸 در اینجا عبدالله بن مطیع با امام حسین (علیه‌السّلام) دیدار و گفتگو نمود. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 wikifeqh.ir/منزل_حاجر حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۵ از مکه تا کربلا 📌 منزل خزیمیه 🔹 خزَیمیّه مکانی است، که به نام صاحبش خزیمة بن خازم معروف شده و در راه کوفه به سوی مکه، بعد از ثعلبیه واقع شده است. ابن رُسْتَه نیز می‌نویسد: این منزلگاه ابتدا زَرُود نامیده می‌شد و چون خزیمة بن خازم در آنجا برکه‌ها و آبروهایی برای چاه‌های آن ایجاد کرد... به این نام خوانده شده است. 🔸 یکی از منازلی که کاروان امام حسین (ع) در آن فرود آمد، منزل خُزَیمیّه بود که امام یک شبانه روز در آنجا استراحت کرد. 🔹 هنگام صبح حضرت زینب (س) خواهر امام، خدمت ایشان رسید و گفت: برادر جان! می‌خواهی آنچه را که شب گذشته شنیده‌ام، به اطلاعتان برسانم؟ حضرت فرمود: چه چیزی شنیده‌ای؟ زینب گفت: شب هنگام برای کاری از چادرها دور شدم، از هاتفی شنیدم که می‌گفت: ألا يا عَينُ فَاحتَفِلي بِجَهدِ ••••• و مَن يَبكي عَلَى الشُّهَداءِ بَعدي ؟ إلى قومٍ تَسوقُهُم المَنايا ••••• بمقدارٍ إلى إنجازِ وَعدِ 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 wikifeqh.ir/منزل_خزیمیه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۶ از مکه تا کربلا 📌 منزل زرود 🔹 یکی دیگر از منازلی که امام حسین (ع) در آنجا به استراحت پرداخته است، منزل زَرُود می‌باشد. 🔸 منزل زَرُود میان ثعلَبِیَّة و خُزَیمیّه واقع است که در آن، قصر و حوض و برکه آب بوده است. 🔹دینوری پیوستن زُهَیرِ بنِ قَین را به کاروان امام حسین (ع) در این منزل ذکر کرده‌است. ولی طبری، شیخ مفید و ابن اثیر مکان پیوستن او را مشخص نکرده‌اند. 🔸 طبری نقل کرده که در این منزل، دو نفر از قبیله بنی اسد که قصد پیوستن به کاروان امام حسین را داشته‌اند، با فردی از قبیله خود که از کوفه می‌آمده، برخورد کردند و او خبر شهادت مسلم و هانی را به اطلاع آنها رساند. آنان پس از حرکت از این منزل، به کاروان امام پیوستند و در (منزل ثعلَبِیَّة) خبر شهادت مسلم و هانی را به اطلاع امام رساندند. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_زرود حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۷ از مکه تا کربلا 📌 منزل ثعلبیه 🔹 منزل ثعلَبِیَّة یکی از منازلی است که امام حسین (علیه‌السّلام) همراه کاروانش یک شب در آنجا استراحت کرد. 🔸 منزل ثعلَبِیَّة، برای کسی که از مکه به کوفه می‌رود، بعد از منزل شُقُوق و قبل از منزل خُزَیمیّه واقع شده است. 🔹 مورخان حوادث و ملاقات‌هایی را در مدت اقامت امام در این منزل، ثبت کرده‌اند: 📍 خبر شهادت مسلم و هانی 📍 گفت‌وگو با شخص کوفی 📍 دیدار بحیر بن شداد با امام 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_ثعلبیه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۸ از مکه تا کربلا 📌 منزل زباله 🔹 منزل زُباله منزلی بین منزل واقصه و منزل ثعلَبِیَّة واقع شده بود و کاروان امام حسین (ع) در این منزل توقف کرده و برخی رویدادها در آنجا اتفاق افتاده است. این منزل روستای آبادی بوده که حاجیان در آن منزل می‌کردند. 🔸 طبق نقل طبری، محمد بن اشعث شخصی را با نامه نزد امام فرستاد تا خبر شهادت مسلم و هانی را به اطلاع امام برساند. وقتی که امام به منزل زُباله رسید، پیک محمد بن اشعث و عمر بن سعد با نامه‌ای حاکی از فرجام کار مسلم و بی‌وفایی اهل کوفه بعد از بیعت با او، به خدمت امام (ع) رسید، که جناب مسلم از آنها خواسته بود چنین نامه‌ای را به آن حضرت بنویسند. 🔹 خبر شهادت عبدالله بن بقطر نیز در این منزل به اطلاع امام رسید. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_زباله حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۹ از مکه تا کربلا 📌 منزل بطن العقبه 🔹 منزل بَطْن العَقَبه برای کسانی که از کوفه به سوی مکه می‌رفتند بعد از منزل واقصه و قبل از منزل قاع واقع بود. و چون گردنه باریکی بوده، به آن عقبه یا بطن عقبه می‌گفتند. 🔸 بنابراین معلوم می‌شود که امام در منزل قاع توقف نکرده و یکسره از منزل زُباله به منزل بَطْن عَقَبه رفته است. این حاکی از سرعت سیر کاروان حضرت است، چنان‌که خود آن حضرت نیز در برخی از نامه‌هایش خطاب به مردم کوفه به این سرعت سیر اشاره فرموده است. 🔹 قافله امام از منزل زباله حرکت کرد تا اینکه به منزل بَطْن العَقَبه رسید و در آنجا به استراحت پرداخت. امام حسین (ع) به سبب خوابی که در این منزل دیده بود، خطاب به یارانش فرمود: درباره خودم هیچ پیش‌بینی‌ای نمی‌کنم، جز اینکه کشته خواهم شد. گفتند: برای چه یا اباعبدالله؟ فرمود: زیرا در عالم رؤیا دیدم سگ‌های چندی به من حمله‌ور شده‌اند که بدترین و شدیدترین آنها سگی سیاه و سفید بود. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_بطن_العقبه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۱۰ از مکه تا کربلا 📌 منزل شراف 🔹 منزل شَراف در هشت میلی احساء و میان واقصه و قرعاء واقع بوده و در آن، سه چاه آب جوشان و نیز چاه‌های کم عمق بسیاری بوده که آب باران در آنها جمع می‌شده است. 🔸 کاروان امام حسین (ع) پیش از رسیدن به منزل ذو حُسُم، یک شب در منزل شَراف توقف داشته و هنگام صبح از آنجا حرکت کرده است. 🔹 کاروان امام پس از حرکت از این منزل، نیروی تحت فرماندهی حر را مشاهده کرد و کوشید که از دسترس آنان خارج شود، اما این کار میسر نشد و سرانجام در منزل ذو حُسُم سپاه حر به کاروان امام رسید. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_شراف حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی /۱۱ از مکه تا کربلا 📌 منزل ذوحسم 🔹 ذو حُسُم نام کوهی است که بین آن و عُذَیب الهِجانات تا کوفه، ۳۳ میل فاصله است. ابوحنیفه دینوری آن را ذي جُشَم نقل کرده است. این منزل یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (ع) در آن فرود آمده است. 🔸 در ادامه گزارش عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل آمده است: هنگامی که اردو حسینی به ذو حُسُم رسید، حسین (ع) پیاده شد و دستور داد چادرها را برپا کردند. وقتی چادرها نصب شد، لشکریان کوفه رسیدند. آنان هزار نفر به فرماندهی حر بن یزید تمیمی یربوعی بودند. حر و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل حسین (ع) توقف کردند. امام حسین (ع) و یارانش عمامه به سر داشتند و شمشیرهایشان را حمایل کرده بودند. در این هنگام حسین (ع) به جوانان فرمود: این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسب‌هایشان نیز آب بنوشانید. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_ذوحسم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۱۲ از مکه تا کربلا 📌 منزل بیضه 🔹 منزل بَیَضَه جزء سرزمین قبیله بنی یربوع بن حنظله بوده و میان عذیب و واقصه بوده و در آن چاه آب بوده است. کاروان امام حسین (ع) در این منزل فرود آمد. 🔸 پس از حرکت از منزل ذوحُسُم، قافله امام حسین (ع) و سپاه حر، در کنار همدیگر حرکت می‌کردند، تا اینکه در منزل بَیَضَه فرود آمدند و فرصتی دیگر پیش آمد تا امام طی خطبه‌ای علت قیام و انگیزه مبارزه خویش را برای اصحاب خود و سپاه حر تشریح کند. 🔹 امام بعد از سخنرانی، از منزل بَیَضَه حرکت کرد. حر نیز همراه آن حضرت حرکت می‌کرد و به ایشان می‌گفت: ‌ای حسین، تو را به خدا سوگند می‌دهم که به فکر خودت باشی، من به وضوح می‌دانم که اگر با آنان جنگ کنی، آنان نیز با تو جنگ خواهند کرد که به نظر من در این صورت به طور حتم هلاک خواهی شد. امام (ع) فرمود: مرا از مرگ می‌ترسانی؟! آیا کار شما به جایی رسیده که مرا بکشید؟ 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_بیضه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۱۳ از مکه تا کربلا 📌 منزل عذیب الهجانات 🔹 منزل عُذَیب الهِجانات یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (ع) به همراه سپاه حر بن یزید ریاحی در آنجا توقف کرده و امام حسین (ع) با طرِمّاحُ بنُ عَدِی ملاقات کرده است. 🔸 کلمه «عُذَیب» مصغر عذب به معنای آب گوارا و کلمه «هِجان» به معنای اسب دو رگه است. این محل غیر از عذیب القوادس است که در نزدیکی کوفه و مجاور قادسیه قرار داشت. 🔹 طبری درباره عُذَیب الهِجانات می‌گوید. در آنجا اسب‌های نُعمانِ بنِ مُنذِر (پادشاه حیره) چرانده می‌شدند. ابوحنیفه دینوری اسم این محل را عُذَيبِ الحَمامات، (آبگاه پرندگان) ضبط کرده است. 🔸 خبر شهادت قَیسِ بنِ مُسهِر صَّیداوِی، در این منزل به امام داده شد. اشک‌های امام حسین (ع) بی‌اختیار جاری شد و این آیه را تلاوت فرمود: «فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.» [احزاب/آیه۲۳] 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_عذیب_الهجانات حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۱۴ از مکه تا کربلا 📌 منزل رهیمه 🔹 منزل رُهَیمه، مزرعه‌ای بود در نزدیکی کوفه، و چشمه‌ای نیز در آنجا وجود داشت. کاروان امام حسین (ع) در این منزل فرود آمد. 🔸 امام حسین (ع) در منزل رُهَیمه فرود آمد. در آنجا مردی از اهل کوفه که کنیه‌اش «ابوهرم» بود، بر او وارد شد و گفت: ‌ای پسر پیامبر (ص) چرا از مدینه بیرون آمدی؟ 🔹 حضرت فرمود: وای بر تو‌ ای اباهرم! آبرویم را با ناسزاگویی بردند، صبر کردم: اموالم را تاراج کردند، بردباری پیشه ساختم؛ (اما این‌بار) می‌خواستند خونم را بریزند، من هم از آنجا دور شدم. به خدا سوگند، آنان مرا خواهند کشت (و چون چنین کنند) خدا لباس سرتا پا خواری، بر آنان خواهد پوشاند و شمشیری برنده بر آنان مسلط خواهد ساخت و کسی را بر آنان چیره خواهد کرد که خوارشان نماید. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_رهیمه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۱۵ از مکه تا کربلا 📌 منزل قصر بنی مقاتل 🔹 منزل قَصر بَنی مُقاتِل نزدیک منطقه قُطقُطانه بوده و به دلیل وجود قصری که متعلق به شخصی به نام مقاتل بن حسان بوده، به قَصر بَنی مُقاتِل مشهور شده است. یاقوت حموی نام این منزل را «قصر مقاتل» ضبط کرده است. کاروان امام حسین (ع) در این منزل توقف کردند. 🔸 ملاقات امام با عبیدالله بن حر در این منزل بود. او از اشراف و دلیران شهر کوفه بود. دعوت امام را قبول نکرد و اسبش را تقدیم امام کرد ولی امام فرمود: اکنون که در راه ما از نثار جان امتناع می‌ورزی، ما نیز به اسب تو، نیاز نداریم. ابن اعثم می ‌نویسد: عُبَيدِاللَّهِ بنِ حُر بعد از شهادت امام (ع) از اینکه حسین را یاری نکرده بود، در قالب اشعاری اظهار پشیمانی کرد. 🔹 عَقَبَةِ بنِ سَمعان گوید: آخر شب، حسین (ع) دستور داد آب بردارند. سپس فرمان حرکت داد و ما اطاعت کردیم. چون از قَصر بَنی مُقاتِل کوچ کرده و ساعتی راه رفتیم، حسین (ع) را لحظه‌ای خواب ربود. سپس بیدار شد، در حالی‌که می‌گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وَالحَمدُ للَّهِ‌ِ رَبِّ العالَمينَ و دو یا سه بار این جملات را تکرار کرد. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_قصر_بنی_مقاتل حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🚩 با کاروان حسینی/۱۶ از مکه تا کربلا 📌 منزل قطقطانه 🔹 منزل قُطقُطانه، یکی از منازل مسیر کاروان امام حسین (ع) به سوی کوفه بوده است. 🔸 قُطقُطانه محلی است که از طرف بیابان، نزدیک کوفه و زندان نُعمانِ بن مُنذِر (پادشاه حیره) در آن بوده است. 🔹 قُطقُطانه یکی از منازل مسیر امام حسین (ع) به کوفه بوده است که البته در منابع معتبر حادثه خاصی مربوط به آن حضرت در این منزل نقل نشده است. یعقوبی می‌نویسد: خبر شهادت مسلم در این منزل به امام رسید. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_قطقطانه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/ ۱۷ 🚩 | 🔹 تنعیم در دو فرسخی مکه و در حل (یعنی خارج از منطقه حرم) واقع شده و میقات اهل مکه است و آنان برای عمره از آنجا محرم می‌شوند و چاههای آبی در آنجا بوده است. 🔸 امروز در اثر توسعه شهر مکه، تنعیم در داخل شهر قرار گرفته و در آنجا مسجد مجللی به همین نام ساخته شده است و چون ادنی الحل» است، یعنی نزدیک‌ترین محلی است که حرم تمام می‌شود و حل آغاز می‌شود، حاضران در مکه می‌توانند برای عمره از آنجا محرم شوند. 🔹 نخستین منزلی که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) بعد از خروج از مکه در آن توقف کرد منزل تنعیم بود. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 wikifeqh.ir/منزل_تنعیم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۱۸ 🚩 | 🔹 صفاح موضعی است، میان حنین و مرز حرم؛ این منزل در سمت چپ کسانی که به مکه وارد میشوند، واقع می‌شود. 🔸 صفاح یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) از آنجا عبور کرده و طبق نقل‌ها امام با فرزدق شاعر در این منزل دیدار کرده است. 🔹 ابومخنف از عبدالله بن سلیم اسدی و مذری بن مشمعل اسدی نقل کرده که در منزل صفاح، فرزدق بن غالب شاعر آمد و در کنار امام حسین (علیه‌السلام) توقف کرد و گفت: خداوند خواسته و آرزویت را درباره آنچه دوست می‌داری، برآورده سازد. 🔸 امام حسین به او فرمود: درباره اخبار مردم پشت سرت (مردم کوفه) برای ما بگو. 🔹 فرزدق گفت: از فرد آگاهی سؤال کردی. دل‌های مردم با شماست و شمشیرهایشان با بنی امیه، و قضای الهی از آسمان نازل می‌شود و خدا آنچه را بخواهد انجام می‌دهد. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 wikifeqh.ir/منزل_صفاح حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۱۹ 🚩 | 🔹 ذات عرق، در ابتدای سرزمین تهامه (ناحیه‌ای نسبتا پست به مرکزیت مکه) واقع شده و مرز میان نجد (ناحیه‌ای کوهستانی) و تهامه است که حاجیان اهل عراق از آن می‌گذارند. ذات عرق یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) در آنجا توقف کرد. 🔸 کاروان امام حسین (علیه‌السّلام) که از منزل صفاح به منزل عقیق و از عقیق به منزل ذات عرق رسید. در آنجا با مردی از قبیله بنی اسد به نام بشربن غالب برخورد کرد که از عراق می‌آمد. او خدمت امام رسید. 🔹 امام از او پرسید: از کدام قبیله‌ای؟ گفت: از قبیله بنی اسد. امام پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از عراق، امام پرسید: مردم عراق را چگونه پشت سرگذاشتی؟ گفت: ‌ای فرزند رسول خدا؛ آنان را در حالی پشت سر گذاشتم که قلبهایشان با تو و شمشیرهایشان با بنی امیه بود. 🔸 همچنین در این منزل، شخصی به نام عون بن عبدالله بن جعده به همراه نامه‌ای از پدرش، به امام حسین ملحق شد. در آن نامه پدرش از حرکت امام حسین اظهار ناراحتی کرده و از امام خواسته بود که از این امر منصرف شود و برگردد؛ اما امام حسین (علیه‌السّلام) به آن نامه ترتیب اثر نداد. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 wikifeqh.ir/منزل_ذات_عرق حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۲۰ 🚩 | 🔹 حاجر یا حاجز (یکی از منازل راه کوفه به سوی مکه است که) در نزدیکی معدن نقره معروف، واقع بوده است. حاجر یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) از آنجا گذشته و در آن توقف کرده است. 🔸 در منزل حاجر، که محلی واقع در بطن الرمة یا وادی الرمة (وادی الرمه یکی از وادی‌های مشهور و طولانی واقع در شمال جزیرة العرب است که از راس غربی خلیج فارس تا شمال نجد ادامه دارد) بود، امام حسین (علیه‌السّلام) قیس بن مسهر صیداوی را همراه نامه‌ای به سوی کوفه فرستاد. 🔹 کاروان امام پس از پشت سر گذاشتن منزل حاجر به منطقه‌ای رسید که دارای آب و زمین مساعد کشاورزی بود. منابع تاریخی از آن محل با عنوان «ماء من میاه العرب» (یکی از آب‌های عرب) یاد کرده‌اند. 🔸 در اینجا عبدالله بن مطیع با امام حسین (علیه‌السّلام) دیدار و گفتگو نمود. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 wikifeqh.ir/منزل_حاجر حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۲۱ 🚩 | 🔹 خزَیمیّه مکانی است، که به نام صاحبش خزیمة بن خازم معروف شده و در راه کوفه به سوی مکه، بعد از ثعلبیه واقع شده است. ابن رُسْتَه نیز می‌نویسد: این منزلگاه ابتدا زَرُود نامیده می‌شد و چون خزیمة بن خازم در آنجا برکه‌ها و آبروهایی برای چاه‌های آن ایجاد کرد... به این نام خوانده شده است. 🔸 یکی از منازلی که کاروان امام حسین (ع) در آن فرود آمد، منزل خُزَیمیّه بود که امام یک شبانه روز در آنجا استراحت کرد. 🔹 هنگام صبح حضرت زینب (س) خواهر امام، خدمت ایشان رسید و گفت: برادر جان! می‌خواهی آنچه را که شب گذشته شنیده‌ام، به اطلاعتان برسانم؟ حضرت فرمود: چه چیزی شنیده‌ای؟ زینب گفت: شب هنگام برای کاری از چادرها دور شدم، از هاتفی شنیدم که می‌گفت: ألا يا عَينُ فَاحتَفِلي بِجَهدِ ••••• و مَن يَبكي عَلَى الشُّهَداءِ بَعدي ؟ إلى قومٍ تَسوقُهُم المَنايا ••••• بمقدارٍ إلى إنجازِ وَعدِ جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 wikifeqh.ir/منزل_خزیمیه حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۲۲ 🚩 | 🔹 منزل زُباله منزلی بین منزل واقصه و منزل ثعلَبِیَّة واقع شده بود و کاروان امام حسین (ع) در این منزل توقف کرده و برخی رویدادها در آنجا اتفاق افتاده است. این منزل روستای آبادی بوده که حاجیان در آن منزل می‌کردند. 🔸 طبق نقل طبری، محمد بن اشعث شخصی را با نامه نزد امام فرستاد تا خبر شهادت مسلم و هانی را به اطلاع امام برساند. وقتی که امام به منزل زُباله رسید، پیک محمد بن اشعث و عمر بن سعد با نامه‌ای حاکی از فرجام کار مسلم و بی‌وفایی اهل کوفه بعد از بیعت با او، به خدمت امام (ع) رسید، که جناب مسلم از آنها خواسته بود چنین نامه‌ای را به آن حضرت بنویسند. 🔹 خبر شهادت عبدالله بن بقطر نیز در این منزل به اطلاع امام رسید. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_زباله حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا منازل/۲۳ 🚩 | 🔹 ذو حُسُم نام کوهی است که بین آن و عُذَیب الهِجانات تا کوفه، ۳۳ میل فاصله است. ابوحنیفه دینوری آن را ذي جُشَم نقل کرده است. این منزل یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (ع) در آن فرود آمده است. 🔸 در ادامه گزارش عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل آمده است: هنگامی که اردو حسینی به ذو حُسُم رسید، حسین (ع) پیاده شد و دستور داد چادرها را برپا کردند. وقتی چادرها نصب شد، لشکریان کوفه رسیدند. آنان هزار نفر به فرماندهی حر بن یزید تمیمی یربوعی بودند. حر و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل حسین (ع) توقف کردند. امام حسین (ع) و یارانش عمامه به سر داشتند و شمشیرهایشان را حمایل کرده بودند. در این هنگام حسین (ع) به جوانان فرمود: این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسب‌هایشان نیز آب بنوشانید. جهت مطالعه‌ی بیشتر👇👇👇 📲 http://fa.wikifeqh.ir/منزل_ذوحسم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham