🥀آقا امام رضا علیه‌السلام: شكيبائى و انتظار فرج چقدر نيكو است، آيا گفته خدا را شنيديد كه فرمود. «شما منتظر باشيد كه من هم با شما منتظرم» و همچنين فرمود: «انتظار بكشيد كه من هم با شما از انتظار كشندگانم»، بنابراين صبور باشيد، چون فرج بعد از زمان يأس و نااميدى می‌رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند. 📚بحارالأنوار، ج ۵۳ 🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف #آخرالزمان #ظهور #دهه_کرامت

🔹دعای مهم و توصیه شده #آیت_الله_بهجت_ره چه دعایی بکنیم در حق خودمون بهتر از این دعا! 🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف #آخرالزمان #ظهور #دهه_کرامت

🎥 تنها نقطه‌‌ نگرانی برای ظهور 🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف #آخرالزمان #ظهور #دهه_کرامت

🎥 سخت‌گیری #امام_زمان عج برای مردم نیست، برای یه عده علف‌ هرز است.. 🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف #آخرالزمان #ظهور #دهه_کرامت

در دورانی که جوانان و نوجوانان در گیر سرگرمی های بی ارزش هستند؛شما در خط امام زمانت باش🙃🦋 🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف #آخرالزمان #ظهور #دهه_کرامت

《خواندن این شعر واجب است》⚠️ چند وقتی فکر من درگیر شده که چرا مهدی ز ما دور شده جمله ای را در کتابی خواندم و بعد از آن احوال من جوری شده دگر از تاب و تب افتاده شدم دگر از کل جهان خسته شدم بعد از آن جمله دگر جمله نبود نمکی بود که بر زخم دلم پاشیده بود راستی بگذار بگویم جمله را تا که شاید تو بفهمی بنده را جمله از آن علی بود علی(ع) که کتابی بود آن جمله همی میفرمودند که در عصر ظهور این چنین میشود حال موعود مهدیه زهرا طرید است و فرید😭 مهدیه زهرا وحید است و شرید😭 مهدیه زهرا ز ما غم میخورد😭 مهدیه زهرا ز ما درد میخورد 😭 مهدیه زهرا دلش آشوب است😭 مهدیه زهرا ز ما زخم میخورد😭 آه!آقا!آه!آقا عفو کن ما را ببخش راستی بگذار بگویم جمله بعد:💔 *** ای غریبی که نداری همدمی😭 در میان کوچه ها آواره ای؟ بنده دارم خانه ای دلباز ولی راه ندادم من تو را حتی شبی من تورا ترجیح دادم بر همه ای کسی که از همه رانده شدی من تورا عاشق نبودم بلکه هر کجا نفعم نبود تنها شدی روز و شب گفتم بیا اما نیا کوفیان را اعتمادی نیست نیا💔 شاعر سَر افکنده: 🥀✍ #امیرحسن_توسلی توجه:قصد بی احترامی به کسی در این شعر نیست!! هرکس از وضع خودش با خبر است:)🌷

مردم دنیا شانس بیارن گاز پیک نیک تموم بشه وگرنه شاهنشاه آریامهر دنیا رو فتح میکنه!!!😁 📝 پاورقی 📌 شنبه تا چهارشنبه 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما 🔴 پاورقی |

✳️ تو بازداشتی، تکون نخور 😔 #پلیس_آمریکا

🚨 وحشت دانشمندان از بت جدیدی با نام «خدای دیجیتال» 🔻 تکینگی و سینگولاریتی چیست که برخی از ابرتکنولوژیست‌های «هوش مصنوعی» را به وحشت انداخته؟ ⚠️ #جاهلیت_مدرن از چند سال دیگر وارد مرحله‌ی تاریکی خواهد شد اما نام آن‌را علم گذاشته‌اند!! البته چیز جدیدی نیست، تکنولوژیست‌ها همان ساحران زمان حضرت موسی (ع) و هوش مصنوعی همان عصای ساحران است که فرعونِ زمان آن‌را مدیریت خواهد کرد! #کالانعام_بل_هم_اضل #تمدن_نکبت

✨﷽✨ ✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله #حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) #اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج

خدایا به خودت پناه میبریم به خدا از شر شیطان رانده کمکمون کن یا امام رضا علیه السلام به دادمون برس 😭😭😭😭😭😭😭😭😭