هدایت شده از باشگاه نمازشبی ها دوره هفتم
#نماز_شب_با_طعم_شهدا🕊🌷
در عملیات کربلای پنج #سید_مرتضی مسئول اکیپ بود
از آسمان #آتش می بارید.🎇🎆
از #شدت #سرما #بدنمان #می#لرزید
❄️☃❄️☃❄️☃❄️☃❄️
آوینی گفت :
باید به جاده فاطمه الزهرا (س) که زیر آتش عراقیهاست برویم
مدتی بعد
«مرادی نسب»، «والایی» و «عباسی» هر سه نفر از جاده باز گشتند.
از سر و صدا چشمانم را باز کردم؛ اما دوباره بی هوش افتادم.😴
یک ساعت بعد بیدار شدم، #مرتضی بیرون #سنگر #نماز #شب #می_خواند
با خودم گفتم :
« این مرد خستگی ندارد»
‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
برای نماز صبح همه بچه ها را بیدار کرد
بعد از اقامه نماز دوباره به خط رفتیم.
حاجی فقط تا رسیدن به خط خوابید.
در #خط #مقدم #شجاعانه می دوید😵😊
اصلا لزومی نداشت کارگردان آنجا باشد
مسئولیتهایی که در شهر داشت باید مانع حضور او در جبهه می شد
ترس و خستگی در قاموس مرتضی راه نداشت❌
او در جبهه به دنبال چیز دیگری بود
مروارید گم شده یقین که سخت پیدا می شد
🌜🌟🌜🌟🌜🌟🌜🌟🌜🌟
نثار روح پاک شهدا صلوات🕊