eitaa logo
یاران وفادار
190 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
6 فایل
این کانال در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ، همدلی و وحدت هم محلی ها و هموطنان گام بر می دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا پهلوی پسر دوم رضاشاه و داستانی درباره‌ی فساد او؛ یه جوونی به‌نام ناصر اتابکی این داستان رو تعریف می‌کنه و میگه؛ «من و ناهید -نامزدم- معمولا شب‌های شنبه به گاردن پارتی کافه شهرداری می‌رفتیم. در یکی از شب‌های شنبه، وقتی ما از کافه شهرداری خارج شدیم و خواستیم سوار ماشین سواری خود بشویم؛ جوانی بلندبالا و چشم و ابرو مشکی؛ پشت سر ما رسید. او شاهپور علیرضا پسر رضاشاه بود. من از ترس به شاهپور تعظیم کردم، شاهپور نیز سری تکان داد و سوار ماشین خود شد. من و ناهید هم سوار ماشین خودمان شدیم. ماشین شاهپور حرکت نکرد. من ناچار ماشین خودمان را آتش کردم و به خلاف جهتی که ماشین شاهپور ایستاده بود حرکت کردم. شاهپور نیز ماشین خود را آتش کرد و به دنبال ما راه افتاد. سرانجام به منزل ناهید رسیدیم. شاهپور وقتی فهمید منزل ناهید کجاست مراجعت کرد. فردای آن شب ساعت هشت صبح من با ماشین دم منزل ناهید آمدم که او را به دبیرستان برسانم. دیدم ماشین بی‌نمره‌ای نزدیک منزل ناهید توقف کرده و آن جوان پست یعنی شاهپور علیرضا در آن مشغول کتاب خواندن است. من وارد منزل ناهید شدم، با او از منزل بیرون آمدیم، سوار ماشین شدم و به طرف دبیرستان ناهید حرکت کردیم. شاهپور باز ما را تعقیب کرد. ناهید میلرزید و رنگش پریده بود. چند روز گذشت. یک روز ماشین من خراب شده بود و من آن را برای درست کردن به تعمیرگاه بردم. ظهر آن روز ناهید می‌دانست که من ماشینم خراب است و پی او به دبیرستان نخواهم رفت. لذا با نوکر خود علی‌اکبر به منزل رفت. درست سر ظهر بود که ماشین شاهپور علیرضا پیدا شد و به ناهید اشاره کرد که بیا بالا. ناهید روی خود را از او برگرداند ولی آن جوان پست باز به دنبال ناهید پی در پی اشاره می‌کرد که بیا بالا. ناهید به او هیچ اعتنایی نکرد. وقتی به منزل رسید، شاهپور عصبانی شد، چند فحش بسیار بد به ناهید داد، او را تهدید به مرگ کرد و رفت. بعد از چند دقیقه که به منزل رسید من نیز رسیدم؛ ناهید تمام قضایا را برای من نقل کرد و من هم عین قضایا را برای پدر ناهید گفتم... (ادامه داره) بخش دوم: (اینجا) ادامه‌ی داستان | بفرمایین اینجا👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11