💢🔻پنج تحلیل غلط در مسائل اخیر لبنان و فلسطین
🔹صفحات #تاریخ آنچنان سریع در حال ورق خوردن هستند که خیلیها تحت تاثیر رسانهها و یا کماطلاع از جوانب میدان، تحلیلهایی را ولو دلسوزانه به خورد #جامعه میدهند که غلط بودن پایههای آن، میتواند ناخواسته موجب سستی و بدفهمی اجتماعی در #نقطه_عطف_تاریخی موجود شود حتی خسارتهایی را به بار آورد؛ برخی از پرطرفدارترین #تحلیلهای_غلط اینروزها به شرح ذیل است:
🔻۱. ما چون پاسخ ترور هنیه و برخی فرماندهان را ندادیم، رژیم جرات چنین جنایتی را پیدا کرد:
🔹قطعا خیر، سید مقاومت، سالهاست در صدر فهرست ترور هست و بارها بارها در شرایط جنگی و غیرجنگی رژیم اقدام به ترور کرده ولی ناموفق بوده است، اینبار اما به واسطه ارتقای سطح تکنولوژیکی و البته خفگیهای #مرگبار حاصل از عملیاتهای #موفق جبهه مقاومت، از روشی انتحاری و #بسیار_پرهزینه استفاده کرده است و توانست با بمبهای جدید ترکیبی، مقصود خود را عملیاتی کند.
🔻۲. استراتژی نظام #صبر_استراتژیک و عدم مقابله سخت با آمریکا و رژیم است:
🔹قطعا خیر، نظام با همان #شجاعت و #معنویت و #عقلانیت که در دهههای مختلف توانسته است قطرات مقاومت اسلامی را به دریای خروشان تبديل کند، از فرصت تاریخی طوفان الاقصی استفاده کرده و ظرف یک سال طرح خود را دههاسال به پیش برده و رژیم را به حالت خفگی قبل از #مرگ رسانده است.
🔻۳. مسئولین و فرماندهان در اجرای فرامین رهبری معظم تمرد یا تعلل یا سستی به خرج دادهاند:
🔹قطعا خیر، این حرفها را کسانی میزنند که از دستورات حکیمانه و زیرکانه ابلاغی هیچ، تاکید میکنم هیچ اطلاعی ندارند چراکه نوع دستورات در شرایط پیچیده و دشوار و تاریخی کنونی به شکلی است که بایستی مقدمات آن به شکل واقعی و صحیح محقق شود تا اقدامات بسیار موثر و کلیدی مربوطه به ثمر برسد، این مهم به شکلی مناسب و موفق در حال انجام است و انشاءالله آیندگان از آن حیرت خواهند کرد.
🔻۴. ما توازن و بازدارندگی خود را از دست دادهایم و نمیتوانیم اگر یکی بخوریم دهتا بزنیم:
🔹قطعا خیر، مسائلی از این قبیل اساسا برای شرایط غیر جنگی است، ما الان وسط یک جنگ بزرگ #تاریخ_ساز هستیم. در این شرایط هر دو طرف در حال طراحی و اجرای ضربات کاری و شدید به طرف مقابل هستند و از هیچ تلاشی که در چارچوب اصول و مبانی خود میگنجد فروگذار نمیشوند و زد و خوردهای بزرگ، جزو مسائل طبیعی چنین جنگهای #سرنوشتسازی است.
🔻۵. توان #جبهه مقاومت تخلیه شده و بدنه اصلی آن ضعیف شدهاند.
🔹قطعا خیر و قطعا خیر، دشمن اگر میدانست که با این جنایتها از یک طرف وعده قطعی و حیرت انگیز الهی برای آزادسازی نیروی بینهایت شهیدان را فعال کرده و از طرف دیگر بدنه اصلی جبهه مقاومت را به نسلهایی جوانتر، به روزتر و قدرتمندتر از گذشته و خصوصا #ناشناخته با امکان #ابتکار عمل بیشتر تحویل داده است؛ هیچ وقت تاکید میکنم هیج وقت چنین اشتباهات مهلکی را انجام نمیداد.
🔹پ ن:
🔸جنگ تمدنساز ایران و آمریکا در پنجاه سال گذشته از سنگر ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن، قدم به قدم جلوتر رفته و رسیده است به قلب فتنه و پایگاه بزرگ نظامی آمریکا در منطقه! به پیروزیهای بسیار بزرگ گذشته نگاه کنیم و به جای تحقیر و تضعیف جبهه خودی، هر آنچه در توان داریم را در اختیار فرماندهان و مسئولین دلسوز و کاربلد خود بسپاریم و برای سایر مردم، جریان تبیین را فعال تر کنیم، _بخصوص در این عرصه ی بمباران شبهات و شایعات متراکم_ تا در آیندهای نه چندان دور، آرزوهای بزرگ اولیا و انبیای #الهی را برای همیشه محقق سازیم.
#فإنَّ_حزبَ_الله_هم_الغالبون
#آغاز_نصرالله
#اسرائیل_سقطت
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده 💫 #تجسم_شیطان 🔥قسمت ۲۵ و ۲۶ مادر دست شمسی را گرفت و کشید
شمسی که دنبال حرفی میگشت برای باز کردن سر صحبت تا هم به عهدش وفا کنه و بین یک زوج جدایی بندازه و هم یه جورایی توی زندگی محمود اثر بد بگذاره، با این حرف فتانه خنده بلندی کرد، چرا که فتانه خودش ناخواسته سر حرف را باز کرد.شمسی کنار کپه رختخواب ها که رویشان را با پارچه سفید رنگی که گلدوزی شده بود، گرفته بودند، نشست. فتانه میخواست به سمت سماور گوشه اتاق برود و چای دم کند که شمسی دستش را گرفت و همانطور که مانع رفتنش میشد گفت:
🔥_بشین فتانه، کار مهمی باهات دارم، تا کسی نیست بزار بگم.
فتانه که خیلی متعجب شده بود گفت: 🔥_چه کار مهمی؟! زودتر بگو ممکنه صمد الانا بیادش
شمسی با نگاهی مرموز به اطراف، صدایش را پایین آورد و گفت:
🔥_من تازگیا متوجه شدم، گلوی محمود هم پیش تو گیر بوده، حتی خبرایی برام رسیده که با اینکه ازدواج کردی، هنوز چشمش دنبال تو هست، از اونطرف را بطه اش با مطهره هم شکراب هست و احتمالا به زودی از هم جدا میشن، تو هم اگر بتونی از صمد جدا بشی، من کمکت میکنم به عشق قدیمیت برسی....
فتانه که فکر میکرد شمسی داره مسخرهاش میکنه، چشمهایش را ریز کرد و گفت:
🔥_این حرفا را از کجا درآوردی شمسی؟!چی توی سرت میگذره؟! محمود که الان باید تو #جبهه باشه، بعدم اگر دلش پی من بود یک بار یه اشاره ای چیزی میکرد... نه این حرفها به محمود نمیچسپه، اون #چشم_پاک_تر از این حرفاست..
شمسی برای اینکه حرفهای #دروغ خودش را راست جلوه بده اشاره ای به قران روی طاقچه انتهای اتاق کرد و گفت:
🔥_حاضرم دست رو قرآن بزارم که هر چی گفتم همه درسته، تو فقط از صمد جدا بشو، بقیه کارا با من...
فتانه نگاهی به قران کرد و نفسش را محکم بیرون داد و گفت:
🔥_من از همون روز اول صمد را نمیخواستم ، منو زوری شوهر دادن، الانم که اصلا رسم نیست طلاق بگیریم، بعدم توی طایفه ما از این حرفا نیست و از طرفی صمد هم آدم موجهی هست، نه بد زبون و بد دهنه نه دست بزن داره، خیلی هم منو دوست داره، آخه چه عیبی روش بزارم که بهانه ای کنم برای جدایی...
لحظه ای سکوت بینشون حکمفرما شد و باز فتانه شروع به حرف زدن کرد:
🔥_وقتی مطهره و بچههاش میان خونه پدر شوهرت، اینقدر با حسرت نگاهشون میکنم،آخرش یه قلوه سنگ گلوم را میگیره و تا یه دل سیر گریه نکنم راه گلوم باز نمیشه...
شمسی دستش را گذاشت رو دست فتانه و گفت:
🔥_تو موافقت کن، من کمکت میکنم تا هر طور شده از شر صمد خلاص شی...
و در ذهنش نقشه ها میکشید تا زندگی صمد را از هم بپاشد و مطهره را دربه در کند و فتانه را سر جاش بنشاند چون فتانه نه زیبایی داشت و نه هنری، یک دختر روستایی بی سواد درست مثل شمسی ولی مطهره هم خوشگل بود و هم خانم معلم و اگر توی زندگی محمود میموند، شمسی همیشه زمان زیر دست این جاری میبایست باشد و با وجود مطهره نمیتوانست عرض اندام کند اما فتانه عددی نبود و اصلا رقیبی براش محسوب نمیشد...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان واقعی #تجسم_شیطان
✍ نویسنده ؛ «طاهره سادات حسینی»
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
نهضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar