eitaa logo
یاران ابراهیم
149 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
پشت چشمان تو شهریس پراز ویرانے هر ڪسے تو را دید دلش ویران شد ڪافر آمدڪہ ڪمے ڪفربگوید ازتو یڪ نظرڪرد بہ چشمان تو با ایمان شد!!! 💕 https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
قسمت سی و سه شهادت اصغر وصالی🌹 🗣علی مقدم https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
💫محرم سال 1359 اتفاق مهمی رخ داد. اصغر وصالی و علی قربانی با نيروهايشان از سرپل ذهاب به گيلان غرب آمدند. 💫قرار شد بعد از شناسايی مواضع دشمن، از سمت شمال شهر، عملياتی آغاز شود. 💫آن ايام روزهای اول تشكيل گروه اندرزگو بود. قسمتی از مواضع دشمن شناسايی شده بود. 💫شب عاشورا همه بچه ها در مقر سپاه جمع شدند. عزادارای با شكوهی برگزار شد. 💫مداحی ابراهيم در آن جلسه را بسياری از بچه ها به ياد دارند. 💫او با شور و حال عجيبی می خواند و اصغر وصالی مياندار عزادارها بود. 💫روز عاشورا اصغر به همراه چند نفر از بچه ها برای شناسايی راهی منطقه «برآفتاب» شد. 💫حوالی ظهر خبر رسيد آنها با نيروهای كمين عراقی درگير شده اند. 💫بچه ها خودشان را رساندند، نيروهای دشمن هم سريع عقب رفتند اما علی قربانی به شهادت رسيد. به خاطر شدت جراحات، اميدی هم به زنده ماندن اصغر نبود. 💫اصغر وصالی را سريع به عقب انتقال داديم ولی او هم به خيل شهدا پيوست. 💫بعد از شهادت اصغر، ابراهيم را ديدم كه با صدای بلند گريه می كرد. می گفت: هيچ كس نمی داند كه چه فرمانده ای را از دست داده ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلی احتياج داشت. 💫اصغر در حالی كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در ظهر عاشورا به دست آورد. 💫ابراهيم برای تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلان غرب به جا مانده بود به تهران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريبا هيچ جای سالم در بدنه ماشين نبود! 💫پس از تشييع پيكر شهيد وصالی سريع به منطقه بازگشتيم. 💫ابراهيم می گفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد. 💫برادرش گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهی شد. 💫روز بعد بچه های گروه، برای اصغر مجلس ختم و عزاداری برپا كردند. 💫 بعد بچه ها به هم قول دادند كه تا آخرين قطره خون در جبهه بمانند و انتقام خون اصغر را بگيرند. 💫جواد افراسيابی و چند نفر از بچه ها گفتند: مثل آدم های عزادار محاسن خودمان را كوتاه نمی كنيم تا صدام را به سزای اعمالش برسانيم. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
نہ قـــــرمز❤️ نہ ابـــــی💙 فقط 😍 ✍ابراهیم میگفت : ورزش اگر براے خدا باشد عبادت است! اما اگر بہ هرنیت دیگہ باشہ ضرر کردین. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 بچه‌ها! دو دوتا چهارتای با دو دوتا چهارتای ما فرق داره؛✨ یه گناه میشه، به پات ریخته میشه،🌈 یه جا پرت میشه، راهت دور میشه!🛣 🎈 https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
❣️مھــدے جــان تا ڪے سخن از شوق وصالت بزنيم هرگوشہ ے تقويم علامت بزنيم از بين تمام هفتہ پس ڪے بايد اين جمعہ غربت زده را خط بزنيم؟ 💔 ... https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
قسمت سی و سوم شهادت اصغر وصالی🌹 🗣علی مقدم https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
💫محرم سال 1359 اتفاق مهمی رخ داد. اصغر وصالی و علی قربانی با نيروهايشان از سرپل ذهاب به گيلان غرب آمدند. 💫قرار شد بعد از شناسايی مواضع دشمن، از سمت شمال شهر، عملياتی آغاز شود. 💫آن ايام روزهای اول تشكيل گروه اندرزگو بود. قسمتی از مواضع دشمن شناسايی شده بود. 💫شب عاشورا همه بچه ها در مقر سپاه جمع شدند. عزادارای با شكوهی برگزار شد. 💫مداحی ابراهيم در آن جلسه را بسياری از بچه ها به ياد دارند. 💫او با شور و حال عجيبی می خواند و اصغر وصالی مياندار عزادارها بود. 💫روز عاشورا اصغر به همراه چند نفر از بچه ها برای شناسايی راهی منطقه «برآفتاب» شد. 💫حوالی ظهر خبر رسيد آنها با نيروهای كمين عراقی درگير شده اند. 💫بچه ها خودشان را رساندند، نيروهای دشمن هم سريع عقب رفتند اما علی قربانی به شهادت رسيد. به خاطر شدت جراحات، اميدی هم به زنده ماندن اصغر نبود. 💫اصغر وصالی را سريع به عقب انتقال داديم ولی او هم به خيل شهدا پيوست. 💫بعد از شهادت اصغر، ابراهيم را ديدم كه با صدای بلند گريه می كرد. می گفت: هيچ كس نمی داند كه چه فرمانده ای را از دست داده ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلی احتياج داشت. 💫اصغر در حالی كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در ظهر عاشورا به دست آورد. 💫ابراهيم برای تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلان غرب به جا مانده بود به تهران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريبا هيچ جای سالم در بدنه ماشين نبود! 💫پس از تشييع پيكر شهيد وصالی سريع به منطقه بازگشتيم. 💫ابراهيم می گفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد. 💫برادرش گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهی شد. 💫روز بعد بچه های گروه، برای اصغر مجلس ختم و عزاداری برپا كردند. 💫 بعد بچه ها به هم قول دادند كه تا آخرين قطره خون در جبهه بمانند و انتقام خون اصغر را بگيرند. 💫جواد افراسيابی و چند نفر از بچه ها گفتند: مثل آدم های عزادار محاسن خودمان را كوتاه نمی كنيم تا صدام را به سزای اعمالش برسانيم. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
چه خوب شغلی بود شغل خادمی شهدا ، برایت🍁؛ چه خوب صاحب کارهای بودن شهدا 🌹، برایت؛ چه خوب مزدی دادن به تو ، شهدای صاحب کآرَت .... و چه خوب باعث تربیت خادم الشهداء های شدی که خادمت شدن💐 تقدیم به تمامی خادمین الشهداء سراسر ایران https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
عشق یعنی[مدافع حرم☝️🍃شدن عشق یعنی تو[سوریه ❤شهید شدن https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
⚘﷽⚘‌ ‍ 💠جامانده کربلای خان طومان : 🌷دلـــــــم را حوالی خان طومان جاگذاشته ام ... در یک سحرگاه ِ سردِ زمستانی ! همانجا که ، تسبیحاتِ نماز صبحِمان ، ذکرِ یا زینب شد .. همانجا که ستون به سمتِ خط ، پیش رفت و از نقطه ی رهایی گـــذشتیم تا باغ زیتون ... دلــــــــم را حوالیِ خان طومان جاگذاشته ام ! همانجا که محمد آژند بر زمین افتاد ... نه ، نه ... بر آسمان افتاد ! دلم را حوالیِ خان طومان ،کنارِ پیکرِ مرتضی جاگــذاشته ام ... کنار خنده های محمد ... کنار پیکر مجید ... میثم ... کنارِاخلاصِ امیرعلی ...ساده گیِ مصطفی ... شجاعتِ عباس و رضا .. مظلومیِ مهدی ... نگـــاهِ حسین ... آسمیه ... علیرضــا ... 🌷چه غریبانه رفتند و من ، دلم را حوالی خان طومان جـــــاگذاشتم ، همانجایی که قفسِ نـَفس را شکستند و همه جان شدند و خدا برای من ، اینگونه رقم زد بمانم و حسرتِ پرواز را به نظاره بنشینم ... کـــــــاش و ای کاش که فرصتی هم ، برای پریدنِ من بود ... آوازشان آواز بود آنان‌ که رفتند پروازشان پرواز بود آنان که رفتند شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20