#مطلب
خوشبختی🌹
💠خوشبختی یعنی:
🌸یه کسی توی زندگیت هست که
تورو به "سمت خدا" هُل میده،
نه به سمت پرتگاه...
رفیق شهیدم
ابراهیم هادی | هادی دلها❣
@yarane_ebrahim_yazd
نجوای مردم ایران🤲
به امید رهایی جهان از ابتلاء به بیماری کرونا✅
🔹پنجشنبه شب ساعت ٢٠
#نشر_حداکثری
@yarane_ebrahim_yazd
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
✍پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
هرکس برای برآوردن نیاز بیماری بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه موفق به برآورده شدنش نشود، از گناهانش خارج می شود مانند روزی که از مادر زاده شده است.
📚ثواب الاعمال ص۳۴۱
#مدافعین_سلامت
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ احساسی روایتگری🎥|
از حاج حسین یکتا در یادمان شهدای طلائیه و سه راهی شهادت :))
شهدا ما اومدیم خونه تکونی ...
اونم #خونه_تکونی_دلمون ...💔
اومدیم بگیم گیر کردیم
پشت میدون مین های نفسمون گیر کردیم ...:(
اومدیم این آخر سالیه بگیم
بابا یه کاری بکنید ...😭😔
طلائیه_عجب_طلائیه
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
⭕️روحیه بالا در کارِ #مدافعان_سلامت
🔹پرستار رویِ لباسش نوشته: "دلیل نفسکشیدن من تو هستی😉"
👈ما به وجود همچین شیردلانی، افتخار میکنیم!
#کرونا_را_شکست_میدهیم
@yarane_ebrahim_yazd
🍃سرخوش آن عیدی که آن بانی نور
از کنار کعبه بنماید ظهور❤️
🌸قلب ها را مهر هم عهدی زند
💚از حرم بانک انا المهدی زند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبتون_مهدوی
@yarane_ebrahim_yazd
💠 در منزل #قرنطینه هستید ؟
چند روز ؟
حوصله تان سر رفته ؟
تحملتان تمام شده؟
خیلی خسته شدید؟
🔻لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یک عده برای شرف و عزت و ناموس ودین ما چه کشیده اند .......
آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به #ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... #اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود😊
حسین می گفت: بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم...
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
ازکتاب خاطرات۶۴۱۰ روز اسارت سرلشکر خلبان حسین لشکری
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#سلام_امام_زمانم✋
🌸 عطر خوشی می آید....
یاد شما افتادم🌱
و آرزوهاییکه
برای بعد آمدنتان دارم ❤️
اللهم عجل لوليك الفرج ✨🕊
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
صبحــم که نـه...
همـۀ عمـــرم
به خیـــر مےشود،
فقط اگـر ســـایۀ نـگاهتان
از سـرم کـم نشود.
#صبحتون_شهدایی
#یادشهداباصلوات
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1
قسمت پنجاه و هشتم
برخورد صحیح🌹
🗣دوستان شهید
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#سلام_بر_ابراهیم1
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
💫از خيابان 17 شهريور عبور می کرديم. من روی موتور پشت سر ابراهيم بودم.
💫ناگهان يک موتورسوار ديگر با سرعت از داخل کوچه وارد خيابان شد. پيچيد جلوی ما و ابراهيم شديد ترمز کرد.
💫جوان موتور سوار که قيافه و ظاهر درستی هم نداشت، داد زد: هُو! چيکار می کنی؟! بعد هم ايستاد و با عصبانيت ما را نگاه کرد!
💫همه می دانستند که او مقصر است. من هم دوست داشتم ابراهيم با آن بدن قوی پائين بيايد و جوابش را بدهد.
💫ولی ابراهيم با لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت: سلام، خسته نباشيد!
💫موتور سوار عصبانی يکدفعه جا خورد. انگار توقع چنين برخوردی را نداشت. کمی مکث کرد و گفت: سلام معذرت می خوام شرمنده.
💫بعد هم حرکت کرد و رفت. ما هم به راهمان ادامه داديم.
💫ابراهيم در بين راه شروع به صحبت کرد. سؤالاتی كه در ذهنم ايجاد شده بود را جواب داد: ديدی چه اتفاقی افتاد؟ با يک سلام عصبانيت طرف خوابيد. تازه معذرت خواهی هم کرد.
💫حالا اگر می خواستم من هم داد بزنم و دعوا كنم. جز اينکه اعصاب و اخلاقم را به هم بريزم هيچ کار ديگری نمی کردم.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهيم در نوع خود بسيار جالب بود.
💫اگر می خواست بگويد که کاري را نکن سعی می کرد غير مستقيم باشد.
مثلاً دلايل بدی آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و... اشاره می کرد تا شخص، خودش به نتيجه لازم برسد. آنگاه از دستورات دين برای او دليل می آورد.
💫يکی از رفقای ابراهيم گرفتار چشم چرانی بود. مرتب به دنبال اعمال و رفتار غير اخلاقی می گشت.
💫چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته بودند رفتار او را تغيير دهند.
💫در آن شرايط کمتر کسی آن شخص را تحويل می گرفت. اما ابراهيم خيلی با او گرم گرفته بود! حتی او را با خودش به زورخانه می آورد و جلوی ديگران خيلی به او احترام می گذاشت.
💫مدتی بعد ابراهيم با او صحبت کرد. ابتدا او را غيرتی کرد و گفت: اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آنها را اذيت کند چه مي کنی؟
💫آن پسر با عصبانيت گفت: چشماش رو در می يارم.
💫ابراهيم خيلی با آرامش گفت: خُب پسر، تو که برای ناموس خودت اينقدر غيرت داری، چرا همان کار اشتباه را انجام ميدی؟!
💫بعد ادامه داد: ببين اگر هر کسی به دنبال ناموس ديگری باشد جامعه از هم می پاشد و سنگ روی سنگ بند نمی شود.
💫بعد ابراهيم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد.
💫حدیث پیامبر اکرم (ص) گفت که فرمودند: چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید.
💫بعد هم دلايل ديگر آورد. آن پسر هم تأييد می کرد.
💫بعد گفت: تصميم خودت را بگير، اگه می خواهی با ما رفيق باشی بايد اين كارها را ترک كنی.
💫برخورد خوب و دلايلی که ابراهيم آورد باعث تغيير کلی در رفتارش شد.
💫او به يکی از بچه های خوب محل تبديل شد. همه خلافكاری های گذشته را كنار گذاشت.
💫اين پسر نمونه ای از افرادی بود که ابراهيم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردن های به موقع، آنها را متحول کرده بود.
💫نام اين پسر هم اكنون بر روی يكی از كوچه های محله ما نقش بسته است!
#ادامه👇👇👇
#ادامه👇
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫پاييز 1361 بود. با موتور به سمت ميدان آزادی می رفتيم.
💫می خواستم ابراهيم را برای عزيمت به جبهه به ترمينال غرب برسانم.
💫يک ماشين مدل بالا از کنار ما رد شد.
💫خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت نگاهی به ابراهيم انداخت و حرف زشتی زد.
💫ابراهيم گفت: سريع برو دنبالش!
💫من هم با سرعت به سمت ماشين رفتم. بعد اشاره کرديم بيا بغل.
💫با خودم گفتم: اين دفعه حتما دعوا ميكنه.
💫اتومبيل کنار خيابان ايستاد. ما هم كنار آن توقف کرديم.
💫منتظر برخورد ابراهيم بودم.
💫ابراهيم كمی مكث كرد و بعد همينطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد!
💫راننده که تيپ ظاهری ما و برخورد خانمش را ديده بود، توقع چنين سلام و عليکي را نداشت.
💫بعد از جواب سلام، ابراهيم گفت: من خيلی معذرت می خوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ريش دارها داد. می خواهم بدونم که..
💫راننده حرف ابراهيم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بيجا کرد!
💫ابراهيم گفت: نه آقا اينطوری صحبت نکن. من فقط می خواهم بدانم آيا حقی از ايشان گردن بنده است؟ يا من کار نادرستی کردم که با من اينطور برخورد کردند؟!
💫راننده اصلاً فكر نمی كرد ما اينگونه برخورد كنيم. از ماشين پياده شد. صورت ابراهيم را بوسيد و گفت: نه دوست عزيز، شما هيچ خطائی نکردی. ما اشتباه کرديم. خيلی هم شرمنده ايم.
💫بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد.
💫اين رفتارها و برخوردهای ابراهيم، آن هم در آن مقطع زمانی برای ما خيلی عجيب بود.
💫اما با اين کارها راه درست برخورد كردن با مردم را به ما نشان می داد.
💫هميشه می گفت: در زندگی، آدمی موفق تر است که در برابر عصبانيت ديگران صبور باشد. کار بی منطق انجام ندهد و اين رمز موفقيت او در برخورد هايش بود.
💫نحوه برخورد او مرا به یاد آیه می انداخت: بندگان(خاص خداوند) رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر روی زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند (و سخنان ناشایست بگویند) به آن ها سلام می گویند.
#پایان
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
e3935559d8-5e6cdfe77a1ed896008b51ce.mp3
5.18M
#صوتی
این سرزمین مقدس است..
اینجا کانال کمیل است شبیه ترین جا به کربلا
گویی اینجا خود؛ گودیِ قتلگاه است...
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
أَلْمُؤْمِنُ مِثْلُ كَفَّتَی الْمیزانِ كُلَّما زیدَ فی إِیمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ.
مؤمن همانند دو كفّه ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده شود، به بلایش اضافه گردد.
امام کاظم (ع)
(تحف العقول/ ص 408)
ضمن تسلیت شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام و همچنین از دست دادن برخی از هموطنان بر اثر ویروس کرونا، از خداوند سالی پربرکت و سلامتی را برای شما طلب میکنیم.
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
یا صاحب الزمان(عج) …
عید ما دیدن رخسار مه توست بیا
عالمی چشم به راه سپه توست بیا
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
این دلم منتظرِ یک نگه توست بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
اين عيد پر از عطر دل انگيز خداست🌺🌺
سرشار ترين آينه ي خاطره هاست 🌺🌺
هرسال سفره ي ما هفت سين بود ولي🌺🌺
امسال سين هشتم، سليماني ما🌺🌺
#صبحتون_شهدایی
#سالتون_شهدایی
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
✍ این تحویلِ سال تبریک ندارد؟
اولین صبحِ جمعهایست که همه بیداریم و آمادهی ندبه ...
_ اولین نوروزی که آغوش باب الحوائج، پناهِ درهایمان است ...
_و اولین تحویلِ سالی که همهی زمین، یک درد مشترک دارند ...
_ اولین سالی که پشت درهای بسته ماندهایم ..
پشت درب حرم عشق، علی بن موسیالرضا..
در آرزوی ضریح اباعبدالله ....
و در آرزوی آغوش مادرانهی فاطمه معصومه
_ این تحویل سال... شاید همان لحظهایست که بشر، هزار و صد هشتاد سال، برای رسیدن به آن طول داده است ...
💫آیا کسی هست مرا، برای ندبه، یاری کنــد؟
@yarane_ebrahim_yazd
🍃بی تو این جا همه در حبس ابد تبعیدند
🍃سال ها هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
🍃سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
🍃فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
🍃تو بیایی همه ی ثانیه ها، ساعت ها
🍃از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
#سالتون_مهدوی
🌷#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
@yarane_ebrahim_yazd
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔴 عکسش شده سینِ دگری امسال...
#سین_مثل_سردار
#سین_هشتم
✋🏻 همه ما منتقم خون تو ایم سردار دلها.
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ
💠ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج💠
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
======================
@yarane_ebrahim_yazd
#بیقراری
براے آمدنت تغییر لازم است!
تغییری از جنس خواستن!!
متحول که شویم ،
سال ظهورت تحویل خواهد شد ...
"حول حالنا إلی أَحسنِ الحال"
@yarane_ebrahim_yazd
#سلام_امام_زمانم❤️
بهار
همچـنان جـــای
خـــالیات را نشانــمان
مـیدهــد،
سـلام
حاضــرتــرین
غـایــــب زمیـــــن..
بهارمان را با آمدنت بهار کن مولاجان...
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 💞
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#سلام_برشهدا ✋
حضرت آیت الله جوادی آملی :
شهدا
هم خاک را
طاهر می کنند
هم قلوب را...
#صبحتون_شهدایی 💕
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#مطلب
✨چقدر خوبه ڪه بعضی آدمای خوب،
بدون اینڪه خودت بفهمی
توی زندگیت ظاهر میشن و
زندگیت رو تغییر میدن
✨اون وقته ڪه میفهمی خدا،
خیلی وقته جواب دعاهات رو،
با فرستادن بنده هاش داده.
مثل شهید #ابراهیم_هادی
✨سلام بر ابراهیم، هادی دلها
@yarane_ebrahim_yazd
#خاطرات_شهدا
🌷🌺🌸🌷🌺🌸
یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم.
شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم.
شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد».
آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تکسایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز میکنی، مطمئن باش»!
من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز میکنم؟».
شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کولهات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کولهات چیزهای دیگری هم هست که نمیدانم چیست، هر وقت کولهات سبک شد، پرواز خواهی کرد».
مدتی پس از این گفتوگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد.
دلتنگ/...
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd