eitaa logo
یاران ابراهیم
149 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
💫تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. 💫سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟ 💫بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. 💫دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. 💫همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. ســر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. 💫موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. 💫يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شد ما پول نميگيريم. 💫يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد! 💫همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم: آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! 💫باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود! 💫هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. 💫آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازي کردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند! آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. 💫شــب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام ميگفت. 💫تا اينكه از شرط بندي و پول حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر (ص) ميفرمايد: هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد. و نيز فرموده اند: کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود. 💫ابراهیم با تعجب به صحبت ها گوش ميكرد. 💫بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا و گفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شـرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مســتحق بخشیدم! 💫حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش، ورزش بکن اما شرط بندی نکن. 💫هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قوي تر، بعد گفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! 💫ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. 💫آنها هم شروع کردند به مخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. 💫يکي ديگه گفت: پول نداره و... 💫ابراهیم برگشت و گفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم. 💫که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شرط بندي نكنيد اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! 💫آخرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. 💫وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد و توپ را گرفت. بعدگفت: كسي هســت بياد تك به تك بزنيم؟ 💫از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام( ح.ق) كه عضو تيم ملي و كاپيتان تیم برق بود. 💫با غرور خاصي جلو آمد و گفت: سرچي!؟ 💫ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. 💫او هم قبول كرد. 💫ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. 💫او با اختلاف زیاد حريفش را شكست داد. اما بعد از آن حسابي با ما دعوا كرد! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫ابراهيم به جز واليبال در بسـياري از رشــته هاي ورزشي مهارت داشت. در کوهنوردی يک ورزشکار کامل بود. 💫تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. 💫نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند. 💫فراموش نميكنم ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! 💫این کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت. 💫ابراهيم فوتبال را هم خيلی خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد و كسي حريفش نبود. @yarane_ebrahim_yazd