┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹#سلام_بر_حسین_ع 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🌹
محمد امین عباس پور کد ۱۳۲
گروه پنجم
🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
آیا میدانید ذُخرُ الحسین کیست؟
در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد .
معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت : در شأن من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست ...!
ابوشعتاء ٩ پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد ...!
ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید ...!
امیرالمومنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند :
بس است پسرم , برگرد ...!
تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :
نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است ...!
اِنَهُ ذُخرُ الحسین:
او ذخیره برای حسین است ...!
🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
محمد امین عباس پور کد۱۳۲ گروه پنجم
✨﷽✨
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
✅محمد امین عباس پور کد ۱۳۲
گروه پنجم😔😔
🏴🏴 محرم آمدم....
🔻خدا را شکر که امانمان داد تا باز بوی محرم به مشاممان برسد که دوباره امانمان داد تا رخت سیاه عزای حسین (علیه السلام) بر تن کنیم و بر سر و سینه بزنیم…
🔻و باز هم امانمان داد تا سلام بگوییم بر محرم و بر حسین (علیه السلام):
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو ای ابا عبداللّه و بر روانهائی که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سلام بر حسین و بر علی بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین
و باز هم خدا را شکر و صدها بار خدا را شکر…
خدا را شکر برای محرم برای اشک حسین (علیه السلام) برای روضه برای شعر عاشورا برای شعر محتشم
برای زمزمه های باز این چه شور است برای زمزمه های یا حسین برای خیمه برای پرچم یا حسین
برای همه نوحه های آشنا
برای شب های محرم برای صورت های خیس و خاکی برای چشم های منتظر چشم های منتظر منتقم خون حسین…
برای زمزمه ای که زمزمه روز اول محرممان شده برای زمزمه:
گرد و غبار غم ارباب رو صورت ماه اومده
لباس مشکیم و بیارید محرم از راه اومده…
ارسالی محمد بایسته کد ۱۲ گروه پنجم🏴
🏴🏴▪️▪️▪️▪️🏴🏴
45.6K
ملینا کوشمغانی کد233 گروه چهارم شهید شاهرخ ضرغام
دوریت شعر در باره امام حسین (ع)
سخن امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
خداوندا !تو آگاهی که انچه به دست ما صورت گرفت نه به طمع پادشاهی و جاه بود نه به طلب ثروت مال.
بلکه ما خواستیم نشانه های راه دینت را ارائه دهیم ودر شهر های تو اصلاح را اشکار کنیم باشد که بندگان مظلوم تو روی اسایش و امنیت ببینند و اسوده خاطر به طاعت تو بر خیزند و فرائض و سنتهای تو عملی گردد .
علی احتشامی کد ۴۸۵