eitaa logo
یاران موعود
67 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
61 فایل
•┈┈•••|﷽|•••┈┈• بزرگی می‌فرمود: 《اگر خواهی شوی با خبر بزن بر هوای نفس تبر》 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات جهت سلامتی امام زمان علیه السلام بلامانع جهت ارتباط با ادمین 👇 @Mr_matins
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🕊🖤 ‍🕊﷽ ❤️هی نگاهت بڪنم گم بشوم در چشمت ! گـم شـدن ... در شبِ چشمان تو پیـــدا شـدن اسـت ... سلام صبحتون شهدایی 🌺 🖤@yaranemoud🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمید میاندار هیئت خیمة العباس بود. اهل بالا و پائین پریدن نبود؛ اما حسابی و محکم سینه می زد تا جایی که بعضی وقتها احساس می کردم بدنش توان این همه سینه زدن را ندارد. شب حضرت عباس (ع) شب ویژه ای برای حمید بود. آن شب موقع برگشت گفت: دوست دارم مدافع حرم شوم و دست و پاهایم فدایی حضرت زینب(س) شود مثل حضرت عباس (ع). گفتم: حمید! لازم نیست این همه سینه بزنی. کمتر یا آرام تر سینه بزن. گفت: فرزانه! به خاطر این سینه زدن هاست که این سینه هیچ وقت نمی سوزد نه در دنیا و نه در آخرت. چه خوب به آرزویش رسید. وقتی بدنش را آوردند، پاهایش بر اثر انفجار تله انفجاری متلاشی شده بود و مثل حضرت عباس (ع) دست و پاهایش در راه دفاع از حرم قطع شده بود. همه جای بدنش ترکش خورده بود؛ مگر سینه اش که سالم سالم بود. آنجا بود که یاد جمله حمید افتادم که می گفت: این بدن هیچ وقت نمی سوزد.😭💔 راوی: همسر شهید🌱 🌹 🖤@yaranemoud🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 همرزم← غلامحسن نماز میخوند دیدم سجدش خیلی طولانی شد تعجب کردم! صداش زدم و هراسان نگاهم می‌کرد گفت:خواب دیدم گفتم: چه خوابی؟ گفت: دستم توی دستان مبارک حضرت ابوالفضل(ع) بود نوری از آسمان آمد به طرفم از وسط نوری قشنگ، دستی بیرون آمد؛ با صدایی که برازنده آن نور باشد.گفت: دستت رو بده به من دستش را گرفتم. عالمی از مهر و شور و نشاط و هیجان خوش، یک جا ریخت توی دلم و داغ شدم گفتم: شما کی هستی؟ گفت: من حضرت ابوالفضل العباس(ع) هستم دستم توی دستان مبارک حضرت ابوالفضل(ع) بود که بیدارم کردی.» این ماجرا گذشت. نزدیکای ظهر بودغلامحسن گفت بچه ها من خیلی تشنه هستم میروم توی سنگر آب بخورم گفتیم زودباش، دست روی لب های خشکیده اش گذاشت که: تشنه‌ام. تشنه، آب بخورم میام او داشت وارد سنگر می‌شد، ناگهان یک خمپاره راست خورد پیش پایش فریاد کشیدم، یا ابوالفضل، همراه بچه ها دویدم سمت سنگر، او غرق درخون هنوز دستش به آب نرسیده با لب تشنه در روز تولدش دستش را گذاشت توی دستان حضرت ابوالفضل(ع) و شهید شد. تاریخ تولد: ۱ / ۸ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۶۲ محل تولد: گلستان، بندرگز محل شهادت: مریوان شهید غلامحسن خالصی 🍃🍃🍃🍃 🖤@yaranemoud🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل کہ هوایی شود،پرواز استکہآسمانیت میکند و اگر بال خونین داشتہ باشی دیگر آسمان، طعم ڪربلا میگیرد؛ دلها را راهی کربلای جبـ‌هہ‌ها میکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارتشهدا مینشینیم ..🖤(! 「 📸」 🖤@yaranemoud🖤