eitaa logo
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
151 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
7.7هزار ویدیو
426 فایل
بسم رب المهدی منتظر، به معنای نشستن و فقط دعا کردن نیست بلکه منتظر واقعی علاوه بر دعای مداوم برای ظهور دائم در تلاش است
مشاهده در ایتا
دانلود
مراقبه و فنا : وقتي در سكوت بنشيني و هيچ كاري نكني بهار از راه مي رسد و سبزه ها خود بخود رشد مي كنند. تو فقط بايد بدون انجام دادن هيچ كاري در سكوت بنشيني تا همه چيز خودبخود پديد آيد. تا بهار از راه برسد و سبزه ها سر بر آورند. همه چيز خود بخود رخ مي دهد. لازم نيست تو كاري بكني. مراقبه چيزي نيست كه بايد آنرا انجام داد، بلكه چيزي است كه بايد آنرا درك كرد و فهميد. همين كه تو مراقبه را درك كني و بفهمي، كافيست. آنگاه هر كجا كه در سكوت بنشيني مي تواني در حالت مراقبه قرار بگيري. مراقبه يك كنش و فعاليت نيست، بلكه حالتي از سكوت و بي كنشي است. همه چيز از فعاليت باز مي ماند تمام حركتها متوقف مي شود و تو در آسايش كامل قرار مي گيري. و آن لحظه، لحظه اي است كه در مي يابي فنا ناپذير هستي و فقط جسم تو از بين مي رود، خود تو هرگز. آنگاه تمام ترسها ناپديد مي شوند، زيرا همه ترسها در ترس از مرگ ريشه دارد. و نترس بودن ستون بنيادين يك زندگي شادمان است
🔴مراقبه ذهن هم مانع و هم راه : ما ناچاریم از ذهن شروع کنیم ، زیرا همه در ذهن هستیم و همه ذهن و خیال هستیم ،باید از ذهن شروع کرد و سپس از آن عبور کرد . اگر کسی بخواهد از نقطه الف به نقطه ب برود آنچه که مانع و حجاب وی است ، مسیر و فاصله ای است که بین نقطه الف و ب وجود دارد ،این مسیر و جاده ، در عین حال راهی است که راهرو با دنبال کردن آن به مقصد می رسد. بنابراین ذهن در عین اینکه ،حجاب و مانع است ،همین ذهن مسیری است که طالب کمال را به مقصد می رساند. از ذهن خود آگاه باشید ،افکاری که در حال جریان یافتن در ذهن است را دنبال کنید ،دنبال کردن همین افکار است که سرانجام به بی فکری و بی ذهنی می انجامد. افکار را تجزیه و تحلیل کنید و علت آن را بیابید ،وجود افکار چون تاریکی هستند ،با آمدن نور ،افکار محو میشوند ،آگاهی نور است. از طریق مراقبه و کسب معرفت ،آگاهی های خود را گسترس دهید ،با آمدن آگاهی ها ،جایی برای ظلمت و افکار نیست. سرانجام شما هستید ولی بدون ذهن ،شما هستید ولی بدون من خیالی ، وجود خیالی شما محو میشود و شما نیستید ،چون در برابر هست مطلق خود را می بینید و فانی در او می شوید . و بقول عطار در سفر مرغان به سوی سیمرغ : چون شما سی مرغ حیران مانده‌اید بی‌دل و بی‌صبر و بی‌جان مانده‌اید ما به سیمرغی بسی اولیتریم زانک سیمرغ حقیقی گوهریم محو ما گردید در صد عز و ناز تا به ما در خویش را یابید باز محو او گشتند آخر بر دوام سایه در خورشید گم شد والسلام تا که می‌رفتند و می‌گفت این سخن چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن لاجرم اینجا سخن کوتاه شد ره رو و ره برنماند و راه شد