کتاب صعود چهل ساله.pdf
17.85M
📕 دانلود کتاب صعود چهلساله
درباره دستاوردهای چهل ساله که در طول دوران انقلاب اسلامی
#یک_تکه_منبر🍉
ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم؛
زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند
فروختی؟ گفت نه، ولی تمام شد
خودم شخصا نمیخواهم از کار با مقاومت دست بکشم و بازنشسته بشوم.
دوست دارم در این منطقه عاقبتم ختم به شهادت شود و شهید بشوم. خیلی دوست دارم این اتفاق بیفتد. واقعا الان سه چهار سال است منتظرم.
تقریبا دو سال آخر، مخصوصا بعد از شهادت شهید سلیمانی میلم به شهادت خیلی زیاد شده است.
آن جمله که ایشان به ما گفت: میوه رسیده هستی و اگر بمانی میگندی. خیلی نگرانم کرده است. با خودم میگویم نکند خدای ناکرده به پوسیدگی و گندیدگی دچار شوم!
در این یک سال اخیر، در این سالهای کرونایی که پیش آمده است، خیلی نگران این هستم که نکند خدای ناکرده، به درد و بیماری کرونا یا مثلا در تصادف یا سکته [بمیرم].
بعد از چهل و دو سال هجرت و جهاد، حالا به مرگ طبیعی بمیرم، خیلی سخت است.
[از خدا خواسته بودم بعد از ازدواج بچههایم شهید شوم] من از گفتن این شرط پشیمانم. یعنی شرط برای خدا گذاشته بودم!
آنها خدا دارند. من کی هستم که این حرف را بزنم. از این جهت خیلی پشیمان هستم. مرتب استغفار میکنم.
برشی از بخش پایانی کتاب خاطرات در دست انتشار سردار سرتیپ پاسدار شهید کیومرث پورهاشمی (حاج هاشم).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ترامپ: ترکیه پشت سقوط اسد در سوریه بود
🔹آنها هزاران سال این را می خواستند و اکنون به آن رسیدند. این افرادی که اکنون وارد شدند تحت کنترل ترکیه هستند و من با این موضوع مشکلی ندارم.
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه رفتار دو رئیس جمهور در قبال دریافت هدیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهید_رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران موشکی و هسته ای را تعطیل کند، قابل بلعیدن است
خیلی مهم» دیدن این کلیپ به کلیه سیاسیون و آحاد مردم توصیه میشه.
این رزم در شبکه مجازی را از دست ندهید
نشر و فوروارد این کلیپ در همه شبکه ها به نظر میرسه، یک رزم و جنگ نرم در فضای مجازیه این کار جهادی را از دست ندهیم.
در جهان عزیز بودن هزینه دارد ملت غیور ایران با صبر و مقاومت، این هزینه را پرداخته و به انتهایش نزدیک شده، است.
ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم ، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد
اما یک بار گریستم و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد
با خودم گفتم الان مادر کودک مرا ناسزا می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...
❤️یلدای امام رضایی
همیشه دلنشین باشد زیارتهای طولانی
کنارت در شب یلدا زیارتنامه میخوانم