eitaa logo
صحیفه ے دل
337 دنبال‌کننده
875 عکس
143 ویدیو
3 فایل
اینجا گاهی از خدا می نویسم گاهی هم از امام زمانم گاهی از خودم از عشق از غم وشادی از دلتنگی هایم... روانشناسی دوست داشتید بمونید ... موندن شما اینجا همدلی وهمدردیهِ واقعا💕 ارتباط باادمین : پیشنهاد ،انتقاد @emame_hazer "کپی فقط با ذکر کانال "
مشاهده در ایتا
دانلود
را نشکن که اگر شکسته شد قابل نیست‌ ... ... 🌙
یا صٰاحِبی عند غربتی... دلخوشم به عاشقانه بودنت، در لحظه‌هایی که غریب‌ترین صدای نفسهایم را فقط تو شنیدی...
مگر که قبر دهان وا کند به موعظه‌ام دهان گشودن زاهد نکرد تاثیری...
زندگی لیلی‌ست مجنونانه باید زیستن...!
غربت سامرا عجیب است... بغضی گلو را میگیرد در حد اختناق... آدم دلش میخواهد فقط ذوب شود در آن غریبی... آنقدر که بسوزد و بسوزد و بمیرد... به عقیده من زیارت سامرا سراسر حس هایی‌ست ناب.. چیزی شبیه حزنی عمیق و شوقی غریب...
میان خوف و رجا حالتی است عارف را که خنده بر دهن و گریه در گلو دارد...
دلِ دلواپسی دارم، دلی از غصه‌ها سرشار... ولی یا کاشف الهَم کاشف الغم دوستت دارم!
این هیاهوها همه رفتنی است تمام شدنی است آنچه که هست، آنی است که پیش خود ماست آن باقی است و با ماست وما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم. 🌱
مگر نسیم سحر بوی زلف یار من است که راحتِ دلِ رنجور بی‌قرارِ من است...؟!
قسم به نیمه شب همان هنگام که جنون از حد می‌گذرد... و فراق حرم بیتابت می‌کند...!
امّا راجع به شب بیست و سوّم؛ این را قبلاً هم گفته‏ام و چه بسا تکراری باشد، ولی تذکّرش خوب است. ممکن است به ذهن بیاید که شب بیست و یکم را رد کردیم و هرچه بنا بود، برای ما نوشتند و سرنوشت ما نوشته شد؛ چون امور را در بیست و سوّم امضا می‏كنند؛ یعنی آقا توشیح می‏كند. پس تغییر غیرممکن است. جواب: خیر. این‏طور نیست که نتوان در نوشتۀ بیست و یکم تصرف نكرد؛ بلکه با اینکه قبول داریم كه شب بیست و سوّم شب امضاست، امّا می‏شود در آن تغییراتی ایجاد كرد: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ»؛در اینجا هیچ اشکالی ندارد و تقدیر را عوض ‏می‏کنند. در شب بیست و سوّم اگر دیدی كه سال آینده‏ شرایط خوبی نداشت، درِ خانه خدا برو، پافشاری کن و به خدا بگو كه شرایط به بهترین وجه باشد، این را عوض ‏خواهند كرد. 🌱
- جانم فدای چشمهایتان! چرا گریه می‌کنید؟ - چه آورده‌اند بر سر تنها ذخیره‌ی اخوتم! عباس من! دستهایت کو!؟ - به شوق دیدار شما، دست و پا گم کرده‌ام. - سرت!؟ چه به روز سرت آمده عباس؟ - سر را چه منزلت، پیش پای عشق شما!؟ - بگذار این تیغ‌ها و تیرها را از تن و بدنت بیرون بکشم. - اینها نشانه‌های عشق شماست بر پیکر من! عمری چشم‌انتظار دریافت این نشانه‌‌ها بودم... [سقای آب و ادب]