eitaa logo
یاران امام زمان
180 دنبال‌کننده
431 عکس
256 ویدیو
0 فایل
ما اینجا جمع شده ایم تا برای ظهور مهدی فاطمه آماده شویم هر یه مدت یک مسابقه ی امام زمانی قرار میدیم تا امام زمان رو خوشحال کنیم برای تبادل به این آیدی https://eitaa.com/YAERAN و نظر https://harfeto.timefriend.net/1639635 دوستانتان را به جمع ما دعوت کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ 15 قدم خودسازی یاران امام زمان(عج) : .. .. قدم اول : نماز اول وقت .. 🔷قدم دوم : احترام به پدرومادر .. 🔶قدم سوم : قرائت دعای عهد .. 🔷قدم چهارم : صبر در تمام امور .. 🔶قدم پنجم : وفای به عهد با امام زمان(عج) .. 🔷قدم ششم : قرائت روزانه قرآن همراه بامعنی .. 🔶قدم هفتم : جلوگیری از پرخوری و پرخوابی .. 🔷قدم هشتم : پرداخت روزانه صدقه .. 🔶قدم نهم : غیبت نکردن .. 🔷قدم دهم : فرو بردن خشم .. 🔶قدم یازدهم : ترک حسادت .. 🔷قدم دوازدهم : ترک دروغ .. 🔶قدم سیزدهم : کنترل چشم .. 🔷قدم چهاردهم : دائم الوضو بودن .. 🔶قدم پانزدهم : محاسبه ی نفس ... @yarran
حتی برای یک نفر هم شده بفرستید
با کدام آبرویی، روز شمارش باشیم عصـرها منتظر صبح بهارش باشیم کاروان سحرش بهـر همه جا دارد تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم؟! سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم گیرم امروز به ما اذن ملاقات دهد مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم بارها در پی کار دل ما راه افتاد یادمان رفت ولی درپی کارش باشیم ما چرا؟ خوب ترین ها به فدای قدمش حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟! اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم @yarran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگویند: کربلا قسمت نیست، دعوت است!! خدایا … من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم! اما تو … معنی طاقت رامیدانی، مگر نه؟ دل من لک زده تا کنج حرم بنویسند مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد😔💔 @yarran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا ‌ دلگرم ‌بودن ‌به‌ تو ‌ آنقدر خوب‌است‌ که‌ هر ناامیدی ‌‌را امیدوار‌ میکند(:💜 @yarran
ولی من از تو نا امید نمیشم خدا جونم❤️ @yarran
سلام امام زمانم✋🌸 ️از قلب داغدیده ندا میرسد بیا ️ازحنجر بریده ندا میرسد بیا ای داغدار لعل لب و چوب خیزران عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان @yarran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*✅داستان کوتاه* *✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.* *همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!* *🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری* @yarran