هدایت شده از #آسمانی_باش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#آسمانی_باش
#هیئت_مجازی
#شب_ششم
#شام_شهادت_امام_سجاد
#دهه_سوم محرم ۱۳۹۹
#فلسفه_آزمایشات_و_حوادث
#جلسه_اول
ان شاء الله از اصحاب امام زمان باشیم
سید محمد مهدی حسینی متولی
#آیه #حدیث #داستان
@yasayedalshohada
هدایت شده از #آسمانی_باش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#آسمانی_باش
#هیئت_مجازی
#شب_ششم
#دهه_آخر_صفر ۱۳۹۹
#آثاروپیامدهای_گناه
ان شاء الله از زائران سیدالشهدا باشیم
سید محمد مهدی حسینی متولی
#داستان #حدیث #روضه
@yasayedalshohada
بسم الله الرحمن الرحیم
اِبـتلایش فرق داشت
چون که در نزد عـمو “قالوا بلایش” فرق داشت
بر عمـو لبّیـک گفت…
وقتِ حَجّش بود و لَحنِ ” رَبّـنایش ” فرق داشت
مثل نامـش خاص بود
روضه ی او با هـمه حـال و هوایش فرق داشت
“لا أُفـارِق گو”دویــد
صـوت غــرّایِ “أنَا بْنُ المُجـتَبایــش” فرق داشت
هم سـپر شد هم قلم
ای به قُـربانش که جنسِ دستهایش فرق داشت
گـشت آویزان به پوست
پس گریزِ روضه ی دســـت جُــدایش فرق داشت
بـین آغـوش حُـسـین
آخــرین نذری این قُـــربان , مِـنایش فرق داشت
گفت “واأمّاه ” لیک
آخِرین دَمْ , خـواهـشِ مادر بیـایـش فرق داشت
بـا سه شعبه ذبح شد
گرچه با شش ماهه خیلی حجم نایش فرق داشت
مانـْد در گـودال , آه
وقت دفنش استخوانهایش صدایش فرق داشت
محمّدقاسمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم_الحرام
#شب_ششم
#عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
بسم الله الرحمن الرحیم
کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند
اینقدر در بغلِ عمه تقلا نکند
کاش میشُد که بگیرند دو چشمانش را
نزند بر سرِ خود آه خدایا نکند
دلش آرام نمیشُد اگر از دیدن او
وا علی وا حَسنا وای حُسینا نکند
دلش آرام نمیشد اگر آنجا نرود
تا عمو را وسطِ قائله پیدا نکند
کاش میشُد که نبیند که کسی آنجا نیست
که سرِ غارتِ این سوخته دعوا نکند
کاش میشُد که نبیند ولی افسوس که دید
هیچ کَس با تَنِ این تشنه مدارا نکند
دید در پیشِ لبش آب زمین میریزند
دید میخورد زمین نالهی زهرا نکند
چه کند گر نرسد وای اگر دیر شود
چه کند عمه اگر مُشتِ دگر وا نکند
به گمانم که حسن آمد و با زینب گفت :
بگذار او برود تا که تماشا نکند
به گمانم که حسن گفت رها کن بِدَوَد
تا دریغا و دریغا و دریغا نکند
او رها شد بدود رفت به گودال که باز
با وجودش اَحدی معرکه برپا نکند
تیغی آمد به عمویش بخورد دستش بُرد
سنگی آمد به لبش خورد که نجوا نکند
او در آغوشِ عمو بود که یک نیزه نشست
دوخت او را به عمو دوخت تقلا نکند
او در آغوش عمو بود حرامی زد و گفت :
مانده سر نیزهی خود تا بکند تا نکند
حرمله دید پسر را و همه فهمیدند
نرود تا به گلویش دو سه تا جا نکند
او در آغوشِ عمو بود که دَه مرکب را
تاختند از بدش اینهمه بابا نکند
حسن لطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم_الحرام
#شب_ششم
#عبد_الله_بن_حسن_علیه_السلام
https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1