📜خاطره
" #کربلا که رفته بودیم، از وقتی گنبد را دید، اشک😢 ریخت تا حرم. دیگر صحبت نکرد. فقط حواسش به خودش بود و امام_حسین(ع)، اما وقتی از زیارت برگشت، حالش بهتر بود🤗. گفت نمازم را زیر قبّهی امام(ع) خواندم. همین حالش را بهتر کرده بود. توی بین_الحرمین، گفتم: بیایید با همدیگر یک عکس خانوادگی بگیریم👨👩👧. کمی مکث کرد بعد نگاهش را دزدید. گفت: ببخشید؛ ولی من نمیتوانم اینجا عکس بیندازم. نمیتوانم چنین جایی که امام(ع) و خانوادهاش اینقدر اذیت شدند، با خانوادهام عکس یادگاری بگیرم🥺".
راوی:همسر، شهید #جواد_محمدی