⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم(۷۰)
⚪️ گام دوم و سرفصلها و توصیه های اساسی در پرتو امید و نگاه خوش بینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه هایی میکنم.
این سرفصل ها عبارتند از :
_ علم و پژوهش
_ معنویت و اخلاق
_ اقتصاد
_ عدالت و مبارزه با فساد
_ استقلال و آزادی
_ عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن
_ سبک زندگی
https://eitaa.com/darya88888
🔴 سوتی جدید رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب
♦️خدمت خبرگزاری های بی سوادی که میگویند که چین، ایران را از بریکس حذف کرده، عرض شود که،
بریکس BRICS حروف اول پنج کشور عضو این پیمان است
Brasil🇧🇷,
Russia🇷🇺,
India🇮🇳,
China🇨🇳,
South Africa🇿🇦.
هیچ کشور دیگری عضو این پیمان نیست.
🔮کانال مرجع گفتمان
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
@goftemansazan
⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم (۶۹)
⚪️ دهه ی دوم چشم انداز، باید زمان تمرکز بر بهره برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیتهای استفاده نشده باشد
و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملی ارتقاء یابد.⚪️
🔴قدر این طور برنامهرو وقتی میفهمید که مهاجرت کرده باشید و با وجود پرداخت ماهیانه ۱۰۰ دلار حق اشتراک تلوزیون، مجبور باشید دنبال برنامهای بگردید که همجنسبازی، فمینیسم، بی احترامی… به پدرمادر ترویج نکنه که بچه ۳ سالهتون بتونه ببینه. البته اگر بفهمید
👤 ایلخـــــان | EELKHAN
🔮کانال مرجع گفتمان
#مهاجرت
@goftemansazan
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_یکم
❥••●❥●••❥
💠 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را میگرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!»
و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او هوس شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!»
💠 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشیاش با همان زبان دست و پا شکسته عربی به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...»
اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه میخوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!»
💠 نفهمیدم چه میگوید و دلم خیالبافی کرد میخواهد فراریام دهد که میان گریه خندیدم و او میدانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر میبُره تا به تو برسه!»
احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینهام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر شیعیان داریا نقشهای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه میخوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!»
💠 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمیدونم تو چه وهابی هستی که هیچی از جهاد نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به خدا و رسولش ایمان داری که نمیخوای رافضیها داریا رو هم مثل کربلا و نجف و زینبیه به کفر بکشونن، امشب با من بیا!»
از گیجی نگاهم میفهمید حرفهایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا میکنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده رافضی مهاجرت کردن اینجا!»
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_دوم
❥••●❥●••❥
💠 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ میکرد که فاتحه جانم را خواندم و او بیخبر از حضور این رافضی همچنان میگفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضیها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ارتش آزاد، رافضیها این شهر رو اشغال میکنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی میبرن!»
نمیفهمیدم از من چه میخواهد و در عوض ابوجعده مرا میخواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟»
💠 از وحشت نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا جهاد میکنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!»
تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد میکرد و او نمیفهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!»
💠 من میان اتاق ماندم و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضیها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضیها تو حرم مراسم دارن!»
سالها بود نامی از ائمه شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام امام صادق (علیهالسلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت.
💠 انگار هنوز زینب مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر میزد که پایم برای بیحرمت کردن حرم لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار میکردم که ناچار از اتاق خارج شدم.
چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و میترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبالمان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را میسوزاند.
💠 با چشمانم دور خودم میچرخیدم بلکه فرصت فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج میکردم میدیدم ابوجعده کنارم خرناس میکشد.
وحشت این نامرد که دورم میچرخید و مثل سگ لَهلَه میزد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد حرم مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد.
💠 بسمه خیال میکرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد میگفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«میخوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»...
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم (۷۱)
⚪️ اما پیش از همه چیز ، نخستین توصیه ی من امید و نگاه خوش بینانه به آینده است.
بدون این کلید اساسیِ همه ی قفل ها، هیچ گامی نمیتوان برداشت.⚪️
🟣 با دستمزد ۴۰ میلیارد تومنیِ آقای گل محمدی؛ حداقل ۴۰۰ تا کارگر میتونن به مدت یک سال برن سر کار ...
البته ۴۰۰ کارگری که خرج سالانهشون ۱۰۰ میلیون محاسبه بشه…!
(که عملا این اتفاق نمیفته و مبلغ خیلی کمتر از این حرفاست)
👤 سید هانی هاشمی
#سلبریتی_دوزاری