سرعتگیر پیروزی.mp3
10.79M
‼️یک سوره در قرآن کریم وجود دارد
که بدون «بسماللهالرحمنالرحیم» آغاز میشود.
راز این تفاوت چیست؟
#پادکست_روز #رهبری
#استاد_شجاعی | #استاد_رفیعی
منبع : مبحث وظایف ما در اخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺#پیامبر(ص):
اموات را از یاد نبرید.
مردگان امید احسان شما را دارند.
آنها زندانى اند و به كارهاى نیك شما رغبت دارند.
آنها خود، قدرت انجام كارى ندارند، پس صدقه و دعائى به آنها هدیه كنید.
#سلام_مولا_جانم ✋💞
#صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم 💚🌼
🌾 از کویر خشک بر دریا سلام
🌸 هر نفـس برزاده ِ زهـرا سلام
🌼 باز میڱویم به تـو از راه دور
🌹 یاحجـت ابن الحسن، آقا سلام
🌹#اللّهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از 💖 یاس نبـی 💖
3759683_AUD.m4a
5.31M
♥️⃟🌾༺⃟
#دعـای_عهد
🎙با نوای
#استاد_محسن_فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
🕊 بـا امام زمانت یه قرار عاشقانه بذار
و هرروز به نیت تعجیل در ظهور مولای غریبمون (عجل الله تعالی فرجه الشریف )دعای عهد بخون
🌸فضیلت دعای عهد🌸
🔸️در روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده آمده است كه: «هر كس چهل صبح «دعای عهد» را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد ...».
📚منبع روایت: (كليات مفاتيح الجنان، قمى، عباس، اسوه، قم، بی تا، ص 539)
✍🏻 در روایات بیان شده که خداوند متعال برای هر کلمه این دعا هزار حسنه به خواننده آن کرامت می کند و هزار گناه از او محو می کند.
🔸️و یکی از عرفای والا مقام و با کرامت می فرمود: خواندن دعای عهد در سرنوشت انسان اثر دارد... (اثر خوب منظور بوده)
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
⛅️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج⛅️
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺
هدایت شده از 💖 یاس نبـی 💖
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
✨امام زمان فرمودند
این طور به من سلام بدهید✨
🔷زیارت آل یاسین🌸
🌤 اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِــڪَ الـفَـ♡ـرَّجْ 🌤
╰⊱♥⊱╮ღ꧁🌹꧂ღ╭⊱♥≺
هدایت شده از 💖 یاس نبـی 💖
♥️⃟🌾༺⃟
🌸بین الطلوعین ساعتی از ساعات بهشت است، آن را از دست ندهید.
♥امیر مؤمنان على(علیه السلام): «هر کس هرکدام از سورههاى توحید و قدر و آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارتهاى مالى محفوظ میماند».
شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 622
♥امام باقر(علیه السلام): «هر کس سوره "قدر" را پس از طلوع فجر هفت بار بخواند، هفتاد صف از فرشتگان بر او درود میفرستند و هفتاد مرتبه براى او طلب رحمت میکنند».
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 83، ص 161ا
╰⊱♥⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱♥≺
#بین_الطلوعین در کلام #ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام
امام سجاد علیه السلام:
هرگز قبل از طلوع خورشید نخواب که من آن را برایت خوب نمی دانم؛ زیرا خداوند در آن وقت، روزیِ بندگانش را به دست ما تقسیم می کند.
📚تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۹۸
امام صادق علیه السلام:
فرشتگان، روزی فرزند آدم را بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب تقسیم میکنند؛ بنابراین کسی که در آن فاصله بخوابد از روزی خود خواب مانده است.
📚تهذیب الاحکام، ج۱۳۹،۲؛ ج۶، ص۴۹۸
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
هرکس در مکانی که نماز صبح را خوانده بنشیند و ذکر خدا گوید تا آفتاب طلوع کند، پاداش او همانند کسی است که حج خانه خدا را به جا آورده است.
📚بحارالانوار، ج۸۳، ص۱۳۳
4_6001048002414772713.mp3
3.25M
#دعای #ندبه
🎤 #محسن_فرهمند
مولای مهربان وتوای عشق من سلام
عجل ولیک الفرج آقای من سلام
درندبه های جمعه توراجستجوکنم
زیباترین بهانه دنیای من سلام
تعجیل درظهور مولا 14مرتبه #صلوات
🌤اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤
╰⊱♥⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱♥≺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 داستان عجیب گلایه از امام زمان (علیه السلام) و مشاهده خانه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
#امام_زمان
#استاد_عالی
IMG_20241126_112811_778_۲۶۱۱۲۰۲۴.mp3
873K
🔹ذکری برای حاجتهای سنگین!
🔸استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 **اگر حزب الهی هستید، با این فیلم گریه خواهید کرد**...
🔹این اتفاق در حاشیه یکی از سخنرانی های حاج حسین یکتا رخ داد. کودکی سیزده ساله اصرار داشت که مرا به لبنان بفرستید. ترکیب اصرارهای نوجوان با صحنههایی از مستند روایت فتح یک خروجی شگفتانگیز را خلق کرده است.
حتما تماشا کنید...😔🥲😢
♨️چه کسی با #امام_زمان دوست تر است؟!
💠 آیت الله بهجت قدس سره:
🔸آن کسی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دوستتر است که بعد از اتیان(انجام دادن) واجبات و ترک محرمات و طاعت خدا در واجبات و محرمات، برای #فرج او (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر #دعا بکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠غربت#امام_زمانعجلاللهتعالی
فرجه از زبان خود حضرت...💔
#جمعه
🎙سخنران آیت الله ناصری
📌 ندای کعبه...
🕋 «این خانه (کعبه) خداوندی دارد که از او حفاظت خواهد کرد...»
آه ای عبدالمطلب!
آنروز که این واژهها را در مقابل ابرهه و با عزت و اقتدار بر زبان میآوردی، میدانستی یک روز مردی از نسل تو و از همین کعبه، ندای «انا المهدی» را به گوش عالم خواهد رساند؟
آنزمان دیگر اثری از لشکر کفر بر زمین نخواهد بود.
📝 #دلنوشته ؛ بهمناسبت سالروز وفات حضرت عبدالمطلب علیه السلام
شیبه بن هاشم بن عبدمناف مشهور به عبدالمطلب (۴۹۶-۵۷۸ میلادی) بزرگ قبیله قریش۴۹۶-۵۷۸ میلادی) بزرگ قبیله قریش و از بزرگان شهر مکه بود. او در یثرب متولد شد و در هفت سالگی به مکه آمد و در آنجا سروری یافت. گفتهاند که واقعه اصحاب فیل (حملهٔ ابرهه) در دوره سیادت وی بر مکه روی داده است. عبدالمطلب از قبیله قریش و فرزند هاشم است که بنی هاشم به او منسوباند. یکی از اسامی مهم وی شیبه می باشد، به معنای مو سفید. او پدربزرگ محمد (پیامبر اسلام) و سرپرست او پس از مرگ پدر و مادرش بود. او هنگامی که محمد، ۸ سال داشت، درگذشت. روایات، گرفتن فرمان از سوی خداوند برای حفر چاه زمزم را به او نسبت میدهند. او از چاه مراقبت و نگهداری میکرد و آب آن را در اختیار زائرین کعبه در مکه میگذاشت.
یعقوبی میگوید: «عبدالمطّلب» در آن روز سرور قریش بود و رقیبی نداشت، چه خدا بزرگواری او را به احدی نداده، و از چاه زمزم (در مکّه) و ذوالهرم (در طائف) سیرابش کرده بود، قریش او را در مالهای خود داوری دادند، و در قحطی و گرسنگی به مردم خوراک داد تا آنجا که پرندگان و ددان کوهستان را نیز خورانید. ابو طالب در این باره گفته است:
و نطعم حتّی یأکل الطیر فضلنا إذا جعلت أیدی المفیضین ترعد آنگاه که سخاوتمندان بخل میورزند ما به مردم آن قدر خوراک میدهیم که پرندگان هم از مازاد طعام ما میخورند.
«عبدالمطّلب» از پرستش بتها بر کنار بود، و خدا را به یگانگی میشناخت و به نذر وفا میکرد، و سنتهایی گذاشت که بعضی از آنها در قرآن نازل گشت. یعقوبی به سند خود از رسول خدا روایت کردهاست که گفته است: «خدا جدّ من- عبدالمطّلب- را به تنهایی در سیمای پیامبران و هیبت پادشاهان محشور مینماید». ایمان بنابر گزارشهایی، عبدالمطلب بر دین حنیف بوده و بت نمیپرستید. مسعودی تاریخنگار قرن سوم قمری از وجود اختلاف دربارهٔ دین عبدالمطلب سخن گفته و اینکه عبدالمطلب و دیگر اجداد و پدران پیامبر اکرم هیچیک بت نپرستیدهاند را به عنوان یکی از نظرات در این باره ذکر میکند. شیخ صدوق از امام صادق نقل کرده که پیامبر به علی گفت: «عبدالمطلب هیچگاه قمار بازی نکرد و بت نپرستید و … و میگفت: من بر دین پدرم، ابراهیم، هستم.»
زندگي و خصوصيات حضرت عبدالمطلب جد پیامبر اکرم (ص)
حضرت عبد المطلب، فرزند هاشم بن عبد مناف بن قصي بن كلاب است. در تاريخ آمده است: هاشم موقع مسافرت به سوريه (جهت تجارت) در مدينه با سلمي، دختر عمروبن زيد خزرجي ازدواج مي كند. عمرو و به نقلي خود سلمي، شرط مي گذارند كه موقع وضع حمل او (سلمي) را به نزد خانواده اش در مدينه بياورد.(رحمت عالميان.فضل الله كمپاني.ص74). و چون موقع وضع حمل شد او را به مدينه آورد اما در اين سفر هاشم (در شهر غزه در اقصاي شام) وفات مي كند و سلمي در مدينه مي ماند. عبد المطلب در مدينه بدنيا ميآيد و تا سن هفت سالگي، نزد مادر مي ماند.
روزي مطلب بن مناف، پس از برادرش هاشم امر سقايت و و كليد داري خانه خدا را بدست گرفته بود و چون عبد المطلب بزرگ شد مطلب از جاي او خبر يافت و توصيف او را شنيد.
مردي از تهامه از مدينه عبور مي كرد و در آنجا پسراني را ديد كه تير اندازي مي كنند و در ميانشان پسري است كه هر گاه تيري بنشان مي اندازد مي گويد: منم پسر هاشم، منم پسر سيد بطحا’.
مرد تهامي از او پرسيد: تو كيستي ؟ فرمود: منم شيبه ابن هاشم بن عبد مناف. (شيبه يعني كسي كه در سرش موي سفيد است كه در ايشان در هنگام ولادت بود و به دليل نيكي هاي در ظاهر و در اخلاق او را شيبه الحمد، گويند).
پس آن مرد وقتيكه مطلب را درمكه ديد، به او آنچه را كه در مدينه (در مورد عبد المطلب) ديد به مطلب بن مناف گفت. پس از آن مطلب گفت: از او غفلت كرده ام، اكنون بخدا قسم بخانه ام بر نمي گردم تا او را بياورم. و سپس به مدينه رفت، از مردم سراغ عبد المطلب را گرفت، و وقتيكه او را ديد خود را به او شناساند و با اصرار تمام اورا به مكه برد.
و وقتيكه مردم مكه حضرت را با مطلب ديدند او را عبد المطلب خواندند. مطلب در جوابشان گفت: واي بر شما اين پسر برادرم هاشم است كه از مدينه بدين شهر آورده ام. (سيره ابن هشام.ج1. ص91-92).
(در اينجا لازم به ذكر است كه نقل و قولهايي درمورد علت ناميدن به اين نام و پاسخ مطلب، متفاوت ويا در بعضي از منابع معتبر، ضد همند كه بايد با استفاده از شخصيت و خصوصيات ناقلين مانند مردم مكه، جناب مطلب وغيره و با استفاده از نيروي عقل و احاديث اهلبيت و طرق يقين آور به نقل و قول صحيح پي برد كه انشا’ الله در مقاله ي ديگر به نقش عقل و علم كلام در تاريخ بررسي مي شود).
و وقتيكه مطلب در مكه نبود ايشان را جانشين خود مي كرد.
و پس از مرگ مطلب، آقايي و سروري مكه را بعهده گرفت.
عبد المطلب را، ده پسر خدا داد: حارث. زبير. ابو طالب. عبد الله. مقوم (كه عبد الكعبه است). مادر اين پنج نفر، فاطمه دختر عمرو بن مخزوم بود.
حمزه. مادرش هاله دختر اهيب بود.
عباس. ضرار. كه مادرشان نتيله دختر جناب بن كليب بود.
ابو لهب (نامش عبد العزي). مادرش لبني دختر هاجر بن مناف بود.
غيداق (حجل: بخشنده و طعام دهنده.هم گويند). مادرش ممنعه دختر عمرو.
در مورد يكي از پسرانش بنام عبد الله عليه السلام، پدر حضرت رسول عليه و آله السلام، نقلي در تاريخ آمده است كه قابل توجه است در تاريخ يعقوبي آمده است:
روزي قرار شده بود عبد المطلب، چاه زمزم را حفر كند
(قابل توجه است كه طرق مطلع شدن ايشان از اين چاه مختلف است و مي توان گفت كه شايد بتوان از اين اقوال پي به عقيده و نگاه ناقلين و راويان در مورد دين اسلام و شخصيت حضرت رسول عليه و به آله السلام، برد)
اما قريش با او مخالفت مي كردند تا اينكه به آب رسيد. و چون تنهايي خود را ديد به خدا عرض كرد كه خدايا نذر مي كنم كه اگر ده پسر بمن ببخشي يكي از آنها را براي تو قرباني مي كنم.
وقتيكه پسرانش به ده تن رسيدند، به قصد ادا نذر قرعه اي انداخت كه قرعه بنام عبد الله افتاد. (كه او را از همه بيشتردوست مي داشت).
اما در موقع ادا نذر، مردم مانع شدند كه اگر اينكارانجام دهي، سنت مي شود پس به جاي اين كار فديه بده. و مي فرمود: با پروردگار خود پيمان بسته ام و من بعهد او وفا كننده ام، و اگر ادا نكنم مي ترسم و خدا، چيزي مانند او ستوده نمي شود. و سه بار قرعه زد بين 100 شتر و عبدالله، هر سه بار قرعه به 100 شتر افتاد و همه آنها را قرباني كرد و به مردم داد و از آن پس ديه (آدمي) از شتر، سنت ومورد پذيرش اسلام قرار گرفت.
(قابل توجه است كه بعضي از مورخين شيعي اصل داستان را نمي پذيرند زيرا معتقدند كه با توجه به شخصيت وايمان جناب عبد المطلب، و مسئله قرباني كردن هيچ نسبتي وجود ندارد براي اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: رحمت عالميان.ص82).
بعضي از خصو صيات منحصر بفرد جناب عبد المطلب:
قريش به عبد المطلب، ابراهيم دوم مي گفتند.
در سفرها تا آنجا كه ميتوانست به ديگران اطعام مي كرد مثلا هر جا فرود ميآمد يك شتر را قرباني مي كرد.
در يك نزاعي، حق با عبد المطلب شد و به او 100 شتر ديه دادند، او به مردم گفت هركس هر اندازه كه به دلش خطور مي كند مي تواند از اين شترها را بگيرد و به حضرت ابو طالب فرمود: اكنون كه مردم را از شترها اطعام كردم بقيه شترها را ببر در بالاي كوه ابو قيس آنها را بكش تا مرغان و درندگان بخورند.
ابو طالب گفت: ونطعم حتي ياكل الطير فضلنا اذا جعلت ايدي المفيضين ترعد يعني: اطعام مي كنيم تا مرغها از زيادي طعام ما بخورند آنگاه كه دست قمار بازان شروع به لرزيدن مي كند (آنگاه كه سخاوتنمدان بخل مي ورزند). (تاريخ. ج1.ص249)
عبد المطلب، سنتهاي را بنا نهاد كه در اسلام هم پذيرفته شده بود: وفاي بنذر. صد شتر در ديه پرداختن. حرمت نكاح محارم. موقوف كردن، در آمدن بخانه ها از پشت آنها. بريدن دست دزد. نهي از زنده بگور كردن دختران. مباهله (نفرين كردن يكديگر). حرمت ميگساري. حرمت زنا. حد زدن زناكار. قرعه زدن. عريان طواف نكردن. پذيراي از مهمان. هزينه حج فقط از اموال پاك. بزرگ داشتن ماههاي حرام. تبيعد زنان مشهور زنا كار. (تاريخ يعقوبي. ج2.ص11)
برا ي عبد المطلب در كنا كعبه فرشي مي انداختند و كسي نزديك آن مكان نمي شد تا رسول خدا كه پسري بود مي آمد و از شانه هاي عموهاي خود مي گذشت و عبد المطلب بانان مي گفت: پسرم را راه دهيد كه اين پسرم را شان و مقامي است. (ج2. ص12).
وقتی كه در مورد نشانها ي حضرت نبي و خصوصياتش براي عبد المطلب ميگفتند او شادمانم ميشد پس مي گفت: بخدا سوگند اگر قريش درباره آب (زمزم و ذو الهرم، كه در منطقه ديگر حفركرده بود) رشك مي بردند، فرداست كه در شرف بزرگ و بنيان رفيع و عزت هميشگي و برتري تا پايان روزگار و روز قيامت، بر من رشك خواهند برد.
در سالهاي آخر عمرش كه حضرت نبي حضور داشت، قحطي رخ داد، مردم از او (عبد المطلب) خواستند كه برايشان دعا كند تا خدا باران بفرستد و او دعا كرد و دعايش مستجاب شد. (تاريخ يعقوبي.ج2.ص13)
به ابو طالب فرمود تو را سفارش مي كنم پس از خود درباره اين يتيم، كه از پدرش جدا مانده است، او در گهواره پدر را از دست داده و براي او مادري دلسوز بودي كه فرزندش را رادر آغوش مي كشد، اكنون براي دفع ستمي يا محكم ساختن پيوندي،به تو از همه پسرانم اميدوار ترم.
بعد از وفات، مردم قريش ايشانرا، با آب و سدر غسل دادند ودر دو برد يماني كه ارزش آندو، 1000 مثقال طلا بود، پيچيدند و آنقدر مشك بر او ريختند كه بدن مبارك را پوشانيد و چند روزي روي دستان مردان قرار داشت، چون او را بس بزرگ و بزرگوار مي داشتند و پنهان ساختن اورا زير خاك روا نمي داشتند.
جناب عبد المطلب و حمله به كعبه
يكي از وقايع مهم در زمان حضرت عبد المطلب، حمله به كعبه بود كه معروف است به حمله اصحاب فيل.
آن سال را عام الفيل گويند.و حضرت رسول عليه و آله السلام در آن سال بدنيا آمدند.
در اين بخش، به چگونگي برخورد و سخنان حضرت عبد المطلب در اين مورد و مسائلي كه مربوط به ايشان در اين ماجرااست پرداخته ميشود:
ابرهه پادشاه يمن(صاحب فيل)، براي ترويج مسيحيت، كليساي عظيمي را در شهر صنعا (پايتخت يمن)، بنام قُليس بنا نهاد. توانست مسيحيان را از نقاط مختلف به آنجا بكشاند.
ابرهه با خبر شده بود كه در مكه، خانه ي است مورد توجه اعراب و آنها بهمين دليل به كليساي صنعا توجهي نمي كنند، بهمين خاطر پيغامي را براي مردم مكه فرستاد كه از كعبه دست بكشيد و به كليساي ما بياييد، اما مردم مكه آن شخص حامل نامه را كشتند ووقتيكه اين موضوع به اطلاع او رسيد، قصد حمله به كعبه كرد و براي اينكار 50 هزار مرد جنگي آماده كرد، اعراب باديه وقتي از اين ماجرا با خبر شدند، كسي از خودشان فرستادند تا آنجا را آلوده كند، در همين اوضاع و احوال خبر به ابرهه مي رسد كه چنين وچنان رخ داده است و او سوگند ياد مي كند كه كعبه را خراب مي كند. (لغت نامه دهخدا).
اعراب مكه هم (با نقل و قولهاي متفاوت در تاريخ) نتواستند جلوي آنها بايستند، بهمين دليل قريش به كوهها فرار كردند و جناب عبد المطلب فرمود: كاش فراهم مي شديم و اين لشگر را از خانه خدا دور مي كرديم.
و وقتيكه شتران جناب عبد المطلب را (كه حدود 200 شتر بود) به يغما بردند، او به نزد ابرهه رفت، چون ابرهه،چشمانش به پير مرد با وقار و با هيبت و زيبا افتاد، به او احترام كرد و او را در پهلوي خود نشاند و با او به سخن پرداخت. و از تقاضاي او جويا شد. جناب عبد المطلب فرمود: خواهش من اينست كه دستور دهي شتران منرا آزاد كنند.ابرهه در جواب گفت: تماشاي سيماي با شكوهت، اثر قوي در من گذاشت اما با اين درخواستت اثر آن هيبت كم شد، نمي خواهي كه از خراب كردن كعبه، منصرف ام كني ؟ او فرمود: انا رب الابل وللبيت رب يحفظه: من صاحب شتران خودم هستم و براي اين خانه صاحبي است كه خودش آنرا حفظ مي
كند. (تاريخ يعقوبي.ج1. ص252).
ابرهه با اين سخن ايشان ترسي در دلش حاكم شده بود و اين سخن را دليلي بر عقل و بزرگواري ايشان دانست. (تاريخ اسلام.علي دواني. ص58).
سپس جناب عبد المطلب، با كسان خود به نزد كعبه رفنتند و فرمود: خدايا هر كس از خانه خود دفاع ميكند پس تو هم از خانه خود دفاع كن. مگذار صليب و نيروي آنها بر نيروي تو پيروز گردد. مگذار داخل شهر حرام شوند و اگر اين كار را كردي پس قطعا پيش آمدي است كه كارهاي خود را با آن بانجام ميرساني (هر آنچه تو بخواهي همان ميشود) و با يارانش به بالاي كوه رفتند.
سپس عبدالله را فرستاد تا خبر از سپاه ابرهه بياورد و عبدالله گفت آنچه را كه اتفاق افتاد.
(پرندگاني به امر خدا وند جل وعلا، بصورت ابابيل (دسته دسته و متفرق)، اصحاب فيل را به زير رگبار سنگهاي خود گرفتند كه بقول قرآن كريم، آنهارا مانند كاههاي خوردشده تبديل كرد (كه هيچ كس نمي داند اين چه سنگهاي بود و چه چيزي در درون خود داشتند كه بدنها را به اين صورت تبديل مي كرد، براي اطلاع بيشتر در مورد اين ارهاص، رجوع شود به كتابهاي: رحمت عالميان. ص 90. و تفسير نمونه. ج27. ص 338).
جناب عبد المطلب پس از اين ماجرا، فرمود: اي دعوت كننده مرا شنوانيدي، سپس مرا از شنيدن صداي شما كري نيست. آيا خدا را اراده تازه اي پيش آمده است يا او را در اينان سنتي است كه در امتها نبوده است: در حاليكه اشرم (ابرهه) سواران خود را پيش ميراند گفتم: اين اشرم براستي مغرور است. البته خانه را خدا يي است كه نگهبان آن است و هر كس بگناه آن كند نابود مي شود. تبع (حارث بن شداد) در زمان گذشته نيز آهنگ آن كرد و همچنين حمير(ابن عبد الشمس بن قحطان) و طايفه اش گستاخي كردند. پس از آن باز گشت در حاليكه در گردنش زخمي بود كه راه نفس اورا گرفته بود. در اثر بيداد (خراب كردن كعبه) در حرم، جرهم (قبيله ي از يمن) پس از طسم (قبيله ي از عاد) و جديس(قبيله ي از بحرين) و گروه بسيار ديگري هلاك شدند. و سرنوشت هر كس كه با مكر بجنگ حرم آيد همين است چه عذاب خدا امري است حتمي. ما خدا را مي شناسيم و در ميان ما صله رحم و وفاي بعهد و پيمان سنت است.پيوسته خدا را در ميان ما حجتي است كه خداوند به سبب آن بلاها را از ما دفع مي كند. ما در شهر خدا نزديكان خداييم و از زمان ابراهيم پيوسته چنين بوده است (ج1. ص 253).