💖 یاس نبـی 💖
🌱﷽ 🌱 #نکات_معرفتی ۱۲ باید محبت به امام زمان علیه السلام پیدا کنی. هیچ گنجی، هیچ ذکر و وردی، هیچ طل
🌱﷽ 🌱
#نکات_معرفتی ۱۳
🔴 همانطور که در کربلا امام حسین علیه السلام به مردم زمانشان فرمودند هل من ناصر ینصرنی !! و تعداد قلیلی اجابت کردند و حاضر شدند جانشان را فدا کنند
در این زمان هم امام زمان ارواحنافداه همین ندای "هل من ناصر ینصرنی" را سر داده اند و فرموده اند "اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج" !!
چند نفر این نداء را اجابت کردند ؟؟
نه دعا بلکه کثرت دعا ..
نه فرج بلکه تعجیل فرج ..
خدا به ما رحم کرده است که از ما نخواسته اند جانمان را فدا کنیم و الّا اکثرمان رفوزه بودیم ...
در هر فرصتی و اوقات مهمی با آه و ناله التماس کنیم #خدایا در فرج ولی خود تعجیل فرما😭🤲
#أللَّھُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّڪَ ألْفَرَج🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا !
با ایمان و یقین کوچه های زندگی را طی می کنم ... و آگاهم که پیوسته با منی و هر جا که هستم محافظم تویی ...
به راستی وقتی که تو اینقدر نزدیکی از چه ترس دارم؟ چگونه احساس تنهایی کنم ... و چگونه راه را گم کنم ...
تو ذهن پریشان مرا آرام و قلب بی قرارم را قرار و افکار شوریده ام را سامان می بخشی ... پس رشته زندگی ام را به دست های امن تو می سپارم ...!
#خدایا #شکرت❣
🌺 زندگیتون قشنگ و رنگارنگ
🌸 و پراز عطر خدا🌹🍃
♥️⃟🌾༺⃟
#یک حبه نور
فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ
إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِير
(قصص/۲۴)
#خـدایـا ،
مـا زميـن هـای
بـاران نـديـده ايـم!!
هر جور که بباری دوستت داريم
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱💙≺
💖 یاس نبـی 💖
👈شهیدی که به خواب یک خانم بی حجاب می رفت
🍃یکی از مسوولان گلستان شهدای اصفهان تعریف میکرد
اواخر سال ۹۴ بود
توی دفتر نشسته بودم .. یکهو یه خانمی وارد شد ، وضعیت #حجابش خیلی بد بود خیلی بد ...
آستین هاشو تا بالای آرنج بالا زده بود ، یه مانتوی خیلی کوتاه پوشیده بود ، خیلی از موهاش هم بیرون بود ...
✨گفت: دنبال یه شهیدی میگردم
من متعجب شدم با این ریخت و لباس دنبال شهید میگرده
از جیبش گوشی موبایلش را درآورد و گرفت جلوی صورت من و گفت: عکس شهید اینه
دستش را که آورد جلو .... چون آستین هاشو تا آرنج بالا زده بود .. ناخودآگاه دیدم دستش پر از #خالکوبی و #تتو هست
🌹روی عکسی که بهم نشون داد .. دیدم نوشته « #شهید_حسین_خالقی »
توی سیستم زدم تا پرونده شهید بالا بیاد
خانمه گفت: ببین توی #شلمچه شهید شده؟
گفتم: بله
گفت: ببین توی #کربلای_پنج شهید شده؟
گفتم: بله
گفت: مزارش همین جا توی گلستان شهدا است؟
گفتم: بله
گفتم: یه سوالی بپرسم؟
گفت: میخای بپرسی این با این ریخت و لباسش چیکار با شهید داره
شروع کرد به گریه کردن
👈خانمه گفت:
من #لامذهبم ، #دین ندارم .. زندگیم شده بود #آرایش کنم و توی خیابون بگردم
چند وقت پیش رفتم توی #لباس_فروشی .. توی آینه خودم را دیدم
از خودم بدم اومد .. به خود گفتم: آخه این چه وضع ریخت و لباسه ، شدی #مانکن کوچه و خیابون
از توی لباس فروشی اومدم بیرون .. سرم رو به #آسمون کردم و گفتم:
#خدایا راه منو عوض کن ... یه چیزی بذار سر راهم تا عوض بشم .. به خداوندی خودت قسم #توبه میکنم
الان چند مدتیه ... هر شب هر شب این شهید میاد توی خوابم و باهام حرف میزنه
به اون خانمه گفتم : مزارش توی قطعه کربلای پنج جلو پای #شهید_خرازی هست
از جام پا شدم تا مزارش را نشونش بدم .. اما دیدم نمیاد
خانمه گفت: من خجالت میکشم با این ریخت و لباس بیام سر مزارش ... یه تیکه پارچه اگه دارید بهم بدید ، بندازم روی خودم
یه تیکه پارچه اونجا داشتیم .. انداخت روی خودش ..
تا رسیدیم سر مزار شهید خالقی .. نشست روی زمین .. اونقدر گریه کرد .. اونقدر گریه کرد
#گلستان_شهدای_اصفهان
قطعه: کربلای پنج