eitaa logo
یاس سفید ( راه حق )
74 دنبال‌کننده
5هزار عکس
5هزار ویدیو
244 فایل
لینک کانال بصیرت و روشنگری کوی راه حق اصفهان https://eitaa.com/yassefidd @yassefidd #فتنه_تغلب
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 📷 | وقتی از پاکسازی حرف میزنیم دقیقا منظورمون همیناست! 🍃🌹🍃 🔻اغتشاشگری رو گرفتن که معاون مدرسه بوده و مدیریت یک کانال ضد ایرانی رو هم داشته! 🔸وقتی از پاکسازی حرف میزنیم دقیقا منظورمون همیناست! 🔺که تعدادشونم کم نیست و تو ارگان ها و نهادهای مختلف فراوان هستند. ✍️سبحان برکتی | | 🆔https://eitaa.com/yassefidd
♦️لوکوموتیوران اصفهانی به شهادت رسید 🔹یزدان قجری لوکوموتیوران قطار باری راه آهن مبارکه اصفهان که در حمله وحوش داعشی و در اثر پرتاب کوکتل مولوتوف دچار سوختگی شدید شده بود، جان خود را از دست داد و به شهادت رسید. @yassefidd
🌺🍃امام ﻋَﻠﯽ (ع) در حدیثی در مورد اینکه انسان در برخی موارد باید کارهای خود را پنهان کند و کسی چیزی از آن متوجه نشود، فرمودند: ‌ در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: 🌱1- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ. 🌱٢- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ. ‌ 3- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ. 4- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن. 5- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن. 6- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ. 7- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ. ‌ 📜ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167 🆔@yassefidd
⭕️ پرسش وپاسخ : 💥 پرسش : آیا دامن زدن از سمت انقلابیون ومذهبیون به نخواندن سرود ملی کشور توسط ورزشکاران کمک به اشوبگران است؟ آیا باید پیگیری کرد ؟ چه حرکت صحیحی میشود انجام داد ؟ 💥 پاسخ : فعلا بایدفشار روحی بر ورزشکاران وارد نشود تابتوانند بازی شایسته ای ارایه دهند ونهایتااصلاح اساسی درعرصه ورزش،هنر اموزش وپرورش ،اموزش عالی و... باید انجام شود که البته زمانبر است . گرچه اقدام بعض ورزشکاران تلخ ونارواست امابایدتوجه داشت اولاتحت فشارشدید روانی روحی هستند وافراد دارای پختگی و... سیاسی نیستند. ثانیااکنون باید کمک کردتابتوانند بازی قوی و مناسبی ارائه دهند وخود ما به فشار روحی آنها دامن نزنیم . و البته ان شاء الله به طوراساسی مدیریت ورزشی فرهنگی هنری باید متحول شود. محمدحسن ربانی @yassefidd
فایده جهاد تبیین.mp3
1.25M
🔴دو دقیقه بشنوید؛ یک نکته مهم /فایده جهاد تبیین چیست؟ ♦️در آخر زمان نگه‌داشتن دین مانند نگه داشت آتش در کف دست است ♦️ جهاد تبیین عامل تثبیت مواضع خودی ها و احتمال تأثیر ویا تغییر در جریان مقابل ... 🆔@yassefidd
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰‼️ مادر شهید علی وردی: وقتی آرمان شنید چادر از سر دختران کشیدند 💢 یک لحظه آرام و قرار نداشت ✅آرمان می‌‎گفت: با نشستن من و امثال من که کاری پیش نمی‌‎رود. @yassefidd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اینا بسیجی هستن آماده ی محو دشمنانِ ایرانِ صاحب الزمان الفرار الفرار حیدر آمد شکار @yassefidd
15.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 نگاه قرآنی به بازی ایران و انگلستان 🍃🌹🍃 1⃣ چرا ۶ گل خوردیم 2⃣ عامل موفقیت طارمی در زدن دو گل 3⃣ شرط پیروزی در آینده در دوبازی بعدی از نظر قران 🎙دکتر سید جلال حسینی | | 🆔@yassefidd
🔴‏دشمن این روزها از طریق خط آشوب داخل، سازمان تروریستی اینترنشنال و دیگر رسانه های مزدور، به دنبال این است که نظام را وادار کند دست به اسلحه ببرد! ✅پ‌ن: حاکمیت الله در ایران توسط ملت ایران شکل گرفته و قطعا آرزوی اسلحه کشیدن بر روی مردم را به گور خواهید برد. ✍️مدبر مقدم 🔮کانال مرجع گفتمان @yassefidd
🥀 حضرت زهرا به شهید برونسی چه فرمود ؟ قسمت هفتم از جام تکان نخوردم. داشت نگاه می کرد. حتماً منتظر بود پی دستور بروم. هر کدام از حرف هاش، یک علامت بزرگ سوال بود توی ذهن من. گفتم: معلوم هست می خوای چه کار کنی حاجی؟ به سوالی پرسید: شنیدی چی گفتم؟ گفتم: شنیدن که شنیدم، ولی... آمد توی حرفم. گفت: پس سریع چیزهایی رو که گفتم انجام بدم. کم مانده بود صدام بلند شود. جلوی خودم را گرفتم. به اعتراض گفتم: حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داری می گی؟ امانش ندادم و دنبال حرفم را گرفتم: این کار، خود کشیه، خودکشی محض! محکم گفت: شما به دستور عمل کن. هر چه مسئله را بالا و پایین می کردم، با عقلم جور در نمی آمد شاید برای همین بود که زدم به آن درش، توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: این دستور خودکشی رو به یکی دیگر بگو. گفت: این دستور رو به تو دادم، تو هم وظیفه داری اجرا کنی، و حرف هم نزنی. لحنش جدی بود و قاطع. او هم انگار زده بود به آن درش. تا آن لحظه برخوردی ازش ندیده بودم. توی شرایط بدی گیر کرده بودم. چاره ای جز انجام دستور ندادم. دیگر لام تا کام حرفی نزدم. سینه خیز راه افتادم طرف سرستون. آن جا بلند شدم و برگشتم سمت راست. شروع کردم به شمردن قدم هام. یک، دو، سه، چهار... . با وجود مخدوش بودن فکر و ذهنم، سعی کردم دقیق بشمارم. سر بیست و پنج قدم، ایستادم. علامتی گذاشتم و آمدم سراغ گردان. همه را پشت سر خودم آوردم تا پای همان علامت. به دستور بعدی اش فکر کردم. رو به عمق دشمن، چهل متر می ری جلو. با کمک فرمانده گروهان ها و فرمانده دسته ها، گردان را حدود همان چهل متر، بردم جلو. یک دفعه دیدم خودش آمد. سید و چهار، پنج تا آرپی جی زن دیگر هم همراهش بودند. رو کرد به سید و پرسید: حاضری برای شلیک. گفت: بله حاج آقا. عبدالحسین گفت: به مجردی که من گفتم الله اکبر، شما ردّ انگشت من رو می گیری و شلیک می کنی به همون طرف. پیرمرد انگار ماتش برده بود. آهسته و با حیرت گفت: ما که چیزی نمی بینیم حاج آقا ! کجا رو بزنیم؟ گفت: شما چه کار داری که کجا رو بزنی؟ به همون طرف شلیک کن دیگه. به چهار، پنج تا آر پی جی زن دیگر هم گفت: شما هم صدای تکبیر رو که شنیدین، پشت سر سید به همون رو به رو شلیک کنین. رو کرد به من و ادامه داد: شما هم با بقیه بچه ها حمله رو شروع می کنین. من هنوز کوتاه نیامده بودم. به حالت التماس گفتم: بیا برگردیم حاجی، همه رو به کشتن میدی ها! خونسرد گفت: دیگه کار از این حرف ها گذشته. رو کرد به سید آر پی جی زن. گفت: آماده ای سید جان. پیرمرد گفت: آماده. @yassefidd