ای رفته کمکم از دل و جان! ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
قصد من از حیات، تماشای چشم توست
از چشم زخمِ بدنظران در امان بیا
جام شراب نیست که در کف گرفته است
خون میخورد ز دست غمت ارغوان بیا
ای لحظهای که در سر هر شاخه فکر توست
ای نوبهار تا به ابد جاودان بیا
این صید را به معجزهٔ عشق زنده کن
عیسای من به دیدن این نیمه جان بیا
یک عمر آمدم به در خانهات، تو نیز
یکدم به خانهٔ من بیخانمان بیا...
ــ فاضل نظری
#شعرنوش☕️🍫
هدایت شده از • سیودو | فیاض •
کافر به چشمهای تو باور میآورد
آن چشـمهـا که آهِ مـرا بر میآورد
من در پی تو هستم و مردم پی بهشت
ایمـان شهــــر، کفـــرِ مــرا در مـیآورد!
عطر تو خوشتر است از آن عطرها که باد
از سوی باغهای معطر میآورد...
آتش بزن به خاطرههایی که در قفس
پرواز را به یاد کبوتر میآورد
عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت
بی یاد عشق، حوصله را سر میآورد...
#شعرنوش☕
میرودقافلهعمربهسرعتامروز
مادراندیشهآنیمکهفرداچهکنیم☕️🍩
#شعرنوش