eitaa logo
یواقیت
5.5هزار دنبال‌کننده
523 عکس
556 ویدیو
7 فایل
🩸یاقوت های پاک🩸 💖 فرزند خواهی و فرزند آوری 💖 و هنگامى كه [چنين دشمنی] قدرتى يابد ... کشت و نسل بشر را نابود كند؛ و خدا تباهی را دوست ندارد . بقره ۲۰۵ ادمین @Eshragh_andisheh
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤 بخش هایی از گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با «مریم اردبیلی»، مادر پنج فرزند، پزشک و دکترای آینده‌پژوهی ✅«مریم اردبیلی» مادر پنج فرزند، ، رشته آینده‌پژوهی و کارشناس مسائل زنان و است. این زن و موفق که توانسته است در کنار پرورش پنج فرزند و رسیدگی به آنها، در عرصه‌های اجتماعی نیز با حضور یابد، تبدیل به یکی از مصادیق عینی منافات نداشتن عمل به وظایف مادری و همسری و حضور موثر و مفید در اجتماع شده است. 🔷دکتر اردبیلی در توضیح موفقیت همزمان در کار مادر بودن در کنار موفقیت اجتماعی خویش، گفت: فرزندآوری یک امر طبیعی و بخشی از زندگی است، اینکه زندگی من اکنون برای برخی فوق‌العاده جلوه می‌کند به این دلیل است که بسیاری از افراد مسیر طبیعی زندگی را کنار گذاشته‌ و به امور، در کنار هم توجه نکرده‌اند. 🔷به گفته این پژوهشگر مسائل زنان و خانواده، خانواده‌های کنونی بسیار بیشتر از گذشته، تربیت فرزند را سخت می‌گیرند و تمرکزی که روی یک در یک خانواده وجود دارد بزرگ‌ترین ظلمی است که از نظر تربیتی بر او روا داشته می‌شود. در گذشته کودکان با هم بزرگ می‌شدند و این شیرین‌ترین و سالم‌ترین مرحله رشد آنها بود اما اکنون کودکان با بزرگان فامیل بزرگ می‌شوند و حس شیرین کودکی کردن با کودکان همسن و سال را تجربه نمی‌کنند. تمرکزی که خانواده‌های کنونی بر روی نابغه‌پروری فرزندان دارند سلامت روح آنها را به مخاطره می‌اندازد. @yavaghit
🌹سلام✋ نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج ساله‌‌ش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه. پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول رفتم پشت چشمیِ در، بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله‌. بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ‌جا. شنبه‌ها روز خاله‌بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح می‌ریم اون‌جا که یه بار من رو پله‌هاش سُر خوردم... بچه از خنده ریسه می‌رود. مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم، یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست. نمیدانم ساختمان بستنی چیست، ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب‌شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند، دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه‌پله پیاده‌اش میکنند که بره پیش بچه‌هاش بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم. نظافت طبقه ما تمام میشود... دست هم راه میگیرند و همین‌طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن‌دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام‌زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند، مادرانگی‌ای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده، مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی‌ها از مادر، می‌سازد ✍️دکتر عاشری ☑ برای پیوستن به کانال روی لینک بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/369623100Cc8fa47a243 ✅  کانال یواقیت