5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌بخاطر اشتباه حضرت يوسف فرزندانش به پیامبری نرسیدند❌
⛔️ آیا حضرت یوسف موقع دیدن پدرش از اسب پیاده نشد⁉️
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
#شبهات_قرآنی
#یوسف
🌹@yavaran_Ghuran🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر همه ولم کنن، امام رضا رو دارم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 💚
🌸چهارشنبههایامامرضایی🌸
@yavaran_Ghuran
آخ تو شب ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشاوندانِ منی😂
البته اسم شب یلدا تغییری نکرده
این شب رو شب ترویج... (صله رحم) نامگذاری کردن که بنظرم بد هم نیست. اصلا کارکرد شب یلدا همینه. قطع رحم یکی از بزرگترین محرمات و دارای آثار بد وضعی و اخروی هستش
این رسم خوب دورهم جمع شدن شب یلدا، این شب رو که یه شب ملی هست رو یه شب دینی هم قرار میده که مورد تایید دین هستش.
@yavaran_Ghuran
🌷 روز تجلیل از شهید تندگویان
🌷 ۲۹ آذر سال ۱۳۷۰ روزی بود که پیکر شهید «محمدجواد تندگویان» بعد از ۱۱ سال به کشور بازگشت و در قطعه شهدای هفتم تیر بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
🌷 شهید تندگویان بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، بهعنوان قائم مقام وزیر نفت در آبادان فعالیت میکرد و به واسطه مسئولیتی که داشت در تاریخ نهم آبان ۱۳۵۹ در حین مأموریت به همراه معاون و دو تن از محافظانش توسط رژیم بعث عراق به اسارت بعثیها درآمد و دیگر خبری از او نشد تا اینکه خود رژیم صدام اعلام کرد که محمدجواد تندگویان از دنیا رفته است.
🌷 براساس اطلاعات موجود، شهید تندگویان بین سالهای ۶۷ تا ۶۸ در یکی از زندانهای دشمن بعثی به شهادت رسیده است که پس از تحویل پیکرش، در تاریخ ۲۹ آذر سال ۱۳۷۰ ـ بعد از ۱۱ سال ـ در قطعه شهدای هفتم تیر بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
@yavaran_Ghuran
حكايتى خواندنى📗
شخصی تعریف می کرد: توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرد که با تلفن صحبت می کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت:
همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه.
بعد از 18 سال دارم بابا میشم.
چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا می گفت. پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم.
مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می شد امروز باقالی پلو با ماهیچه می خوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند،
من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه.
انسانها را در زیستن بشناس نه در گفتن؛ در گفتار همه آراسته اند.
♦️تو نیکی می کن و در دجله انداز
كه ايزد در بیابانت دهد باز
@yavaran_Ghuran