eitaa logo
💞یاوران قرآن 📖
221 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
23 فایل
🌷کانال فرهنگی، مذهبی یاوران قرآن🌷 🌹🍃باسلام سعی می کنیم در مسیر قرآن و اهل‌بیت ع باشیم وخرسندیم که در این راه بهترین هاااا با ما همراهند. لطفا کانال ما را به دوستان و اطرافیان خود هم معرفی کنید. ارتباط با مدیران کانال @Besmerabehosein @Mmirkarimi
مشاهده در ایتا
دانلود
ره آورد شوم فرار از جنگ (آنان ک از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یاری نکردند. @yavaran_Ghuran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه وقت این گذشته بشینی جلوی طرف بگی فلان کارو بکن فلان کارو نکن بنظرم برنامه خوبی باشه این قسمت همسنگرهای مسجدی با کارشناسی دکتر مجید اسماعیلی. دکتر اسماعیلی واقعا باسواد و با دید فوق‌العاده‌س. تا میشه باید ازش یاد گرفت. من تنظیم کردم امروز ساعت 15:30 این برنامه رو از شبکه افق ببینم. گفتم شماهم ببینید. بخصوص ائمه جماعات، متولیان مساجد و... 📍امروز پنجشنبه 3 اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۰ سیمای سراسری افق همسنگرهای مسجدی @yavaran_Ghuran
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🎥 فیلم تکاندهنده و کوتاه 📌برگرفته از خاطره همسر شهید نوروزی نژاد @yavaran_Ghuran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ عجب ماهیست اسفند آغازش با حمید و پایانش با مهدی... اسفند بوی شهادت میدهد مسئولین ناکارآمد به تصاویر نگاه نکنند! @yavaran_Ghuran
🌸🍃🌸🍃 🍃نَقَب: برای رسیدن به یک هدف بر روی یک سطح دو راه ممکن است؛ یا با خود سطح و در روی سطح باید حرکت شود، یا در فاصله ای از سطح مورد هدف، در زمین کانالی زده می شود تا از عمق به سطح زمین هدف برسند که به آن "نقیب کردن" گویند. حق تعالی برای قوم بنی اسرائیل دوازده رهبر و سرپرست برگزید ولی به آن ها در کلام خود عنوان امام اطلاق ننمود بلکه آن ها را "نقیب" نام گذاری نمود. وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً (۱۲_مائده) فرق امام و نقیب در آن است که امام در سطح و به صورت آشکار حرکت می کند تا مردم را به مقصود مورد مطلوب در سطح برساند، ولی نقیب به صورت پنهانی در زیر سطح حرکت می نماید تا برخی را به خدا برساند. علت نامیدن نقیب در بنی اسرائیل دو امر بود: یکی ترس از فرعون بر کشته شدن خود و پیروان شان در صورت دعوت در سطح و به صورت آشکار، و دوم عدم تأثیر امام در بنی اسرائیل، چون آنان وقتی به خدا و رسول ایمان نداشتند لذا وجود امام برای رساندن آنان به خدا و رسول ضرورت و معنایی نداشت. نقیبان در اصل مبعوث شدگانی از سوی خداوند در بنی اسرائیل بودند که به صورت پنهانی و غیر آشکار مردم را نسبت به رعایت نماز و زکات و ایمان به خدا و موسی نبی انذار می کردند‌. اگر در تاریخ انبیاء بنگریم، آنان نیز گاهی با نقش نقیب هدایت الهی را انجام دادند. به طور مثال، حضرت موسی نبی به بت ها نذوراتی داد و حاجاتی خواست. یعنی به حالت پنهانی حرکتی کرد، و سپس در نزد مردم طلبکار شد که چرا بت ها حاجت او را ندادند؟ یعنی حقیقت باطل بودن بت ها را از آن نقیب به سطح رساند و بر همگان آشکار کرد‌. مَناقب از نقیب است. اهل بیت علیهم السَّلام برخی کارها را پنهانی و دور از چشم دیگران انجام می دادند که بعد از شهادت شان حرکات پنهانی آنان به سطح رسیده و آشکار گردیده است که به آنان "مَناقب" گویند. به عنوان نمونه امام حسین (ع) با یزید در ابتدای خلافت اش مخالفت آشکار ننمودند و آن را ابتدا از سطح شروع نکردند، بلکه با عدم بیعت شان به حالت پنهانی مخالفت خود را حرکت دادند و یزید با تلاش برای اخذ بیعت هرچند به ظاهر، سعی در از بین بردن نقیب آن حضرت در دین را داشت که وقتی موفق به این امر نشد حضرت مخالفت خود را از حالت پنهانی به سطح رساندند و با ذکر دلایل خود در عدم بیعت شان با یزید شروع به بیان فسق و فجور او در سطح و در عموم نمودند. اگر یزید اصرار به بیعت نداشت آن حضرت فسق و فجور او را شاید آشکار و بیان در سطح نمی نمودند و در این حالت واقعه کربلا هرچند اتفاق نیفتاده بود ولی بعدها نقیب آن حضرت در دین در امر عدم بیعت با یزید قطعاً آشکار و به سطح می رسید، پس علت فسق و فجور او بر همگان جای سؤال و سپس روشن می شد. چنانچه حضرت زهرا (س) با وصیت خود مبنی بر دفن شبانه آن حضرت در اسلام نقیب زدند و بعد از دفن آن حضرت بسیاری غاصبان حق سعی کردند بر آن حضرت نماز بخوانند و نقیب حضرت زهرا (س) در دین را خنثی سازند که طبق وصیت آن حضرت و اجرای آن توسط مولای متقیان نتوانستند نقیب ایشان در دین را خنثی نمایند، و حقیقت غصب بر بسیاری در آن زمان و همگان در طول تاریخ مشخص گردید. تفاوت نقیب با تقیّه در آن است که در تقیّه شاید حقیقتی تا ابد برای همیشه پنهان بماند ولی در نقیب حرکت پنهانی روزی به سطح رسیده و به مدد الهی آشکار می گردد. نقاب هم از نقیب است. کسی برای رسیدن به هدفی در سطح پنهانی نقیب می زند و صورتی که بر خود می گیرد نقش نقاب را دارد. یعنی کسی که در سطح پوششی قرار دهد تا حرکت پنهانی او در عمق مشخص نشود به آن نقاب گویند. مثال پسر غیر مؤمنی برای ازدواج با دختر مؤمنه ثروتمندی به خاطر ثروت اش در صورت خود نقاب نماز می زند در حالی که در پنهان هدف اش نماز و رسیدن به خدا نیست بلکه رسیدن به ثروت آن دختر است. @yavaran_Ghuran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفارش علامه مجلسی در شب جمعـــه 🪴علامه مجلسی فرمودند: شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم، بسم الله الرحمن الرحیم، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها. اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ “ بعد یک هفته مجدد خواستم، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم، از ملائکه که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم 📙منبع : قصص العلماء، ص 80 🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد! @yavaran_Ghuran •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞یاوران قرآن 📖
سامری در فیسبوک #قسمت_بیست_یکم🎬: با صدای کف و سوت حضار، احمد و سیمین از جایگاه پایین آمدند و در آخر
سامری در فیسبوک 🎬: یک هفته از حرفی که مایکل گفته بود، می گذشت و احمد همبوشی منتظر رسیدن خبر بود، در این یک هفته او با سیمین هیچ ارتباطی نگرفته بود، چون واقعا از ارباب هایش حساب می برد و نمی خواست با ارتباط زود گذر با یک زن، کل برنامه ها و آینده اش را به باد فنا دهد. آفتاب غروب کرده بود که در آپارتمان او را زدند، احمد که مشغول خواندن یکی از کتاب هایی بود که می بایست به اسم او چاپ شود، کتاب را روی میز پیش رویش گذاشت با عجله به سمت در حرکت کرد. در که باز شد خانمی زیبا با موهای قهوه ای و چشم های عسلی در حالیکه با لبخندش رژ قرمز رنگ لبش را به نمایش گذاشته بود را مشاهده کرد. احمد با دیدن ان خانم یکه ای خورد و خانم همانطور که لبخند میزد دستش را به سمت او دراز کرد و گفت: من مارگیت هستم، مأمور شدم که در کارها شما را کمک کنم و بعد خودش را کمی کنار کشید و احمد همبوشی تازه متوجه دو مردی پشت سر او که کارتون هایی را حمل می کردند، شد. مارگیت اشاره به احمد کرد تا از جلوی در کنار برود و بعد داخل شد و پشت سرش دو‌ مرد وارد آپارتمان شدند کارتون ها را گوشه هال گذاشتند و بیرون رفتند، با بیرون رفتن آنها مارگیت در ساختمان را بست و همانطور که به چهرهٔ بهت زدهٔ احمد نگاه می کرد گفت: نمی خواهی تعارفم کنی تا بنشینم؟! احمد به سمت کاناپه قهوه ای رنگ اشاره کرد و‌گفت: ب...ب...بله ببخشید من یه ذره گیج شدم مارگیت قهقه ای زد و گفت: یه ذره نه، انگار خیلی بیشتر از یه ذره گیج شدی و همانطور که می نشست به کارتون ها اشاره کرد و گفت: بازشون کن تا راهشون بندازیم، یک دستگاه کامپیوتر با مخلفات برایت هدیه داده اند و چشمکی زد و ادامه داد: و البته همراهشان خانمی زیبا که مأمور است رضایت خاطر جنابعالی را فراهم کند. احمد که از اینهمه توجه به او یکجا ذوق زده شده بود لبخند گل گشادی زد و همانطور که به سمت کارتون ها می رفت گفت: به به، چی از این بهتر، به نظرم داخل اتاق ببریمشان بهتره.. مارگیت که انگار از قبل دستور داشت و می دانست چه کند، سرش را به نشانه نه تکان داد و گفت، روی میز همین گوشهٔ هال خوب است. داخل اتاق باید به دور از مسائل کاری خوش باشیم. از آن شب به بعد مارگیت هم جای خالی سیمین را برای احمد پر می کرد و هم استادی شد برای او تا به صورت تخصصی کار با کامپیوتر و فضاهای عالم مجازی را به او یاد بدهد. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت @yavaran_Ghuran