🔻تَکَلُّف🔻
✍ قرآن کریم در اوخر سورهی ص، از قول پیامبر اکرم نقل میکند که:
🕋 مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ (ص/۸۶)
💢 من از مُتِکَلّفین نیستم.
⁉️ «تَکَلُّف» یعنی چی؟!🤔
✏️ ما يه «تكليف» داریم، و يه «تَکَلُّف».
«تكليف»👈 یعنی انجام دادنِ کاری که زحمت داره، ولی در رشد و تعالیِ انسان اثر داره.
👈 مثل نماز و روزه و حجّ و... همهی اینها سختی و زحمت دارند، ولی برای ما خوب هستند.😍
وقتی به سنّ «تكليف» میرسیم، باید به این دستورات عمل کنیم.
«تَکَلُّف»👈 يعنی انجام دادنِ کارهایی که با این کارها، شخص خودش رو به زحمت و سختی بندازه، تا خودش رو چیزی نشون بده که نیست.🙄
⚡️ قرآن از قول پيامبر اکرم(ص) میفرماید:
✔ «ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ» (ص/۶۸)
من هیچ تکلّفی ندارم.
⚡️ باز حضرت در جای دیگر میفرماید:
✔ «إِنِّی لَا أُحِبُّ الْمُتَكَلِّفِینَ».
من افراد متکلّف را دوست ندارم.
📚 اصول كافى، ج۶، ص۲۷۵.
#مومن اهل سادگی و آسانی است. اهل «تَکَلُّف» و سختگیری نیست.✅️
❌ متاسفانه اکثر ماها گرفتارِ «تَکَلُّف» و این عادات و رسومِ ساختگی و غلط هستیم.
👈 یه مهمونی میخوایم بدیم، زمین و آسمون رو به هم میریزیم. پول قرض میکنیم. کلّی خودمون رو به زحمت میندازیم تا مثلاً جلوی دیگران کم نیاریم.
👈جهیزیه ....
👈 اینهمه به خودمون سخت میگیریم، که مثلاً جلوی دیگران کلاس بذاریم و کم نیاریم.
مثلا:
☜ من برام کسرِ شأنه، توی خونهی کوچیک زندگی کنم.
☜ من برام کسر شأنه، مبل ارزون قیمت تو خونهام باشه.
☜ من برام کسر شأنه، که بخوام خونهی فلان شخصِ فقیرِ فامیل مهمونی برم.
📛 پیغمبر خدا اینطوری نبود:
روی خاک مینشست، سوار الاغ میشد، لباس وصلهدار و کهنه به تن میکرد، غذای ساده میخورد و... کسر شأن هم براش نبود.
چون تَکَلُّف نداشت.👌
⚠ این «تَکَلُّف»ها و چشم و هم چشمیها ما رو بیچاره کرده
#معارف_قرآن، #مومن، #تکلف، #تکلیف
♻️یاوران قرآن
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▬▬🌼➰🌼🍃۩﷽۩🍃🌼➰🌼▬▬
🎞فرازی زیبا وتصویری ازسوره مبارکه یاسین
📖إِنَّماأَمْرُهُ إِذاأَرادَشَیْئاًأَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ(۸۲)_فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْء وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(۸۳)
🔉قاری :استادمحمدجوادنصیری
@yavaranQoran
جوانی که دستور «حاج قاسم سلیمانی» را اطاعت نکرد
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمیدهم. گفتم: حاج قاسم ناراحت میشود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم.
«حسین یوسفاللهی» را همه بر و بچههای لشکر ۴۱ ثارالله مثل ستارهای میدانستند که درخشانتر از ستارههای کویر کرمان است. او جوانی است که در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکیاش،به صفای باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. از زندگی این جوان بزرگ، کتابی با عنوان «پوتین های سوخته» منتشر شده است.

آن چه خواهید خواند، یکی از خاطرات این عارف جوان و مجاهد است که پس از تطبیق روایات چهار نفر از همرزمانش(حمید شفیعی، علی نجیب زاده، مرتضی حاجباقری و ابراهیم پسدست)، به این ترتیب ثبت شده.
در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن میبایست از آن عبور میکردند.
یک شب که با موساییپور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آنها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناساییشان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برایشان اتفاقی افتاده است.
با قایق جلو رفتیم، هر چه گشتیم اثری از آنها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردنشان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آنها عقب برگشتیم. «حسین یوسفاللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچهها یک مصیبت بود و اسارتشان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچهها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد. او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم.
حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت. حاج قاسم، هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟
گفت: حاجی میگوید چون بچهها لباس غواصی داشتهاند، احتمال اسارتشان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم.
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمیدهم. گفتم: حاجی ناراحت میشود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم و فردا میگویم برای آنها چه اتفاقی افتاده است.
بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچهها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایدهای نداشت. صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را.
پرسیدم: کجا هستند؟
گفت: جایی نیستند. دیشب آنها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او.
بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانیتر بود. میدانی چرا؟
گفتم: نه.
گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمیشد. ولی حسین اینطور نبود. نماز شب میخواند، ولی اگر خسته بود نمیخواند. دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود.
بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمیگردیم.
پرسیدم: اگر اسیر نشدهاند چطور برمیگردند؟
گفت: احتمالا شهید شدهاند و جنازه های شان را آب میآورد.
پرسیدم: حالا کی میآیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم.
پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.
شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب میرفتم و به منطقه نگاه میکردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچهها را بیاورد ولی خبری نمیشد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم. حوالی ساعت ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا اینجا، چیزی روی آب است و به این سمت میآید.
حاج اکبر (مسوول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم. دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد.
✅یاوران نماز
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
✍#احکام_قران
⁉️در #سجدهٔ_واجب قرآن، باید وضو داشته باشیم؟ باید حتماً روی مهر سجده کنیم و چه ذکری رو باید بگیم؟
✅ پاسخ:
در سجدهٔ واجب قرآن، #وضو داشتن و روبه#قبله بودن لازم نیست.
همین که پيشونى رو به قصد سجده به مهر بذارید و هر #ذکری بگید، کافیه؛ ولی بهتره بگيد:
«لا الهَ إلَّااللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا الهَ إلَّااللَّهُ ايماناً وَ تَصْديقاً لا الهَ إلَّااللَّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا مُسْتَكْبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ».
✅یاوران قرآن
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍#تفسیر سوره مرسلات(۵)
* شاهکار خلقت آن است که خداوند آفرینش انسان را با آن همه پیچیدگی بر روی یک قطره آب طراحی کرده است که هیچ هنرمندی توان طرّاحی بر روی آن را ندارد. «نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»
خداوند در آفرینش انسان،یک بار مدالِ «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»[36]را به خود داده است و دراینجا عنوان «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را مطرح می کند.آری،او بهترین خالق و بهترین قادر است.
* عبارتِ «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را دو گونه می توان معنا کرد:
الف.با توجّه به عبارتِ «إِلی قَدَرٍ» و «فَقَدَرْنا» که پیش از آن آمده،مراد از«قادرون» اندازه گیری باشد که خداوند بهترین اندازه گیری را در مورد انسان به کار برده است.
ب.با توجّه به آنکه بحث خلقت و مراحل آن است که نیاز به قدرت دارد،مراد از«قادرون» قدرت و توان باشد که خداوند کمال قدرت را در آفرینش انسان به کار برده است.
* خداوند در همه چیز بهترین است:
بهترین یاری کننده و بهترین سرپرست: «نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ»
بهترین پشتیبان: «نِعْمَ الْوَکِیلُ»
بهترین مهد گستر: «فَنِعْمَ الْماهِدُونَ»
بهترین اجابت کننده: «فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ
بهترین پاداش دهنده: «نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ»
بهترین قادر و تقدیر کننده: «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»
پیام ها:
1- آفرینش انسان از آبی بی مقدار،هم نشانه عظمت و قدرت الهی است و هم دلیلی بر معاد و آفرینش دوباره انسان. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ
2- یاد ضعف ها و ناچیز بودن گذشته ها،غرور و تکبر انسان را از بین می برد. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»
3- در شیوه دعوت و تبلیغ،از مسایل محسوس بگویید. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»
4- از خداوند بیاموزیم و در کار و تولید،به دنبال استواری و استحکام باشیم. «فِی قَرارٍ مَکِینٍ»
5-تقدیر و زمان بندی،از اصول آفرینش الهی است. «إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ فَقَدَرْنا»
6- رشد جنین بر اساس اندازه گیری های دقیق الهی است. «فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً«25» أَحْیاءً وَ أَمْواتاً«26» وَ جَعَلْنا فِیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً«27» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«28» اِنْطَلِقُوا إِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ«29» اِنْطَلِقُوا إِلی ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ«30» لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ«31» إِنَّها تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ«32» کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ«33» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«34»
آیا زمین را محل اجتماع زنده ها و مرده ها قرار ندادیم.و در آن کوههایی استوار و بلند قرار دادیم و آبی گوارا به شما نوشاندیم.پس در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.(به مجرمان گویند:)بروید به سوی آنچه آن را تکذیب می کردید.بروید به سوی سایه ای سه شاخه،نه خنک است و نه از شعله آتش مصون می دارد.همانا دوزخ،شرارههایی به اندازه کاخ پرتاب می کند.گویی شترانی زرد مویند.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.
💠یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✅دود و #امید
🌲تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد.
او با بیقراری به درگاه #خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد،
او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت،
تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد.
😔بالاخره ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک نزدیک ساحل بسازد ....
تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت شود.
روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازمی گشت،
با تعجب مشاهده کرد که خانه کوچکش در آتش می سوزد،
دود غلیظی به آسمان رفته بود،
بدترین چیز ممکن برای او رخ داده بود،
عصبانی و اندوهگین فریاد زد: 😡
«خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
🌳صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب بیدار شد،
خدمه کشتی میآمدند تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید:
«چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت #دودی را که فرستادی، دیدیم!»
و بر خدا توکل کن؛(احزاب/3)
🔰یاوران قرآن
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خیلی وقت ها آدم ها با زبانشون جهنمی میشن...
چرا سر بچت داد زدی؟!
✔️فرعون های کوچک !!
استاد پناهیان
🌳یاوران قرآن @yavaranQoran
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
بدترین اثر گناه، #تاریک ساختن قلب، و از میان بردن #نور #علم و حس تشخیص است. #گناهان از اعضاء و جوارح، سرازیر #قلب می شوند، و قلب را به یک #باتلاق #متعفن و #گندیده مبدل می سازند. اینجاست که #انسان راه و #چاه را تشخیص نمی دهد، و مرتکب اشتباهات عجیبی می شود که همه را حیران می کند و با دست خود #تیشه به #ریشه #سعادت خویش می زند و سرمایه #خوشبختی خویش را به باد فنا می دهد.
در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم:
کثرة الذنوب مفسدة للقلب.
( گناهان زیاد قلب انسان را #فاسد می کند.)
و در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم.
(هنگامی که بنده #گناه کند نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، اگر #توبه کند و از گناه دست بردارد و #استغفار نماید، قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه برگردد #سیاهی افزون می شود، تا تمام قلبش را فرا گیرد، این همان زنگاری است که در آیه (کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ)
در چنین شرایطی اگر توفیق حاصل شود و توبه کنیم بسیار باعث امیدواری است، شاید #روز #جمعه یکی از بهترین موقعیت های پاک کردن قلب از این سیاهی گناه باشد که طبق حدیث با فرستادن #صلوات بر #محمد_و_آل_محمد #دل خود را از #پلیدی ها صاف کنیم...
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🔰 یاوران قرآن
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd