💠
میدانی چرا از خاک آفریده شدی، نه از آتش؟
برای اینکه بسازی؛ نه اینکه بسوزانی.
برای اینکه با آب، گـِل شوي و زندگي ببخشی.
تا در قلبت دانهٔ عشق بکاری و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی!
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ»(روم ۲۰)
پس به خاک بودنت ببال و خاکی باش رفیق!
#نکته #زندگی
#در_محضر_قرآن
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🔴یک نکته از #قرآن :
کارمند #بانک یکبار از مشتری پول میگیرد و یکبار پول میدهد، نه وقتی که #پول میگیرد خوشحال است و نه وقتی میپردازد ناراحت است. زیرا میداند #امانتداری بیش نیست.☺️🤷♂
قرآن میفرماید آنگونه باشید که اگر چیزی از دست دادید #تأسف نخورید و اگر چیزی به دست آوردید #سرمست نشوید.
✍استاد قرائتی، حدید آیه ۲۳
#در_محضر_قرآن
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🌸🍃﷽🍃🌸
👌 تبدیل مجلس گناه به مجلس توبه به دست استاد موسیقی
🔸 آیه: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ طه/44
با او به نرمی سخن گوييد، شايد پند گيرد
📚 حکایت:
🔹شیخ محمود مفید نقل میفرمود: روزی جهانگیرخان با چند نفر از شاگردانش وارد قیصریه شدند. در آنجا در یکی از اتاقها سروصدای سازوآواز به گوششان خورد. یکی از شاگردان ایشان گفت: حضرت آقا ببینید!! اجازه بدهید من الان میروم و اینها را به هم میزنم. جهانگیرخان فرمود: قدری تأمل کنید.
🔹این طریق امربهمعروف و نهی از منکر نیست. شما الآن اگر بروید و این کار را بکنید، بالاخره فردا شما را مؤاخذه میکنند و اسباب توهین به اهل علم میشود. حالا بیائید همراه من که طریقه امربهمعروف و نهی از منکر را نشانتان بدهم. آنگاه جهانگیرخان با شاگردانش به آنجا رفته و پرده را عقب زده و فرمود: آقایان سلامعلیکم! میهمان میخواهید؟ چند نفر از افراد داخل دستپاچه شدند و رنگ از رخسارشان پرید و نگران شدند.
🔹جهانگیرخان فرمود: من نیامدهام مزاحم شما بشوم، حالا طلبهها و شاگردان جهانگیرخان هم همینطور مات و مبهوت ایستادهاند و تماشا میکنند. جهانگیرخان گفت: خوب آقایان داشتند فلان دستگاه موسیقی را میزدند، بزنید ببینم! آنها هم شروع کردند به نواختن.
جهانگیرخان شروع کرد به ایراد گرفتن و اینکه شما این دستگاه را دارید اشتباه میزنید. رو به آن دیگری کرد و فرمود: شما بزن ببینم و همینطور یک یک همه افراد داخل حجره آن دستگاه را زدند و جهانگیرخان هم یک یک ایرادشان را گفت. اهل حجره و آقایان طلاب همه مات و مبهوت گشتند و از مهارت و استادی جهانگیرخان در موسیقی شگفتزده شدند.
🔹آنگاه جناب جهانگیرخان رو به همه آنها کرد و فرمود: آقایان من هم مثل شما یک وقتی با این آلات سروکار داشتم و چنگی مینواختم و نسبت به همه انواع دستگاههای موسیقی مسلط بودم؛ اما درنهایت به این نتیجه رسیدم که عمر خود را تلف کردهام. آیا حیف این عمر نیست که آدم، خود را صرف این هرزهگیها و امور لغو و بیهوده نماید و شروع کرد به خواندن آیه و حدیث و آنقدر گفت و گفت تا اینکه مجلس سازوآواز، مبدل به مجلس توبه شد و همه سخت گریستند.
آنگاه افراد داخل حجره، شیشههای شراب را شکستند و اساس ضرب و سازوآواز را نیز درهم ریختند و مجلس، یک مجلس روحانی گشت. آنگاه جهانگیرخان در حقشان دعا کرد و فرمود: خدای شما را به توبهای که کردید، ببخشد و خدا ان شاء الله شما را موفق و مؤید گرداند. همانگونه که من هم از گذشته خود توبه کردم و به حمدالله موفق گشتم.1
هر نفس فرمان به نیکی دادهایم
پای حرف خویشتن استاده ایم
گمرهان را با نویدی چارهساز
داشتیم از کار ناشایست باز
🔹📖 با اقتباس و ویراست از کتاب نگاهی به احوال و آراء حکیم مدرس اصفهانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#در_محضر_قرآن
#حکایت
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd