📌📖 #درمحضرقرآن #تمثیلات 📌
وَ.....فَلا تَقُل لَهُما اُفٍ وَ لا تَنهَر هُما وَ قُل لَهُما قَولاً کریماً..... (سوره اسراء/23)
📍مهربان باش!📍
یک سنگ ریزه از اسمش پیداست، یعنی ریز است، ناچیز است. اما اگر همین سنگ در جوراب یا کفشت باشد. تو را از رفتن و حرکت باز می دارد.بعضی چیزها ریز است نا چیز است. اما انسان را از حرکت در راه خدا و به سمت خوبی ها باز می دارد. یکی ازآنها نامهربانی نسبت به پدرومادراست، هرچند کم باشد و درحد گفتن اُف باشد. این حرف خداست که فرمود:
لا تَقُل لَهُما اُفٍ؛ به پدر و مادر خود، اف هم نگو.
📚سی تدبر،سی تلنگر،محمدرضا رنجبر
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
استاد فاطمی نیا :
ببین یک خشم فرو خوردن تو را زودتر می رساند تا اینکه هزاز رکعت نماز بخوانی، یک دل شاد کرد تو را خیلی زودتر می رساند، یک مادر خوشحال کردن زودتر می رساند..
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🌷۵صفت جوان ایده آل ازنظرقرآن:
🌷۱ .ایمان....
انهم فتیه آمنوا....13 سوره کهف
🌷۲ .حیا.
تمشی علی استحیاء...25 قصص
🌷۳ .شجاعت...
فتی یقال له ابراهیم...60 انبیاء
ابراهیم بتهاراشکست
🌷۴؛.مطالعه ودانش آموختن.
خداحضرت موسی ع رامأمورکردکه ازحضرت خِضر ع علم یادبگیرد.61 تا65 کهف
🌷۵.اعتدال ومیانه روی
واقصدفی مشیک...19 لقمان
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سرود ای قرآن
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبا و تاثیر گذار
قدم زدن با خدا
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍ تفسیر سوره بقره آیه ۱٠۳
2⃣0⃣1⃣ وَ اِتَّبَعُوا مٰا تَتْلُوا اَلشَّیٰاطِینُ عَلىٰ مُلْكِ سُلَیْمٰانَ وَ مٰا كَفَرَ سُلَیْمٰانُ وَ لٰكِنَّ اَلشَّیٰاطِینَ كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ اَلنّٰاسَ اَلسِّحْرَ وَ مٰا أُنْزِلَ عَلَى اَلْمَلَكَیْنِ بِبٰابِلَ هٰارُوتَ وَ مٰارُوتَ وَ مٰا یُعَلِّمٰانِ مِنْ أَحَدٍ حَتّٰى یَقُولاٰ إِنَّمٰا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاٰ تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمٰا مٰا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مٰا هُمْ بِضٰارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاّٰ بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مٰا یَضُرُّهُمْ وَ لاٰ یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اِشْتَرٰاهُ مٰا لَهُ فِی اَلْآخِرَةِ مِنْ خَلاٰقٍ وَ لَبِئْسَ مٰا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كٰانُوا یَعْلَمُونَ.
و آنچه را که شیطان [صفت ]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته ] بودند، پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت ]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می آموختند. و[نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود[پیروی کردند]، با اینکه آن دو[فرشته ] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمی کردند مگر آنکه [قبلا به او] می گفتند: «ما[وسیلهء] آزمایشی [برای شما] هستیم، پس زنهار کافر نشوی.» و[لی ] آنها از آن دو[فرشته ] چیزهایی می آموختند که به وسیلهء آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند. هر چند بدون فرمان خدا نمی توانستند به وسیلهء آن به احدی زیان برسانند. و[خلاصه ] چیزی می آموختند که برایشان زیان داشت، و سودی بدیشان نمی رسانید. و قطعا[یهودیان ] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع ] باشد، در آخرت بهره ای ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند- اگر می دانستند.
🔰آنچه از روایات استفاده می شود آنست که حضرت سلیمان علیهالسلام برای جلوگیری از انحراف یا سوءاستفاده دستور داد اوراق سحرا را جمعآوری و نگهداری کنند ولی گروهی به آن نوشته ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر در میان مردم شدند آنها حتی معجزات حضرت سلیمان را سحر معرفی کرده و پیامبری او را منکر شدند و برخی از بنیاسرائیل نیز به جای پیروی از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر نیز سلیمان را ساحری زیردست میدانست و او را بهعنوان پیامبر نمیشناختند.
این آیه گناه و انحراف رها کردن تورات و پیروی از شیاطین سحرآمیز را بیان میکند که یهود به جای تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم میخواندند پیروی میکردند و آنان برای توجیه کار خویش نسبت سحر به سلیمان نیز میدادند درحالیکه سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه و شیاطین در جهت مخالفت و به کارشان سحر بود علاوه بر آنچه گذشت یهود از منبع دیگری نیز به سحر دست یافتند بدین طریق که خداوند ۲ فرشته را به نام « هاروت » و « ماروت » به صورت انسان در شهر بابل در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثیسازی سحر و جادو را به آنان بیاموزند.
اما برای اینکار لازم بود ابتدا آنان را به سحر آشنا سازند چون انسان تا فرمول ترکیبی چیزی را نداند نمیتواند آن را خنثی نماید لذا فرشتهها ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را آموختند و...
✍ ادامه دارد...... ان شاءالله
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍#قصه های قرانی (۱)
📂اشموئيل و طالوت و جالوت
🌷چنان كه قبلاً گفته شد، پس از رحلت موسي - عليه السلام - بني اسرائيل به فرماندهي يوشع بن نون وصي موسي - عليه السلام - به جنگ با زور مندان شام و فلسطين پرداختند، تا ارض مقدس و شهرهاي آن را فتح كنند و اين جنگ هم چنان ادامه داشت.
بني اسرائيل پس از موسي - عليه السلام - داراي پيامبري بودند كه در آيه 246 و 247 و 248 سوره بقره از اين پيامبر به عنوان «نبي» (پيامبر) ياد شده، ولي نام او ذكر نشده است، كه اكثر مفسّران به استناد روايات معتقدند كه اين پيامبر به نام اشموئيل بود.
اشموئيل كه از نژاد بني اسرائيل بود. زمام رهبري بني اسرائيل را به دست گرفت و به بازسازي آنها براي خودسازي و جهاد با دشمنان پرداخت.
اشموئيل احساس كرد كه لشكر بني اسرائيل نياز به يك فرمانده شجاع، نترس، كاردان و دلاور دارد. خود بني اسرائيل نيز كه از ناحيه گزند دشمنان به ستوه آمده بودند، نياز به چنين فرماندهي را احساس نمودند. نزد اشموئيل آمده و از او درخواست كردند كه فرماندهي شجاع و كار آمد انتخاب كند تا تحت فرماندهي او با دشمن بجنگند، اشموئيل كه سستي و بيهمتي آنها را تجربه كرده بود، به آنها فرمود: «بيم آن دارم كه شما از پيروي چنين فرماندهي سرپيچي كنيد، و از نبرد با دشمن، شانه خالي نماييد.» ولي آنها قول دادند كه با انتخاب چنان فرمانده، با اطاعت قوي از او با دشمن جنگ خواهند كرد.
اشموئيل از درگاه خداوند درخواست چنين فرماندهي با كفايت نمود. خداوند به او وحي كرد كه چنين فرماندهي را نزد تو ميفرستيم، فرماندهي و پرچم سپاه را به دست او بسپار.
اين فرمانده لايق همان «طالوت» بوده كه مردي بلند قامت، تنومند، داراي اعصابي محكم و ارادهاي قوي به علاوه دانشمندي زيرك و با تدبير بود. او در اين هنگام شهرتي نداشت. با پدرش در ساحل رودخانهاي ميزيست و چهار پايان پدرش را به چرا ميبرد و كشاورزي ميكرد.
روزي بعضي از چهار پايان در بيابان گم شدند. طالوت همراه يكي از دوستانش در اطراف رودخانه به جستجوي آنها پرداخت، در اين جستجو تا نزديك شهر «صوف» رسيدند - اشموئيل در شهر صوف سكونت داشت - دوست طالوت به طالوت گفت: «ما در نزديك شهر صوف هستيم، اشموئيل پيامبر در اين شهر است، بيا نزد او برويم، تا او در پرتو وحي ما را به پيدا كردن چهار پايان گمشده راهنمايي كند.»
طالوت پيشنهاد دوستش را پذيرفت و با هم به شهر صوف نزد اشموئيل آمدند همين كه چشمان طالوت و اشموئيل به همديگر افتاد، ما بين دلهايشان آشنايي برقرار شد. اشموئيل در همان لحظه طالوت را شناخت، دريافت كه اين شخص همان است كه خداوند او را به عنوان فرمانده لايق نزدش فرستاده است.
🔰یاوران قرآن
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd