eitaa logo
یاوران صاحب الزمان
637 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
9.1هزار ویدیو
56 فایل
این گروه بمنظور خودسازی در جهت تحقق ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه و آمادگی سربازی در رکاب آقا و مولایمان تشکیل گردید . امید است توفیق دیدار آنحضرت حاصل شود . آمین یا رب العالمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نقشه جدید پیمان شکنان در این راستا گناهکاران به دنبال راه چاره ای بودند که به اصطلاح عمل خود را توجیه کرده و کارشان گناه محسوب نشود. پس خیلی ها با هم مشورت کردند و در نهایت راهی پیشنهاد شد که مورد تأیید همگی قرار گرفت. و آن این بود که روز شنبه به صید نپردازند. بلکه ماهی ها را آزاد گذاشته تا وارد نهر شوند و هنگام غروب که قصد بازگشت به دریا دارند راه آنان را بسته و روز یکشنبه به صید مشغول شوند تا به این ترتیب به گناه، آلوده نشوند. از این طریق سود فراوانی نصیب صیادان گردید. اما آیا براستی این عمل می توانست جلوی گناه آنان و عذاب الهی را بگیرد؟ آری جمعی از صالحان در ادامه گفته های خود گفتند؛ بگذارید در گمراهی خود گرفتار باشند، دست از پند و اندرز آنها بردارید، زیرا گوش شنوای نصیحت در آنها وجود ندارد. 💢 فرود عذاب الهی بر پیمان شکنان معصیت کاران به خوشگذرانی و فساد خود ادامه دادند، مال و اموال آنها فزونی یافت و در سرکشی و تمرد افراط کردند. تا اینکه خبر اعمال ناپسند آنان به داوود رسید. داوود زبان به نصیحت گشود و آنان را از این کار ناپسند پرهیز داد. اما قوم بنی اسرائیل «مانند گذشته» قومی نبود که به این راحتی تسلیم منطق پیامبران خویش شود. لذا داوود از اعمال آنان به تنگ آمد و از خداوند برای آنان درخواست عذاب کرد. خداوند دعای داوود را اجابت کرد و به آرزوی وی جامۀ عمل پوشاند. به طوری که صورتهایشان شبیه میمون و خوک درآمد. آن انسانهای سیاه بخت تا سه روز به همین شکل ماندند و سپس دهکده آنان را به زلزله شدیدی گرفتار شد. پرهیزگاران از وحشت از خانه های خود خارج و گنهکاران گرفتار عذاب شدند و وعده خداوند عملی شد. «چون هرچه بر آنان تذکر داده شد فراموش کردند، ما هم آن جماعت را که پند می دادند و خلق را از کار بد باز می داشتند نجات دادیم و آنان را که ستمکاری کردند به کیفر فسقشان و به بدترین عذاب گرفتار ساختیم.»(اعراف/۱۶۵) ◾️سفارش إمام جواد علیه‌السلام به یک روضه‌خوان: «هم برای من روضه‌ بخوان؛ هم برای پدرم» شخصی به نام ابوطالب قمی گوید: برای إمام جواد علیه‌السّلام نامه نوشتم که اجازه می‌فرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مرثیه‌سرایی کنم؟ 🔻إمام جواد علیه‌السلام در جواب نامه به من نوشتند: انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی. ▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم. 📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰ ◼️ پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان برایش گریه می‌کنند... وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، امام رضا علیه‌السلام به اصحاب خود فرمودند: در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدّس است و پاک و پاکیزه خلق شد. سپس امام رضا علیه السلام فرمودند: بِأَبِي وَ أُمِّي شَهِيدٌ يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلِ السَّمَاءِ، يُقْتَلُ غَیظاً ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند که از روی خشم کشته می‌شود. وَ یَغضَبُ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَى قَاتِلِيهِ فَلَا يَلْبَثْ إلّا يَسيرا حَتَّى يُعَجِّلُ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابَهُ الشَّدِيدِ. ▪️ و خداوند بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی‌ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸ ◼️ در حضور حضرت جوادالائمه علیه‌السلام، ساز و دُهُل می‌زدند... محمد بن ریان می‌گوید: وقتی می‌خواست دخترش، امّ‌الفضل را به خانه امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد. 🔻در آنجا مردی بود که "مَخارق" نامیده می‌شد و صاحب صدا و طنبور و ضرب بود و ریشی دراز داشت. مامون او را طلبید. در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت می‌کنم (یعنی او را به هر نحوی که باشد، به امور دنیوی متمایل می کنم) . آن گاه رو به روی امام علیه‌السلام نشست، مانند الاغ، عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام علیه‌السلام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: إتَّقِ اللهَ یا ذَا العُثْنُون 🔹ای ریش‌دراز ! از خدا بپرهیز. مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و دُهُل از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند. وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر محمد بن علی علیهما‌السلام آنگونه مرا خطاب کرد، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی‌رود. 📚 الکافی ج١ص۴٩۴