بلند شو علمدار😭
سردار عزیز روزهای سخت گره به کارِمان افتاده هر سال همین حوالی کوله بارمان را جمع میکردیم....
که نسیم جانفزای کربلا مشام دل را به کوی حضرت عشق پرواز می داد...
سردار عزیز روز های سخت،... روزهایمان سخت شده حال زمین و زمان خوب نیست... 😭
اصلا این روزها اگر در کربلای عشق نباشی مگر زندگی معنایی دارد...؟
سردارعزیز روزهای سخت،...برایمان آبرویی دستی انگشتری محاسنی گِرو بگذارید...
قلبمان می تپد به هوای اربعین و کربلای امام عشق ❤
کوله پشتیها انتظار تمثال مبارکتان را می کشند، با همان لبخندی که تا نگاهش می کنیم اشک امانمان نمی دهد...
از آن روزی که رفتی نذر کردیم که عکس شما را روی کوله پشتیها بزنیم...
در جوار ارباب دستی برای ما زمینیها بالا ببرید که این روزها سخت زمین گیریم...
بلند شو #علمدار
#علم رو بلند کن...😭
#شهیدالقدسحاجقاسمسلیمانی⚘
#ماملت_امام_حسینیم⚘
#دلتنگ_اربعین⚘
#دلتنگ_کربلا⚘
#حب_الحسین_یجمعنا⚘
#اربعین
#ارسالی_از_اعضاء
راضیه محمدی پرتو
#همدان
#دلتنگ_اربعین ❤️
همراه دوستان در پیادهروی کربلا بودیم که دیدیم دختر بچهای با چادر عربی خیلی سخت راه میرود، چند قدم میرود و چند قدم میایستد، با خود گفتیم که لابد خسته شده است، وقتی که برای نماز ایستادیم، معلوم شد پاهایش مجروح شده است، دلمان برایش سوخت، گفتیم: «بیا کمکت کنیم تا مسیر رو طی کنی»، که اشک در چشمانش جمع شد، و زد زیر گریه، سپس گفت: «توی این راه منو تحویل میگیرن، ازم پذیرایی میکنن، کمکم میکنن، اما سه ساله امام حسین (ع) با بار گرانِ مصیبت بابا و عمو، چند برابر این راه را پیاده رفت، روی خار رفت، تازه کسی هم نبود که کمکش کنه.»، روضه رقیه از زبان دختر بچه، شنیدن دارد.
بهاره سادات حسینی از شهرستان محلات استان مرکزی
#دلتنگ_اربعین
نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت...
یک بینوا برای خودش ربنا گرفت...
هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟
از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت...
آقا مگر "بَدان" به حریمت نمیرسند؟
پس "حُر" که بود که جام بلا گرفت...؟
باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم...
اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت...
آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت:
نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت...
اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین...
بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت🖤
ارسالی اعضا