.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
به نفسِ سید رضا نریمانی
داری میری و خودتم اینو خبر داری
نگفتی این روزا چرا دست به کمر داری؟
دردِ کمر موقع راه رفتن خطر داره
هرجا میری تنها نرو که دردسر داره ..
کمتر برو بیرونِ خونه
کمتر سر تو درد بگیره
میترسم از اینکه یه روزی
راهت رو یک نامرد بگیره ...
آتیش به دربِ خونمون انداختنُ رفتن
رو در و دیوار لخته خون انداختنُ رفتن
فضه رسید وقتی که سیلِ خون به راه افتاد
به زیر نور ماه ، یه ماهِ پابه ماه افتاد
دیدم حسن از رویِ ایوون
دید آخرش مادر زمین خورد
تو بد زمین خوردی میدونم
محسن از اون بدتر زمین خورد
لعنت به اون که پشت در آتیش و روشن کرد
زینب داره میبینه هرکاری که دشمن کرد
هنوز یه هفته از تولدش نمیگذشت که
لباسِ مشکلی عزایِ مادرو تن کرد
من دل ندارم که ببینم
یکم دلش آزار ببینه
خیلی شلوغی دوست نداره
ای وای اگه بازار ببینه ...
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود بقچهای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. #بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست ...
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ...
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ...
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد ...
آی حسین ....
شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد✍
هدایت شده از متن و سبک مداحی
#واحد
#سینه_زنی
ايـن روزا، بــارونم
غمگينو، دل خونم
از چشمات حرفاتُ
خانومم، ميخــونم
آه
بغض گلوتو وا كن ، به حيدرت نگا كن
ببين براتو اشك ميريزم
آه
غرورمو شكســتن ، دستاي من رو بسـتن
شرمندتم خيلــي عـزيــزم
توي كوچه ها قنفذ
شوهرتو تنها ديد
خيلي سخته خانومم
زير لب به من خنديد
آه و واویلا زهرا
_____________________
حق ما، نيست زهرا
تنهامون، ميذاري
حقت نيست، انقدتو
خانومم، غم داري
آه
آتيش زدي به جونم، همسفره جوونم
تو پشت حيدر و شكستي
آه
نرو چراغ خونم ، خانومه مهربونم
گلم چرا چشماتو بستي
پاي تابوت و زهرا
توي خونه وا كردي
گفتم كه نــرو امــا
تو فقط نگا كـردي
__________________
ميبيني، آشوبم
مثل ابر، مي بارم
وقتي تو، ميخوابي
زخماتو، ميشمارم
واي
از زندگي بريدي ، نديده هارو ديدي
ولي يه رحمي ام به من كن
واي
ميشنوي هق هقاشو، بغض توي صداشو
يه فكري ام برا حسن كن
حال و روز تو خانوم
خاطرش رو آزرده
چي ديده توي كوچه
خواب و از چِشاش برده
❣:❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
هدایت شده از متن و سبک مداحی
225K
❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
214.6K
❣:
وقت نفس کشیدنم ندادن
یکی دو تا نیستن که زیادن
به جون خونه ی علی افتادن
.
مقتل می نویسه
دور و بر مادرم شلوغه
ایشالا که دروغه
.
محسنو که کشتن
خیلی سخت می بینه
دیگه چشماش بی فروغه
ایشالا که دروغه
.
کار زنونه شد ؛ فضه رو صدا کرد
به علی نگفت مادرم حیا کرد
میخ در چیکار با یه پا به ماه کرد
.
وای از دل علی
.
با دست پر به خونه تا رسیدن
خونه رو با اهلش آتیش کشیدن
فاطمه می سوخت ؛ اونا می خندیدن
.
مقتل می نویسه
ساقه های یاسو بد شکستن
ایشالا که دروغه
.
با این که می دیدن زهرا پشت در بود
درو با لگد شکستن
ایشالا که دروغه
.
آه کشیدنی ، روز من سیاه شد
دست رو دست می زد محسنم فدا شد
.
وای از دل علی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#رضاابوالحسنی
Admin.:
سبک وشعر
مداحی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
186.3K
نوحه شهادت حضرت زهرا (س)
در آهنگ یافاطمه...
آچگوزلرون یافاطمه هجرانه بیرباخ
سینم یانور بو سینهٔ سوزانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
صبریم گئدوب الدن اولوب قلبیم پریشان
سنسیز نجه قالسون علی ای جان جانان
هجرونده بوگوزلر اولار هرلحظه گریان
حیدر ائوینده بو دوشن بحرانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
دور بیکمک دلدارووی آغلاتما زهرا
غملر چکن غمخوارووی آغلاتما زهرا
قلبی یارالی یارووی آغلاتما زهرا
آچگوزلرون غملر یوران جانانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
یاتما بئله یافاطمه دور بیر ایاقه
دوزمز گوزل آهولرون درد فراقه
گئتمز ئورکدن حشرهجک عشق و علاقه
هجرونده بو آغلار قالان طفلانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
ظلم و جفاییله نجه قانه باتوبسان
تابوت ایچینده وای منه راحت یاتوبسان
بیکس علینی بس ندن گوزدن آتوبسان
دور ماتمونده آغلیان جانانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
حقونده چوخ ظلم و جفالر اولدی زهرا
سیلی ویروبلار رویِ ماهون سولدی زهرا
علّت اودور که گوزلره قان دولدی زهرا
سن قانلی گوزلرله شهِ مردانه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
آللهه تاپشوردوم سنی دلبند طاها
اولماز بو قلبیمده اولان درده مداوا
گوزدن آخان گوزیاشیمی قان ائتدی دنیا
یافاطمه دور ناطق قرآنه بیرباخ
شانون اوجالدی
حیدر قوجالدی
#کربلایی_حسن_طیبان
Admin.:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
بنام خدا
روضهٔ سوزناک
«لطفا حدالمقدور با وضو بخوانید»
زبانحال علی ع وگفتگوی او با حضرت زینب س وگریزبه جریانات کربلا
"" "" "" "" "
تا فاطمه نی شیرخدا قویدی مزاره
هجرینده بولوت تک دولوب آی مثلی توتولدی
هر چند علی صبریده داغلار کیمی محکم
صبری آقانین محنت زهراده قوتولدی
میسمار یاراسین گوردی ٱودم کی شه
مظلوم
قلبی قان اولوب فاطمه تک قلبی
سیخلدی
یغدی باشینا قیزلاری ٱوغلانلاری مولا
زهرا ویریلان بیتیده غم بزمی قورولدی
هر لحظه باخوردی ٱو یانان درگهه زینب
آغلوردی دیوردی آنام ٱول یئرده یخیلدی
باسموشدی حسین و حسنی باغرینا زینب
فرمایش ائدوردی آنام ٱول یئرده ویرولدی
مظلوم بابا گئتدی آناموز قبره پریشان
غم کشتی سی بابا دل طوفاندا بوغولدی
سیلدی قیزینون گوزلرینی آغلادی مولا
فرمایش ٱو دم زینبه مولا بئله قیلدی
صبر ایله قیزیم دولما بئله آغلاما زینب
سن قلب حسین و حسنی داغلاما زینب
چوخ آغلاماقی ساخلا قیزیم کرب و بلایه
نی تک گله جاق سان ٱو بیاباندا نوایه
ٱوردا بیری ٱولماز سنه تسکین وئره زینب
ٱوندا آناووی دعوت ائدرسن ٱو عزایه
سوز قالدی بئله گون گلوب ای وای ٱو گون ٱولدی
زهرانین عزیز ٱوغلی حسین دوشدی بلایه
طولانی دی مطلب سوزی کوتاه ائدورم من
دعوت ٱئدورم حضرت زهرانی عزایه
ٱول دم کی ابوالفضلی آت اوستن سالوب أعدا
حسرتله حسین بن علی باخدی لوایه
سسلندی ٱویان سیندی بئلیم قارداش ابوالفضل
دور توت ٱلیمی سنله گئداخ خیمه سرایه
بیر حالدا گلوب زینب حسینون باشی ٱوسته
آفلاکی گتوردی ٱو خانم شور و نوایه
مقتلده گلوب یاره لی قارداشینی گوردی
قان ایجره خانم دوشدی ٱو دم قانلی منایه
چیخموشدی ٱونون شمر دنی سینه سی آوسته
زهرا قیزی فریاد ائله دی شمر دغایه
سسلندی ٱوتان گور هارا ای شوم چیخوب سان
ظالم یئره توش وئرمه تکان عرش خدایه
قلبی آنامون سینه سی تک یاره دی ای شمر
توش ٱولدی آنام میسمارا او تیر جفایه
القصه ٱولوب زینب ٱو صحراده پریشان
دعوت ائدیب ٱوز مادرینی غملی سرایه
بیلمم دل صحراده نه اولموش ٱو زماندا
گویا کی گلوب فاطمه معناده نوایه
گوز یاشویلان باشه یئتور شعروی فاخر
فخریله یاز اشعار دگر آل عبایه
مسلم فرتوت
Admin.:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#سینه زنی
#واحد
همین که بهتری الحمد لله
جدا از بستری الحمدلله
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
همین که در زدم دیدم دوباره
تو در پشت دری الحمدلله
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
شنیدم بسترت را جمع کردی
و با سختی پرت را جمع کردی
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
شنیدم آب دادی به حسینت
حواس دخترت را جمع کردی
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
تو دیگر با حجابت خو گرفتی
به چندین علت از من رو گرفتی
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
گمان کردی ندیدم زیر چادر
چطوری دست بر پهلو گرفتی
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
جواب حرف هایم شد همین نه
غریبه بودم اما این چنین نه
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
ببینم قصد رفتن که نداری
نرو جان امیرالمومنین نه
فاطمه فاطمه فاطمه جانم
شاعر: حسین رستمی
❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
157.6K
❣:
داره میسوزه بین شعله مادرم♯!
داره میسوزه پیش چشمای ترم♯!
داره میسوزه مادر خون جگرم♯!
داره میسوزه چادر و موی سرش♯!
داره میسوزه همه بال و پرش♯!
داره میسوزه روبروی شوهرش♯!
لگد زدن درو شکستنو♯!
غرور حیدرو شکستنو♯!
نمیگذرم از اون چهل نفر♯!
پهلوی مادرو شکستنو♯!
▲◀▶▼◀▶▲
السلام علی فاطمه الزهرا
فاطمه الزهرا فاطمه الزهرا
▲◀▶▼◀▶▲
امان از مسمار نفسش به لب رسید♯!
امان از مسمار مادرم دیگه برید♯!
امان از مسمار شد برادرم شهید♯!
امان از مسمار غرق خون شد بدنش♯!
امان از مسمار پیش چشم حسنش♯!
امان از مسمار وحشیونه زدنش♯!
دادن میون کوچه ها عذاب♯!
چقدر به حضرت ابوتراب♯!
میخندیدن حرومیا بهش♯!
بسته بودن دستاشو با طناب♯!
▲◀▶▼◀▶▲
السلام علی فاطمه الزهرا
فاطمه الزهرا فاطمه الزهرا
▲◀▶▼◀▶▲
بسه نامردا همه سبو شکست♯!
بسه نامردا دنده و پهلو شکست♯!
بسه نامردا با غلاف بازو شکست♯!
بسه نامردا از علی حیا کنید♯!
بسه نامردا مادرو رها کنید♯!
بسه نامردا قنفذو جدا کنید♯!
یکی برا کمک نیومد و♯!
مغیره مادر منو زد و♯!
افتاده بود رو خاک کوچه و♯!
از روی پیکرش شدن رد و♯!
▲◀▶▼◀▶▲
السلام علی فاطمه الزهرا
فاطمه الزهرا فاطمه الزهرا
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#فاطمیه
با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود
عریان به روی خاک بیابان رها شود
با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه
با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه
پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت
آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت
صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد
نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد
میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد
در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد
با نیزه اش به روی تن شاه میکشد
نقشه برای پیروهن شاه میکشد
زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت
با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت
با بازوی شکسته ی خود... روزِ آخری
با چشم نیم بسته ی خود... روزِ آخری
پیراهن حسین خودش را قواره کرد
گریه برای آن بدن پاره پاره کرد
هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست
میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست
پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید
در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید
یومولان گوزلره قوربانام آنا
منه کیونک توخیان الره قوربانام انا
تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت
خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت
#رضا_قربانی
523.8K
❣:
رفت و غمخانه شد از غصه سرای من و او
گرچه مانده است بجا خاطره های من و او
یاد ایّام نشستن سر یک سفره بخیر
خانه ای بود پُر از لطف و صفای من و او
روزهایی که صمیمانه به من میخندید
و عجب حال خوشی داشت هوای من و او
ما از آن زندگی ساده چه راضی بودیم
و رضا بود خدا هم به رضای من و او
بستری بود ولی هم سخن خوبی بود
جریان داشت در این خانه صدای من و او
بستری بود ولی نبض دلم دستش بود
و مجال نفسی بود برای من و او
با همان دست شکسته چه دعایی میکرد
مردمی را که نماندند به پای من و او
مردمی را که به این مسئله واقف بودند
که دو عالم همه هستند گدای من و او
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم
کشته شد محسنم آنروز بجای من و او...
شاعر :#مصطفی_متولی
ــــــــــــــــــ
یک بار هم برای شفایش دعا نکرد
غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت
عالم کنارِ من همه در امنیت ولی
زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت
شرمنده ام خانۀ امنی نداشتم .
.
#رضاابوالحسنی