🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
14000722-narimani-roze.mp3
3.32M
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
2. حجت ثانی عشر.mp3
9.75M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
14000722-narimani-roze.mp3
3.32M
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
2. حجت ثانی عشر.mp3
9.75M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135