جاریست چو باران عرق شرم به رویم
از عفو تو یا از گنه خویش بگویم
ترسم نگذارند به فردای قیامت
یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم
لالی به از آنم که ثنای تو نگویم
تو زود رضا میشوی از بنده ولی من
دیر آمده ام تا که رضای تو بجویم
من رو به در غیر تو بردم تو ز رحمت
آغوش گشودی که بیا باز به سویم
صد سالم اگر در شرر نار بسوزی
از دوستی ات کم نشود یک سر مویم
شعر: استاد سازگار
#مناجات_با_خدا
#حاج_محمدرضا_طاهری
رمضان 1403https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_سبک___مداحی