eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 @nega_r83 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 هیهات‌که‌تنها‌بگذاریم‌تورا...(: 🤞🏻 ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 💎 .↓  @yazainab314
۳ مرداد ۱۴۰۰
گاه دلم سوی نجف، گاه رود غدیر خم این دلِ دیوانه‌ی من به جستجوی‌ حیدر است! <۴روزتاعید‌عاشقے> 4️⃣روزتاعیدغدیر😍🔰 @yazainab314 🌻
۳ مرداد ۱۴۰۰
کربلایی‌محمدحسین_حدادیان_برگ_از_درخت_نمی‌افتد_بی‌اجازه‌اش_.mp3
11.4M
🔊 ؛ زیبا 📝 برگ از درخت نمی‌افتد بی‌اجازه‌اش ... 👤 کربلایی 🌺 ویژه ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 💎 .↓  @yazainab314
۳ مرداد ۱۴۰۰
Hanif_Milad_emam_Hadi_2.mp3
2.96M
|⇦• زیبا ویژۀ میلاد امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ امام هادی علیه السلام: مردم در به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت می یابند ولی در به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد. 🆔 @yazainab314
۳ مرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ مرداد ۱۴۰۰
سوال یک دختربچه ۹ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند:* ما درکلاس ۲۴نفر هستیم،معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه: خانم محمدی،شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه... و به بچه ها میگه: بچه ها،گوش به حرف مبصر کنید،تا من برگردم... حالا شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد؟ آیا پیامبر(ص) به اندازه معلم ما بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟؟؟ *جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه:* برو فردا با ولی‌ات بیا کارش دارم!!! دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد!!! *مدیرگفت:* پس چرا ولی‌تو نیاووردی؟ مگه نگفتم ولی‌تو بیار؟ *دانش آموز گفت:* این ولیه منه دیگه... *مدیر عصبانی شدوگفت:* منظور من از ولی سرپرسته،پدرته، تو رفتی دوستتو آوردی؟ *دانش آموز گفت:* نشد دیگه... اینجا میگی ولی یعنی سرپرست... پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست!!!!!!!!👌🏻 *بنازم به این بچه شیعه* 👏🏻👏🏻 اگر شیعه‌ای و عاشق علی و ولایت علی هستی تا میتونی این مطلب رو ارسال کن *یـــــــــــــــــاعلـــــــــــــــــــــــــــــی* @yazainab314 🌷
۳ مرداد ۱۴۰۰
| عشق علی 🔻 عشق علی زینت عالم شده ◽️خوشرویی و لباس نیکو بر تن کردن، اطعام نمودن و هدیه دادن، دعا و صله رحم از اعمال محبین در عید غدیر است. ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 💎 .↓  @yazainab314
۳ مرداد ۱۴۰۰
دعوا شده بود👊 آقا امیرالمومنین(ع)💫 رسید گفت:آقای قصاب بذار بره! قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)😱 آقا سرشو انداخت پایین و رفت (زمان خلافت)🍃 مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟! قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین💪👑 قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد🔪 گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست... جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟ امام زمان(ع)فرمودند: باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من !!!😭😫💔 @yazainab314 🌺
۳ مرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ مرداد ۱۴۰۰
🌻🌿🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻 🌻 ༻﷽༺ خدا بهم آیه ای رو داد که چادرش قید و بند داره! آیه ای که نمازش تماشا داره، آیه ای که لبخندش محجوبانه ست و صدای قهقهه هاش گوش فلک رو کر نمیکنه؛ آیه و زینب همه آرزوی منن! حاج یوسفی: دوست داشتن و بیتابی ها تو دیدم که این برام عجیبه، اونهمه عشق برای زنی که بچه داره؟ ارمیا کلافه شد: بچه داره، جذام که نداره حاجی! حاج یوسفی: یه روزی همین بچه پشیمونت میکنه! ارمیا: همین بچه باعث شد دل مادرش با دل من راه بیاد، من آیه رو از زینب دارم و اینو میدونم که اگه زینب نباشه دنیا رو نمیخوام؛ من عاشق این مادر و دخترم! زینب خودش را بیشتر به ارمیا چسباند و توجه ارمیا را بخود جلب کرد. زینب لب ورچیده بود و او را نگاه میکرد. ارمیا سرش را بلند کرد و دید همه ساکت نشسته و بدون توجه به غذاهایشان به آنها نگاه میکنند. تنها آیه بود که چشمانش به بشقابش میخ شده بود؛ انگار بدون توجه صدایش بالا رفته بود و همه متوجه شده بودند. ارمیا لب به دندان گرفت و با درد چشمهایش را بست و دقایقی بعدگفت: _آیه!!! آیه تکان نخورد... زینب هق‌هق کرد، طفلکش ترسیده بود. صدای هق‌هق زینب که بلند شد، آیه نگاهش را تا دخترش بالا آورد. دستانش را برای دخترش باز کرد و زینب از روی پای ارمیا بلند شد و از روی سفره گذر کرد و خود را در آغوش مادر انداخت، آیه دخترش را نوازش میکرد. حاج خانم گفت: _حاج یوسفی منظوری نداشت؛ تو رو خدا ببخشید! ارمیا بلند شد و سفره را دور زد. رها از کنار آیه بلند شد و ارمیا جایش نشست. مریم با تعجب نگاهشان میکرد. ارمیا آرام گفت:...... در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314
🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
۳ مرداد ۱۴۰۰