eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 @nega_r83 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب اردوگاه شهدای تخریب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم این کتاب را به علاقه‌مندان به آثار مربوط به دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخشی از کتاب: اردوگاه شهدای تخریب «تازه‌وارد ۲۱ سالگی شده بودم که جنگ شروع شد. سال ۱۳۵۶ دیپلم ریاضی از دبیرستان بزرگمهر اهواز در خیابان کیامرث گرفتم که بعدها نام آن دبیرستان را به مصطفایی تغییر دادند. در آن روزها شهر اهواز به‌طور کامل خالی از سکنه نشده بود. خیلی از آن‌هایی هم که رفته بودند دائماً در حال تردّد به شهر بودند، چون محل زندگی جدید آن‌ها در شهرهای نزدیک مثل رامهرمز و شوشتر و ملاثانی بود. خیلی از مغازه‌های شهر هم فعال بودند، مخصوصاً نانوایی‌ها. البته ما چون اصلیت بختیاری داریم نان را در منزل می‌پختیم. خانوادهٔ ما حتی برای یک روز هم شهر را ترک نکردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از اعضای بسیج مسجد امام‌حسین (ع) در بیست‌متریِ شهرداری بودم و همکار با اسماعیل که چند مأموریت از سپاه به ما ابلاغ شد. این مأموریت‌ها را انجام دادیم، ولی چندان دلچسب ما نبود؛ مثلاً خالی کردن جعبهٔ مهمات برای ارتشی‌ها.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما خبر داشتیم که عراق تا نزدیک شهر آمده و بستگان ما درروستای ام‌التّمیر (در ابتدای جادهٔ خرمشهر، بعد از پادگان شهید حبیب‌اللهی)۲ نیروهای گشتی آن‌ها را هم دیده و به ما هم اطلاع داده بودند. با این وضعیت خیلی علاقه داشتیم که در قالب نیروهای نظامی و با اسلحه و تجهیزات وارد عرصه جنگ شویم. یکی دیگر از کارهای ما در سمت جادهٔ اهواز-آبادان، تعبیهٔ سنگر کمین برای مقابله با پیش‌روی احتمالی عراق از آن سمت بود که دَه روز کار کردیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احمد باوی هم از ورود خود به جنگ گفته است: «اعزام به جبهه سروسامان نداشت. من به‌همراه شهید نعیم مشهدی از بچه‌محل‌های ما در چهارصد دستگاه اهواز به لشکر ۹۲ زرهی رفتیم. آنجا چند عدد کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح اِم‌یک (M۱) دادند و گفتند بروید سه‌راه خرمشهر، که عراق در حال پیش‌روی است. چند روزی سر جاده منتظر ماندیم، اما هرچه فکر می‌کردیم برای گروه هشت‌نفری ما این دو-سه تا مهمات اصلاً فایده نداشت. کار دیگر ما این بود که رفتیم در اطراف پادگان حمید و به ارتشی‌ها کمک می‌کردیم برای آماده کردن گلوله‌ها و شلیک آن‌ها؛ که آن‌ها هم با چند تا شلیک متقابلِ عراقی‌ها عقب‌نشینی کردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در آن ایام مهم‌ترین نیروهای رزمی مردمی در جنوب کشور نیروهای موسوم به نیروهای نامنظم، تحت فرماندهی شهید چمران بودند که مقر عقبه و فرماندهی آن‌ها در اهواز بود. یک ماه بعد از آغاز جنگ و به‌دنبال فراخوان آن‌ها برای جذب نیروهای بومی، تعدادی از جوانان اهوازی و در رأس آن‌ها اسماعیل رئیسی‌نژاد به این گروه پیوستند: