eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠☫﷽☫🌠 مانند اولین خاکریز است؛ که دشمن برای تصرف سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد. -شهیدمطهری ♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️ 😍🌿♥️🍃  @yazainab314
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍رفقای بسیاری را در از دست دادم. کسانی که با هم در روزهای ابتدایی جنگ به رفته بودیم. اما این راه همچنان ادامه دارد و بهترین رفیقی که همه‌مان از دست دادیم حاج‌ قاسم‌ سلیمانی بود 😭💔 ایشان با همه رفیق بودند. من یکبار ایشان را در هواپیمایی که از به تهران میامد دیدم. یادم هست به پسرم گفتم که را در میان مسافران دیدم. پسرم در ابتدا باور نکرد اما وقتی از هواپیما پیاده شدیم ایشان را از نزدیک دیدیم و مشغول سلام و احوالپرسی شدیم. وقتی از فرودگاه بیرون آمدیم از ایشان پرسیدم که ماشین دارند؟! و جواب دادند که با تاکسی به خانه میروند. هرچقدر اصرار کردم که همراه ما شوند قبول نکردند و خیلی فرز و چابک سوار یک تاکسی شدند و رفتند. نکته جالب این بود که ایشان به عنوان یک ارشد نظامی هیچ همراه یا محافظی نداشتند. یادم هست به شوخی به ایشان گفتم که ؛ حاج قاسم اگر شما را به خانه برسانم برای دوران پسرم علیرضا خوب خواهد شد؟ و ایشان در جواب با خنده به من گفتند «خودت می‌دانی اما اینطوری سربازی پسرت حومه ادلب می‌افتد» ♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️ 😍🌿♥️🍃  @yazainab314
🌸 ... گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم : آری. گفت : در چی؟ 😳 گفتم :در خواندن نماز شب.😊 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات .😭 گفت: بخور بخور بود؟😏 گفتم: آری .☺️ گفت: چی میخوردید؟ 😏 گفتم: تیر و ترکش 🔫 گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂‍♂️ گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙 گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏 گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠️ گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧 گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄 گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟😏 گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞 گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔 🌹 شادی روح پاک همه شهدا و سلامتی جانبازانمون 🌹
پسرم؛ تو به اندازه کافی رفتی . دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن.❌ ⚘چیزی نگفت و یه گوشه نشست. صبح که خواستم بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: “پدر جان! شما به اندازه کافی خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها، نماز بخونن"😔 خیلی زیبا منو کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.👌 ♥️🕊 ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 💎 .↓  @yazainab314