[💌]#روایت
بعضی ها خسته که میشدند،
جا میزدند🚶🏿♂🚲
از محل خدمتشان شاکی بودند.
حسن به شان میگفت
« میخوای تو بیا جای من فرماندهی، من می رم جای تو. خوبه؟🙂»
طرف دیگر جوابی نداشت.
😔سرش را می انداخت میرفت.
یادگاران، جلد چهار،
کتاب حسن باقری، ص 75
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314