#تلنگر❌
مشکلبعضیاهم ازاونجایے
شروع شدکهیادشون رفتہ
توپیوی نامحرم گر ڪسی
نیست خداهستهنوز...🙃
یادآورے اینڪه خدا داره
نگاهمون میکنه،یادآورے
اینکه شاید عرزاییل کنار
دستمون باشه و هرلحظه
مرگمون برسه
یاداوری اینکه شاید دیگه
هیچوقت، نشه توبه کنیم
این یادآوریاحسابی میتونه
هواینفسوبترسونهوبشونه
سرجاش👊🏻
•--------••*•❤️•*••--------•
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
☆∞🦋∞☆
🌷امام خمینے (ره):
🔷سعے ڪنید تا #جوان هستید خصلتـــــ بد در وجودتان ریشہ ندواند.
👈زیرا با گذشتـــــ عمر، این خصلتـــــ ها #راسخ مےشوند.
وانسان به حالے مےرسد ڪه رهایے ازدستـــــ این خصلتـــــ ها امڪان پذیر نیستـــــ.
•-----------•✨❤️✨•-----------•
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
༻﷽༺
#شهیدانھ✨
بهش گفتن
آقا ابراهیم... 🌱
چرا جبهہ رو ول نمیکنے بیاے دیدار #امام_خمینی؟
گفت ما امام رو براے #اطاعت میخوایم
نہ براے تماشا💛
#شهیدابراهیم_هادی🌸
||♡🖇
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
#تلنگرانـہ 🤞🏿🌸
~🦋♡🦋~
اگهقاطیبشی؛
رفیقبشی،دوستبشی
باامامزمانخودمونیبشی؛
بیریشهپیشهبشی،
بیخوردهشیشهبشی،
پشتِرودخونهیچه کنمچهکنمِزندگی؛
رشتهیِدلتدستِآقاباشه...
آقاخودشعبورتمیده...! :)🥺♥️
#حاجحسینیڪتا 🌹✨
•┈••✾•✨💙✨•✾••┈•
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
•┈••✾•✨💙✨•✾••┈•
‼️یادتونه؛ در عصر جدید هر کس رأی نمیداد، حق اظهار نظر هم نداشت😇..
💯پس، هر کسی رأی نده حق اظهار نظر نداره!🤷🏻♂
#من_رای_میدهم ✌🏻
#مشارکت_حداکثری
@yazainab314 🌻
#تلنگرانه
" یامَنلایَشغله
سَمععَنسمع "
-خداوند متعال طوری به حرف هات
گوش میده
که انگار فقط تو بندهشی...♥🙃
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_چهل_نهم
#از_روزی_که_رفتی 🌻
_خواستم خبری از دامادتون بگیرم.
حاج علی هر دو را به داخل دعوت کرد:
_لطف کردید؛ فعلا که خبری نیست، اما
همین روزا دیگه میارنش. شماها با هم
آشنا نشدید؟
و بعد خودش معرفی کرد:
_آقا صدرا همسر یکی از دوستان دخترم
آیه هستن، چند روزه که همسرشون پیش
دخترمن و ما رو مدیون لطفشون کردن.
صدرا محجوبانه گفت:
_اختیار داریدحاج آقا،انجاموظیفهاست.
_لطفته پسرم؛ آیه وقتی رها خانم کنارشه
آرومتره رها خانم هم همینطوره؛ اما این
آقا که دنبال ما میگشت، داستان داره، تو
جاده چالوس با هم آشنا شدیم. در جریان
برف و بسته شدن راهها که بودید؟
صدرا تایید کرد و حاج علی ادامه داد:
_ما هم تو جاده گیر کرده بودیم که به
کمک هم و به لطف خدا راه باز شد.
َارمیا و صدرا اظهار خوشوقتی کردند.
صورت سه تیغ شده زدهی این دو مرد
اصلا به این خانه و این شهید نمی آمد،
انگار وصلهای ناجور بودند؛ یعنی حاج
علی هم آنان را وصلهی ناجورمیدانست؟
ارمیا: اگه کمکی از من برمیاد در خدمتم.
_کاری نیست. خانواده ی خودش دارن
کارها رو تو قم انجام میدن. همکاراشم
دنبال کاراش هستن. ما هم اینجا فقط
منتظریم.
صدای باز شدن در، توجه ارمیا را جلب
کرد. از گوشهی چشم دو زن پوشیده در
چادر سیاه را دید.
حاج علی: آیه جان! آقا ارمیا رو یادته؟ تو
جاده چالوس!
نگاه آیه سرد و شیشهای به جایی نزدیک
ارمیا بود:
_لطف کردید تشریف آوردید!
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_پنجاهم
#از_روزی_که_رفتی 🌻
صدایش گرفته بود. مگر صبوریهایش
تمام شدهاند که اینگونه صدایش گرفته
است؟!
دختر همراهش سلام کرد، حتما همان رها
همسر صدراست.آیه که نشست، ارمیا
برخاست. جایش اینجا نبود... میان این
آدمها که با او و افکار و اعتقاداتش زمین
تا آسمان فاصله داشتند.
جایش در این خانه نبود... مثل آن پسر
صدرا، وصلهی ناجور در آن خانه بودند.
وقتی از آن خانه بیرون آمد، نفس عمیقی
کشید. دلش هوای قهوه کرده بود.
روزمرگیهایش را دوست داشت... این
خانه او را از روزمرگیهایش دور کرده بود.
در این خانه چشمها غلاف بود،اگر ازغلاف
هم در میآمدهم راهی برای حریم شکنی
نداشت.
ارمیا که اهل ازغلاف درآوردن چشمهایش
نبود، اما این خانه حریمش سخت بود.
دست و پایش را گم میکرد.
سوار موتور کراسش شدبه سمت خانه
به راه افتادخانهای که کسی در انتظارش
نبود؛ کاش مسیح زودتر بازگردد، خانه
بدون او وحشتناک است؛ کاش یوسف
بیاید!
دلش برادری میخواست. شیطنتهای مسیح و یوسف را میخواست! دلش
رهایی از اینهمه غم را میخواست!
مرد... لعنت خدا بر تو که با رفتنت زنت را خاکسترنشین و مرابه این روز انداختی!
لعنت به تو که به آوارههای بعد ازرفتنت
نیندیشیدی! لعنت به تو که رفتی وخودت
را خلاص کردی؛
لعنت به تو که هیچوقت نمیفهمی چه به
روز ما آوردی!
کلید انداخت و در را گشود.تاریکی خانه،
در ذوقش زد. با آنکه انتظارش را داشت
اما باز هم دیدن دانسته ها، راحت نیست.
کفشهایش را همان دم در، رها کرد. این
خانه هیچگاه مهمانی نداشت؛ نیاز به
تمیز و مرتب کردن نداشت.
لازم نبود وقت خود را سر کاری بگذارند
که ارزشی ندارد...
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻