eitaa logo
یک حس خوب
205 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
532 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🧕 💢انتصاب نخستین سفیر زن در دولت سیزدهم‌ 💬معصومه آباد، سفیر ایران در فنلاند شد. او جایگزین «فروزنده ودیعتی» می‌شود. ♦️آباد عضو شورای شهر تهران بوده و ششمین سفیر زن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
🕊 منم آن عاشقِ جا مانده ی روز عرفه سر به زیرم سر اعمال به هم ريخته ام... ❤️‍🩹💔 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
💎بانوی باشخصیت 🙂لطفا از گذشته درس بگیرید با استفاده از تجربه‌های گذشته بهتر می‌شه کم و کیف مسیر زندگی رو مشخص کرد👌 تجربه بهترین معلمه 👍 اگه ازش استفاده کنی دورنمای زندگیت روشن می‌شه⭐️ 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
هدایت شده از یک حس خوب
🦋 🦋 🦋 🦋 🔖به زودی در کانال ♥️ بخوانید👆👇 🦋رمان 🦋 📕قسمت اول رمانِ جذاب و خواندنی از شب عید قربان 🎊🎉 📅شنبه تا چهارشنبه‌ی هر هفته 📕برای خوندن این رمانِ جذاب، 📍حتما روی زیر👇بزنید 🔗و عضو کانالِ "یک حس خوب" بشید📒 💌لطفا با دوستانتون به اشتراک بگذارید📚 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
💫🌟 ✨🌸 أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ           و من کار خودم را به خدا واگذار می کنم 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
📚💌📚 🌸رمان 🦋 را در کانال بخوانید...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
یک حس خوب
📚💌📚 🌸رمان #تا_پروانگی 🦋 را در کانال #یک_حس_خوب بخوانید...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/309402009
✂️📘✂️📙✂️📕 📚 🦋 📕 دل‌شوره داشت. نگاهش مدام از روی ساعت مچی به سمت ساعت دیواری در حرکت بود. انگار به هم‌زمان بودنشان شک کرده باشد. ارشیا دیر کرده بود. یاعلی گفت و از صندلیِ پر سروصدا کنده شد. نگاه خسته‌اش تا روی صندلی رنگ و رو رفته‌ی آنتیک کش آمد. سنگین شده بود انگار؛ یا نه صندلیی مورد علاقه‌ی ارشیا زیادی پیر و فرتوت بود که اینطوری ناله می‌کرد. لبش به کج‌خندی کش آمد. چه شباهت غمناکی داشتند باهم. کلافه نفس عمیقی کشید و به سمت پنجره رفت. آسمان ابری بیشتر نگرانش کرد. هم‌زمان با چکیدن قطره‌های باران، قطره اشک او هم بیرون جهید و نگاهش به عابرین کوچه خیره ماند. چشمش خورد به دختر کوچکی که لی‌لی کنان عرض کوچه را طی می‌کرد. نفس عمیقی کشید و فکر کرد که "خدا عالمه چه بلایی سر یه بار مصرف غذایی که تو دستته اومده خانوم کوچولو." یاد خودش افتاد وقتی ده یازده ساله بود و پای ثابت نذری‌های هیئت عمو مصطفی. تمام غذاهای نذری یک طرف و قیمه‌ی امام حسین هم یک طرف. هنوز هم عطر و بوی عجیبش را در شامه‌اش حفظ کرده داشت. دستش مشت شد و پلک فشرد "آخ که یکهو چقدر هوس کرده بود" وزوز گوشی که بلند شد با اجبار دل کند از خاطرات. دیدن تصویر لبخند خواهرش آرامشی عجیب تزریق کرد به حس و حالش. می‌خواست صفحه را لمس کند که صدای تک بوق ماشین ارشیا را شنید. خودش را پشت در رساند و منتظر ماند. صفحه‌ی گوشی همینطور خاموش و روشن می‌شد. قدم‌های او را حتی از دور هم می‌توانست بشمرد. درست با آخرین شماره ایستاد. از پشت شیشه‌های رنگی هیبت مردانه‌اش مشخص شد و چند لحظه بعد مقابل هم ایستاده بودند. یکی دلخور و دیگری بی تفاوت. مثل همیشه! نگاهی ممتد و سکوتی عمیق در مقابل سلام گرمی که داده بود گرفت. سنگینی کت چرم را روی دستش حس کرد و هوای ریه‌اش پر شد از عطر گس و بوی تند چرم اصل. ترکیب خوبی بود. نفسش را فوت کرد بیرون. ارشیا هنوز بعد از چند سال نفهمیده بود که مراسم استقبال هر روزه فقط پرت کردن کیف و کت نیست!؟ شرشر آب سرویس بهداشتی به خود آوردش. آه عمیقی کشید. نم اشک‌ روی صورتش را با سر آستین پاک کرد و به سمت تنها سنگرش رفت. راستی اگر این آشپزخانه دوست داشتنی را نداشت، کجا غرق می‌شد؟ حالا که او آمده بود، هر چند پر از غرور و سردی اما خوب‌تر بود. توی شیشه بخار گرفته‌ی فر، خودش را دید. این خط‌های روی پیشانی‌، موج شیشه بود یا رد این سال‌های پر از بغض؟ ادامه دارد... 🦋 💌روی لینک زیر بزنید...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
💌 خدایا چقدر خوبه که تو رو دارم و چقدر مهمه بدونم این بالاترین نعمته برام... سلام یه حس خوبی‌ها♡ عیدتون مبارک 💐 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
🎈🎊🎈 عبودیت به تسلیم و یقین است خلیلا عید قربانت مبارک قبول امر و فرمانت مبارک 🎊🎉عیدتون مبارک 🎉🎊 🦋 @yek_hesse_khob 🌹
🛒🛍🤳 📱 😱تو هنوز بلاگرا رو دنبال می‌کنی؟! 😊خوب اشتباه می‌کنی. ⁉️چرا؟! 🤔 😇آخه پیج رنگی‌رنگی قشنگی داره، حالمُ خوب می‌کنه‌. 🤔تا حالا به عواقب حال خوب شدن‌های موقت‌ فکر کردی؟ چی می‌شه مگه؟! 😍مثلا یکیش اینکه ناخواسته درگیر بریز و بپاش‌های الکی و نمایشی بلاگرها می‌شیم. 🎉بعد باید تولدمون توی رستوران لاکچری باشه. 🎈حتما غافلگیر شده باشیم. 🎁هدیه‌ی تولدمون فلان گوشی باشه و... و... و... این بده!😬 آنفالو👋 🦋 📲 📱 @yek_hesse_khob 🌹
🌿 یا اباعبدالله ♡ هر شب دل♡م حوالی ایوان کربلاست عاش♡ق همیشه بی سر و سامان کربلاست ♥️ ✋🏻 🌿 @yek_hesse_khob 🦋
📚💌📚 🌸رمان 🦋 را در کانال بخوانید...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3