eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️تمام احادیثی که ذیل آیه ۲۷ گذشت به این آیه نیز مربوط می‌شود؛ جلسه ۱۱۱۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-27/ همچنین ذیل آیه ۲۸فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند: جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: «الْأَبُّ» یعنی علوفه چهارپایان. اما احادیث دیگر:
🔹۱) الف. روايت شده که از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. او معنى كلمه «أبّ» را نمی‌دانست و گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، يا چه بكنم اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم، اما «فاكهة» را مي‌دانیم كه چيست و اما «أب» پس خدا به آن داناتر است. ☀️اين سخنان به گوش امير المؤمنين عليه السّلام رسيد فرمود: سبحان اللَّه! آيا نمی‌دانست كه «أب» همان مرتع و چراگاه است، و اين گفتار خداوند متعال كه فرموده: «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» براى برشمردن نعمتهاى او بر بندگان است، كه چگونه غذای آنها را مهیا کرده و براى ايشان و براى چهار پايانشان چه آفريده كه موجب زندگى خودشان و قوام یافتن بدنشان است. 📚الإرشاد، ج‏1، ص200؛ 📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص358 ؛ 📚كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، ص69 وَ رَوَوْا أَنَّ أَبَا بَكْرٍ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» فَلَمْ يَعْرِفْ مَعْنَى الْأَبِّ فِي الْقُرْآنِ وَ قَالَ أَيُّ سَمَاءٍ تُظِلُّنِي وَ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّنِي أَمْ كَيْفَ أَصْنَعُ إِنْ قُلْتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى بِمَا لَا أَعْلَمُ؟ أَمَّا الْفَاكِهَةُ فَنَعْرِفُهَا وَ أَمَّا الأَبُّ فَاللَّهُ أَعْلَمُ بِهِ. ☀️فبَلَغَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع مَقَالُهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ ع: يَا سُبْحَانَ اللَّهِ! أَ مَا عَلِمَ أَنَّ الْأَبَّ هُوَ الْكَلَاءُ وَ الْمَرْعَى؟! وَ إِنَّ قَوْلَهُ عَزَّ اسْمُهُ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» اعْتِدَادٌ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِإِنْعَامِهِ عَلَى خَلْقِهِ فِيمَا غَذَّاهُمْ بِهِ وَ خَلَقَهُ لَهُمْ وَ لِأَنْعَامِهِمْ مِمَّا تَحْيَا بِهِ أَنْفُسُهُمْ وَ تَقُومُ بِهِ أَجْسَادُهُم‏ 📚سخن ابوبکر در بسیاری از منابع اهل سنت آمده است مانند مصنف ابن أبي شيبة (ج6، ص136 )، الكشف والبيان عن تفسير القرآن (ثعلبی) (ج10، ص134 )؛ تفسير القرطبي (ج19، ص223 ) ✅و جالب اینجاست که در بسیاری از کتب تفسیری اهل سنت بلافاصله بعد از این واقعه، شبیه همین را در مورد عمر روایت کرده‌اند (از جمله همین دو تفسیر فوق، یعنی تفسیر الثعلبی، ج10، ص134 و تفسير القرطبي، ج19، ص223 ) 🤔و البته در این نقلها معلوم می‌شود که ابوبکر فقط ابراز ندانستن کرد اما عمر وقتی می‌فهمید برخی صحابه بر این مطلب اطلاع دارند و برای مردم پاسخ می‌دهند دست به تازیانه می‌برد! از باب نمونه برخی از نقل‌های خود اهل سنت که سیوطی ذیل همین آیه گردآوری کرده است تقدیم می‌شود: 🔹ب. از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم. 🔹ج. به طرق متعدد از انس روایت شده که عمر بر منبر آیات «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» را تا عبارت «وَ أَبًّا» قرائت کرد. سپس گفت: همه اینها را می‌دانیم که چیست، اما «أبّ» چیست؟! سپس عصایی را که در دستش بود پرتاب کرد و گفت: به جانم سوگند این تکلف است! چه اشکالی دارد که ندانیم «أبّ» ‌چیست؟ آنچه را هدایتش از کتاب آشکار است پیروی کنید و بدان عمل کنید و آنچه را نمی‌دانید به پروردگارش واگذار نمایید. 🔹د. عبدالرحمن بن یزید می‌گوید:‌شخصی از عمر درباره سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال کرد. [عمر پاسخی نداشت] وقتی دید که اصحاب دارند پاسخ وی را می‌دهند با تازیانه به سراغشان رفت. 🔹ه. به طریقی دیگر از انس روایت شده که عمر آیه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را قرائت کرد و گفت: میوه را که می‌دانیم چیست؛ اما «أبّ» چیست؟! سپس گفت: ما از تکلف نهی شده‌ایم. 🔹و. از ابووائل روایت شده است که از عمر درباره اسن سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال شد. گفت: ما به این مکلف نشده‌ایم؛ یا: ما به این دستور داده نشده‌ایم. 📚الدر المنثور، ج‏6، ص317 🔹ب. أخرج أبو عبيد في فضائله و عبد بن حميد عن ابراهيم التيمي قال: سئل أبو بكر الصديق رضى الله عنه عن قوله وَ أَبًّا فقال أى سماء تظلني و أى أرض تقلني إذا قلت في كتاب الله ما لا أعلم. 🔹ج. أخرج سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن سعد و عبد حميد و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي في شعب الايمان و الخطيب و الحاكم و صححه عن أنس: أن عمر قرأ على المنبر «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» إلى قوله «وَ أَبًّا». قال: كل هذا قد عرفناه فما الأب؟! ثم رفض عصا كانت في يده، فقال: هذا لعمر الله هو التكلف. فما عليك ان لا ندري ما الأب؟ اتبعوا ما بين لكم هداه من الكتاب، فاعملوا به، و ما لم تعرفوه، فكلوه إلى ربه. 🔹د. أخرج عبد بن حميد عن عبد الرحمن بن يزيد: أن رجلا سأل عمر عن قوله «وَ أَبًّا». فلما رآهم يقولون، أقبل عليهم بالدرة. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه مطلب 🔹ه. أخرج عبد بن حميد و ابن الأنباري في المصاحف عن أنس قال قرأ عمر «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا»؛ فقال: هذه الفاكهة قد عرفناها؛ فما الأب؟ ثم قال: نهينا عن التكلف. 🔹و. أخرج ابن مردويه عن أبى وائل: أن عمر سئل عن قوله «وَ أَبًّا» ما الأب؟ ثم قال: ما كلفنا هذا. أو ما أمرنا بهذا. @yekaye
☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده است: میوه، صد و بیست رنگ (گونه) است، که سرور آن‎ها انار است. 📚الكافي، ج‏6، ص352؛ 📚المحاسن، ج‏2، ص539 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْفَاكِهَةُ مِائَةٌ وَ عِشْرُونَ لَوْناً سَيِّدُهَا الرُّمَّانُ. ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که خداوند عز و جل حضرت آدم را از بهشت هبوط داد همراهش صد و بیست شاخه (نهال) از آن [= میوه های بهشتی] فرستاد؛ چهل تا از آنها درون و بیرونش خورده می‌شود؛ چهل تا درونش خورده می‌شود وبیرونش را دور می‌اندازند و چهل تا بیرونش خورده می‌شود و داخلش را دور می اندازند و جوال‌هایی که در آن است بذر هر چیزی است. 📚الخصال، ج‏2، ص601 حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ع مِنَ الْجَنَّةِ أَهْبَطَ مَعَهُ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ قَضِيبٍ مِنْهَا أَرْبَعُونَ مَا يُؤْكَلُ دَاخِلُهَا وَ خَارِجُهَا وَ أَرْبَعُونَ مِنْهَا مَا يُؤْكَلُ دَاخِلُهَا وَ يُرْمَى بِخَارِجِهَا وَ أَرْبَعُونَ مِنْهَا مَا يُؤْكَلُ خَارِجُهَا وَ يُرْمَى بِدَاخِلِهَا وَ غِرَارَةٌ فِيهَا بَزْرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ. 🔹حدیث فوق از احادیثی است که قبلا در جلسه ۹۸۷ گذشت. درباره میوه‌هایی که اصل آنها بهشتی بوده است به جلسه ۹۸۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-20/ (بویژه حدیث۲) مراجعه کنید. @yekaye
☀️۳) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند: رسول الله ص این گونه بودند که وقتی میوه تازه‌ای می‌دیدند آن را می‌بوسیدند و بر چشمان و بر دهان خود می‌گذاشتنند و می‌فرمودند: خدایا همان طور که اول این را در عافیت به ما نشان دادی، پایانش را هم در عافیت به ما نشان بدهد. 📚الأمالي( للصدوق)، ص265 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَى الْفَاكِهَةَ الْجَدِيدَةَ قَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى‏ عَيْنَيْهِ وَ فَمِهِ؛ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۱۷) 📖 و فاكِهَةً وَ أَبّاً 📖 ترجمه 💢و میوه‌ای و چراگاهی سوره عبس (۸۰) آیه ۳۱ ۱۴۰۲/۹/۲۹ ۶ جم
. 1️⃣ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» غالبا مقصود از «فاكِهَة» را میوه‌هایی که انسان می‌خورد دانسته‌اند و مقصود از «أَبًّا» را چراگاه و مراتعی که چارپایان در آنها می‌چرند؛ و گفته شده که «أَبّ» برای حیوان همانند «فاکهه» برای انسان است (مثلا: مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص410)؛ که بر این اساس در واقع خداوند دارد به دو دسته مهم گیاهانی که به ترتیب مورد استفاده انسان و حیوان‌اند اشاره می‌کند، با این توجه که غالبا میوه محصول درختانی است که انسان در پرورش آن نقش دارد و چراگاه غالبا گیاهانی هستند که خودرو هستند؛ که خداوند با بارش باران این دو را برای این دو گروه مهیا کرده است، چنانکه در آیه بعد می‌فرماید: «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ» (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص19). ▪️این توضیح بر اساس قول مشهور در تفسیر این دو کلمه است؛ چنانکه از اغلب قدمای مفسران همچون ابن عباس و مجاهد و سدی و عبد بن حمید و ضحاک و عکرمه و حسن و سعید بن جبیر (الدر المنثور، ج‏6، ص316-317 ) و ابوحنیفه و بیضاوی و نیز اغلب اهل لغت همچون ابن یزیدی و هروی و زمخشری و زجاج و فراء و زبیدی (تاج العروس، ج‏1، ص293) همین توضیح آمده است؛ اما در خصوص این دو کلمه تفاسیر دیگری هم بیان شده است؛ از جمله: 🌴الف. از ابن عباس این قول هم نقل شده که «أَبًّا» میوه تر و تازه است (الدر المنثور، ج‏6، ص316 ). ب. از کلبی نقل شده که «فاکهه» گیاهان تر و تازه است و «أب» گیاهان 🌴خشک (البحر المحيط، ج‏10، ص410 )؛ برخی این مطلب را این گونه نقل کرده‌اند که «فاکهه» میوه تر و تازه است؛ اما «أب» میوه‌هایی که خشک می‌کنند که در زمستان مصرف کنند (مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص60 ). ج. از ضحاک و جلال نقل شده که «أب» خصوص کاه است (البحر المحيط، 🌴ج‏10، ص410 ؛ الدر المنثور، ج‏6، ص317 ؛ تاج العروس، ج‏1، ص293 ). 🌴د. از ابورزین نقل شده که «أب» مطلق گیاه است؛ و از عطاء و ثعلب هم نقل شده که «أب» هر چیزی است که از زمین بروید (الدر المنثور، ج‏6، ص317 ؛ تاج العروس، ج‏1، ص293 ). 🌴ه. فخر رازی به این قول متمایل شده که «فاکهه» همه میوه‌هاست غیر از انگور و زیتون و خرما، زیرا که در این آیه بعد از این سه آمده و معطوف باید غیر از معطوف علیه باشد (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص60 )؛ در حالی که این دلیل قانع‌کننده نیست، زیرا می‌تواند آنها از باب اعتنای خاصی که بدانها هست مقدم آمده باشد و بعد کل میوه‌ها اشاره شده باشد (الميزان، ج‏20، ص210 ). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۱۷) 📖 و فاكِهَةً وَ أَبّاً 📖 ترجمه 💢و میوه‌ای و چراگاهی سوره عبس (۸۰) آیه ۳۱ ۱۴۰۲/۹/۲۹ ۶ جم
. 2️⃣ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» کلمه «أَبًّا» از کلمات خاص و کم‌کاربرد قرآنی است که چنانکه بیان شد به معنای چراگاه است و معانی دیگری هم برایش گفته‌اند. چنانکه در حدیث ۱ اشاره شد از وقایعی که در کتب اهل سنت با سندهای گوناگون آمده است و در بسیاری از کتب تفسیری اهل سنت ذیل همین آیه آمده است این واقعه است که دو خلیفه اول، زمانی که بر مصدر امور بودند، در خصوص معنای این کلمه اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و دیدیم عمر حتی با تازیانه مانع می‌شد از اینکه کس دیگری هم بخواهد پاسخ سوال مردم در خصوص این آیه را بدهد! بسیاری از اهل سنت هم این را جزء محاسن آن دو می‌شمرند چنانکه در مقدمه بسیاری از کتاب‌های تفسیری اهل سنت، وقتی در مقام ضرورت پرهیز از تفسیر به رأی سخن گفته می‌شود به این جملات ابوبکر و عمر اشاره می‌کنند (مثلا ر.ک: تفسير القرطبي، ج1، ص34 ؛ بحر العلوم (تفسير السمرقندي) ج1، ص12 ؛ تفسير الراغب الأصفهاني، ج1، ص37 ؛ تفسير البغوي، ج1، ص17 ؛ تفسير الخازن (لباب التأويل في معاني التنزيل) ج1، ص6 ؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص11 ؛ تفسير القاسمي (محاسن التأويل) ج1، ص54 و ۹۹ ). این نکته که وقتی آنان معنای این کلمه را ندانستند از خودشان معنایی برای این کلمه نساختند جای قدردانی دارد، اما مساله این است که چرا افراد را به کسانی که این معنا را می‌دانند ارجاع ندادند؟ و چرا عمر اگر کس دیگری می‌خواست آنچه اینها نمی‌دانند را به مردم بگوید با تازیانه سراغش می‌رفت؟ مساله زمانی جالب‌تر می‌شود که به یاد آوریم که عمر همان کسی است که وقتی پیامبر اکرم در بستر بیماری افتادند و در شرف رحلت بودند با گفتن جمله «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ: کتاب خدا برای ما کفایت می‌کند» مانع وصیت رسول الله شد که می‌خواست مسیر بعد از خویش را چنان معلوم کند که کسی به گمراهی نیفتد (قبلا در بحث از آیه اول سوره حجرات در جلسه ۱۰۶۶ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/ ذیل عنوان «مصداق فاجعه‌آمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر در تاریخ» سندهای متعدد وقوع این سخن توسط عمر ارائه شد در زمانی که رسول الله ص قصد داشت مطلبی بنویسید که مردم بعد از وی گمراه نشوند؛ و نشان دادیم این واقعه در معتبرترین کتابهای اهل سنت مثل صحیح بخاری و مسلم آمده و اصلا قابل انکار نیست). شک نداریم که پرهیز از سخن گفتن بدون علم، بویژه در خصوص کتاب خدا، کار قابل تقدیری است، اما سوال ما این است که چگونه عمر بین «کتاب خدا کافی است» و «بی‌اطلاعی حتی در حد برخی معانی ظاهری کلمات این کتاب» جمع می‌کرد و کسی که خودش می‌داند خودش و دیگران علم کافی به کتاب خدا ندارند (وقتی دیگران که اظهارنظر می‌کنند را تازیانه می‌زند در خوش بینانه‌ترین حالت که برخی علمای اهل سنت توضیح داده‌اند مقصودش این است که شما هم بلد نیستید و در چیزی که بلد نیستید اظهارنظر نکنید)، چرا با ادعای کتاب خدا کافی است مانع ابلاغ وصیت پیامبر اکرم ص، در خصوص نشان دادن مسیری که هیچکس دچار انحراف نخواهد شد، می‌شود؟! @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۱۷) 📖 و فاكِهَةً وَ أَبّاً 📖 ترجمه 💢و میوه‌ای و چراگاهی سوره عبس (۸۰) آیه ۳۱ ۱۴۰۲/۹/۲۹ ۶ جم
. ۱۱۱۸) 📖 متاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ 💢ترجمه [تا] متاعی [= بهره‌ای، مایه استفاده‌ای] باشد برای شما و برای چارپایانتان. سوره عبس (۸۰) آیه ۳۲ ۱۴۰۲/۱۰/۴ ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مَتاعاً قبلا بیان شد که ▪️ماده «متع» در اصل بر منفعت و بهره‌وری دلالت دارد؛ و در تفاوتش با نفع، برخی گفته‌اند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفته‌اند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد، مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که نفع در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار می‌رود. ▪️«متاع»، هم به معنای مصدری به کار می‌رود (به معنای بهره‌مند شدن و نفع بردن)، و هم به معنای آن چیزی که مورد بهره‌وری قرار می‌گیرد، که به هر چیزی که به نحوی از آن بتوان استفاده کرد اطلاق می‌شود و در بسیاری از آیات قرآن هر دو می‌تواند مد نظر بوده باشد: (قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ‏؛ نساء/۷۷) و جمع آن «أَمْتِعَة» (أَمْتِعَتِكُمْ؛ نساء/۱۰۲) می‌باشد. ▪️«مُتْعَة» نیز به معنای چیزی است که برای رفع نیاز استفاده می‌شود و به نحو اصطلاحی، با دو تعبیر «متعه نکاح» و «متعه حج» مواجهیم؛ که اولی همان است که «ازدواج موقت» نامیده می‌شود که تفاوت مهمش با ازدواج عادی این است که زمانش معلوم است و با پایان زمان، بدون طلاق از هم جدا می‌شوند [و در قرآن کریم با تعبیر «استمتع» از آن یاد شده «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُ» (نساء/۲۴)]؛ و و دومی آن است که انسان عمره را به حج ملحق کند «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ‏» (بقرة/۱۹۶) و از خلیفه دوم روایت شده است که «مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص، وَأَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا وَأُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا: دو متعه در زمان پیامبر رایج بود اما من از آن دو نهی کردم و هرکس انجامش دهد مجازاتش می‌کند». ▪️همچنین به طور اصطلاحی، دو کلمه «متعه» و «متاع» هم به صورت اسم (مثلا: وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ‏؛ بقرة/۲۴۱) وهم به صورت فعل (مثلا: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‏؛ بقرة/۲۳۶) در مورد چیزی که به زن مطلقه می‌دهند تا در ایامی که عده نگه می‌دارد مخارجش تامین باشد نیز گفته می‌شود. 🔖جلسه ۵۱۸ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-28/ @yekaye
🔹لِأَنْعامِكُمْ قبلا بیان شد که ▪️معنای محوری ماده «نعم» نرمی و رقت در چیزی و خالی بودن آن از خشونت و غلظت است؛ و ظاهرا با توجه به کلمه «نعمت» بوده که بسیاری توضیح داده‌اند که اصل این ماده دلالت دارد بر برخورداری از رفاه (ترفّه) و خوشایند بودن معیشت (طیب العیش) و «بر وفق مراد بودن» امور؛ اما در واقع، نعمت را هم به همین جهت نعمت گفته‌اند که وضعیتی است که با نرمی و لطافت همراه؛ و از سختی و غلظت به دور است. ▪️از این ماده مشتقات فراوانی ساخته شده است، مانند «نَعْمَة» (با فتحه ن) «وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ‏» (دخان/۲۷)، «نِعمت» (با کسره ن) «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (نحل/۱۸)، «نَعِيم» «جَنَّاتُ النَّعِيمِ‏» (قلم/۳۴)، «نَعَّمَ، تنعیم» «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ‏» (فجر/۱۵)، «أنعَمَ، إِنْعَام» «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏» (فاتحة/۷)، «نَعْمَاء» «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ‏» (هود/۱۰)، «ناعم» «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ» (غاشیة/۸)، «نِعْمَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/۴۴)، «نِعِمَّا» «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ» (بقره/۲۷۱)، «نَعَمْ» «فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا: نَعَمْ» (أعراف/۴۴)؛ که قبلا به تفصیل درباره تمام آنها صحبت شد. ▪️یکی از آن مشتقات «نَعَم» است که برخی آن را به معنای شتر دانسته، از این جهت که برخورداری از آن برای عرب نعمت بزرگی بوده؛ و گفته‌اند که جمع آن را که «أنعام» است، درباره چهارپایان اهلی (مشخصا شتر و گاو و گوسفند) به کار می‌برند «وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً» (أنعام/۱۴۲) و تاکید کرده‌اند زمانی این برای چارپایان اهلی به کار می‌رود که حتما در میانشان شتر وجود داشته باشد؛ اما به نظر می‌رسد که اگرچه احتمالا اصل این کلمه را ابتدا برای «شتر» استفاده کرده باشند، اما تدریجا حتی مفرد آن (نَعَم) را برای مطلق چارپایان اهلی به کار برده باشند چنانکه اغلب، آیه «مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ» (مائده/۹۵) را مختص شتر ندانسته‌اند؛ و دیگران هم این کلمه را شامل حال همه بهائم دانسته‌اند. 🔖جلسه ۴۵۸ http://yekaye.ir/al-qalam-68-34/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️تمام احادیثی که ذیل آیه ۲۷ (جلسه ۱۱۱۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-27/) گذشت به این آیه نیز مربوط می‌شود؛ اما احادیث دیگر:
☀️۱) از امام حسن عسکری ع از پدرانشان روایت شده است که شخصی از امام رضا ع درباره تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» سوال کرد. ایشان فرمودند پدرم از پدرشان از جدشان از امام باقر ع از زین العابدین ع از پدرش روایت کرده که شخصی سراغ امیرالمومنین ع آمد و همین سوال را کرد و ایشان در پاسخ فرمودند: ... و فرمود: رب العالمین یعنی مال آنها و آفریدگارشان و کسی که روزی آنان را از آنجا که می‌دانند و نمی دانند سوی آنان سوق می دهد؛ وس روزی قسمت قرار داده شده و سراغ آدم می‌آید در هر موقعیتی از موقعیتهای دنیا که باشد؛ نه تقوای تقواپیشگان آن را زیاد می کند و نه فجور فاجران آن را می کاهد؛ و بین این و آن حجابی است که وی آن را بطلبد؛ به نحوی که اگر کسی از روزی خویش فرار کند روزی به دنبالش افتد همان طور که مرگ به دنبال افراد می‌افتد ... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص282؛ 📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري ع، ص30-31؛ 📚علل الشرائع، ج‏2، ص417؛ 📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص213 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ الْمُفَسِّرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» مَا تَفْسِيرُهُ؟ فَقَالَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ مَا تَفْسِيرُهُ فَقَالَ: ... وَ قَالَ ع رَبُّ الْعَالَمِينَ مَالِكُهُمْ وَ خَالِقُهُمْ وَ سَائِقُ أَرْزَاقِهِمْ إِلَيْهِمْ مِنْ حَيْثُ يَعْلَمُونَ وَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ فَالرِّزْقُ مَقْسُومٌ وَ هُوَ يَأْتِي ابْنَ آدَمَ عَلَى أَيِّ سِيرَةٍ سَارَهَا مِنَ الدُّنْيَا لَيْسَ تَقْوَى مُتَّقٍ بِزَائِدِهِ وَ لَا فُجُورُ فَاجِرٍ بِنَاقِصِهِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ سِتْرٌ وَ هُوَ طَالِبُهُ فَلَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ يَفِرُّ مِنْ رِزْقِهِ لَطَلَبَهُ رِزْقُهُ كَمَا يَطْلُبُهُ الْمَوْت‏... @yekaye
☀️۲) الف. قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد. در فراز دیگری از این حدیث آمده است: ای مفضل! اولین عبرت و دلیل بر باری تعالی نحوه تدارک دیدن این عالم و همبستگی اجزاء و نظم آن است بدان صورتی که هست؛ که اگر در این عالم با فکر خویش تامل کنی و با عقل خویش بررسی نمایی آن را همچون خانه بنا شده‌ای می‌یابی که در آن جمیع آنچه بندگانش بدان نیاز دارند آماده شده است؛ پس آسمان همچون سقف برافراشته است و زمین همچون بساطی پهن شده و ستارگان همچون چراغهایی نورافشانی می‌کنند و جواهر همچون ذخیره‌هایی در خزانه ذخیره شده شده‌اند و هر چیزی در آن برای کار خویش آماده شده است؛ و انسان همچون سرور این خانه است و همه آنچه در آن است به وی واگذار شده و انواع گیاهان برای مصرف آماده شده و انواع حیوانات را در مصالح و منافع خویش به کار گرفته است ... 📚توحيد المفضل، ص47 رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: … ... يَا مُفَضَّلُ أَوَّلُ الْعِبَرِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى الْبَارِي جَلَّ قُدْسُهُ تَهْيِئَةُ هَذَا الْعَالَمِ وَ تَأْلِيفُ أَجْزَائِهِ وَ نَظْمُهَا عَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ فَإِنَّكَ إِذَا تَأَمَّلْتَ الْعَالَمَ بِفِكْرِكَ وَ خَبَرْتَهُ بِعَقْلِكَ وَجَدْتَهُ كَالْبَيْتِ الْمَبْنِيِّ الْمُعَدِّ فِيهِ جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ عِبَادُهُ فَالسَّمَاءُ مَرْفُوعَةٌ كَالسَّقْفِ وَ الْأَرْضُ مَمْدُودَةٌ كَالْبِسَاطِ وَ النُّجُومُ مُضِيئَةٌ كَالْمَصَابِيحِ وَ الْجَوَاهِرُ مَخْزُونَةٌ كَالذَّخَائِرِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فِيهَا لِشَأْنِهِ مُعَدٌّ وَ الْإِنْسَانُ كَالْمَلِكِ ذَلِكَ الْبَيْتِ وَ الْمُخَوَّلِ جَمِيعَ مَا فِيهِ وَ ضُرُوبُ النَّبَاتِ مُهَيَّأَةٌ لِمَآرِبِهِ وَ صُنُوفُ الْحَيَوَانِ مَصْرُوفَةٌ فِي مَصَالِحِهِ وَ مَنَافِعِهِ ... @yekaye
☀️ب. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: همچنين اگر آب، فراوان نبود و اگر در چشمه‌ساران نمى‌جوشيد و دره‌ها، جويها و رودها از آن پر نبود، تنگ می‌آمد بر مردم نیازهایی که بدان دارند از قبيل: نوشيدن خودشان، و نوشاندن به حيوانات و چهارپايان‌شان، و آبيارى کردن كشتزارها و درختان و انواع غلات‌شان، و نیز دشوار می‌شد عرصه برای نوشيدن حيوانات وحشى و پرندگان و درندگان، و نيز جايگاه زندگى ماهيان و آبزيان، و ديگر منافعى كه مى‌دانى ولى اى بسا از اهميت و عظمت آن غافلى. همچنين گذشته از آنكه آب، مايۀ حيات جانداران و جانوران روى زمين است و در زندگى روندگان و رويندگان نقش اساسى دارد، با ديگر نوشيدنيها آميخته مى‌شود تا براى نوشنده لذيذ و خوش طعم گردد. با آب، بدنها و كالاها و چيزهاى ديگر را از آلودگى و چرك مى‌شويند و پاكيزه مى‌كنند، خاك را تر مى‌نمايند تا امکان انجام کارهای مختلف با آن میسر شود و .... 📚توحيد المفضل، ص145 ثُمَّ الْمَاءُ لَوْ لَا كَثْرَتُهُ وَ تَدَفُّقُهُ فِي الْعُيُونِ وَ الْأَوْدِيَةِ وَ الْأَنْهَارِ لَضَاقَ عَمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ لِشُرْبِهِمْ وَ شُرْبِ أَنْعَامِهِمْ وَ مَوَاشِيهِمْ وَ سَقْيِ زُرُوعِهِمْ وَ أَشْجَارِهِمْ وَ أَصْنَافِ غَلَّاتِهِمْ وَ شُرْبِ مَا يَرِدُهُ مِنَ الْوُحُوشِ وَ الطَّيْرِ وَ السِّبَاعِ وَ تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْحِيتَانُ وَ دَوَابُّ الْمَاءِ وَ فِيهِ مَنَافِعُ أُخَرُ أَنْتَ بِهَا عَارِفٌ وَ عَنْ عَظِيمِ مَوْقِعِهَا غَافِلٌ. فَإِنَّهُ‏ سِوَى الْأَمْرِ الْجَلِيلِ الْمَعْرُوفِ مِنْ عَظِيمِ غَنَائِهِ فِي إِحْيَاءِ جَمِيعِ مَا عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْحَيَوَانِ وَ النَّبَاتِ‏ يُمْزَجُ الأشربة [بِالْأَشْرِبَةِ] فَتَلَذُّ وَ تَطِيبُ لِشَارِبِهَا وَ بِهِ تُنَظَّفُ الْأَبْدَانُ وَ الْأَمْتِعَةُ مِنَ الدَّرَنِ‏ الَّذِي يَغْشَاهَا وَ بِهِ يُبَلُ‏ التُّرَابُ فَيَصْلُحُ لِلْأَعْمَال‏... @yekaye
☀️ج. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: اى مفضّل بينديش در آسمان صاف و بارانى كه چگونه دنبال هم در اين جهان می‌آیند و چه مصلحتی در این است؛ که اگر يكي‌شان هميشگی بود تباهى مى‌آورد. آیا نمی‌بينى كه اگر باران پيوسته ببارد تره‌ها و سبزيها بگندند و تن جانوران سست شود، هوا محصور گردد و انواعى بيمارى در آن پديد شوند، راهها و معابر همه ويران شوند؛ اگر هميشه آسمان صاف [بدون ابر] باشد، زمین خشك شود و گياه بسوزد و آب چشمه‌ها و نهرها فرو رود، و مردم زيانمند شوند، و خشکی بر هوا غلبه کند و انواع ديگرى از بيمارى رخ نماید؛ ولی چون این دو در عالم به دنبال هم بیایند هوا معتدل گردد و هر كدام ضرر ديگرى را جلوگيری کند و امور خوب و استوار گردد... و در نزول باران بر زمین و تدبیری که در آن است بينديش ... که با نزولی آرام و تدریجی نازل مى‌شود تا دانه كاشته را بروياند و زمين زنده شود و زراعت برپا گردد، و باز هم در نزولش مصالح ديگري است زيرا بدنها را نرم كند، و آلودگی هوا را پاك كند، که در نتیجه بیماری‌های ناشی از آلودگی هوا را برطرف سازد، و از درخت و زراعت بیماری‌ای که به نام یرقان شناخته می‌شود را بشويد و مانند اینها. 📚توحيد المفضل، ص148-150 فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي الصَّحْوِ وَ الْمَطَرِ كَيْفَ يَتَعَاقَبَانِ عَلَى هَذَا الْعَالَمِ لِمَا فِيهِ صَلَاحُهُ وَ لَوْ دَامَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَيْهِ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُهُ. أَ لَا تَرَى أَنَّ الْأَمْطَارَ إِذَا تَوَالَتْ عَفِنَتِ الْبُقُولُ وَ الْخُضَرُ وَ اسْتَرْخَتْ أَبْدَانُ الْحَيَوَانِ وَ حُصِرَ الْهَوَاءُ فَأَحْدَثَ ضُرُوباً مِنَ الْأَمْرَاضِ وَ فَسَدَتِ الطُّرُقُ وَ الْمَسَالِكُ وَ أَنَّ الصَّحْوَ إِذَا دَامَ جَفَّتِ الْأَرْضُ وَ احْتَرَقَ النَّبَاتُ‏ وَ غِيضَ مَاءُ الْعُيُونِ وَ الْأَوْدِيَةِ فَأَضَرَّ ذَلِكَ بِالنَّاسِ وَ غَلَبَ الْيُبْسُ عَلَى الْهَوَاءِ فَأَحْدَثَ ضُرُوباً أُخْرَى مِنَ الْأَمْرَاضِ فَإِذَا تَعَاقَبَا عَلَى الْعَالَمِ هَذَا التَّعَاقُبَ اعْتَدَلَ الْهَوَاءُ وَ دَفَعَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَادِيَةَ الْآخَرِ فَصَلَحَتِ الْأَشْيَاءُ وَ اسْتَقَامَتْ ... تَأَمَّلْ نُزُولَهُ عَلَى الْأَرْضِ وَ التَّدْبِيرَ فِي ذَلِكَ ... فَصَارَ يَنْزِلُ نُزُولًا رَقِيقاً فَيُنْبِتُ الْحَبَّ الْمَزْرُوعَ وَ يُحْيِي الْأَرْضَ وَ الزَّرْعَ الْقَائِمَ وَ فِي نُزُولِهِ أَيْضاً مَصَالِحُ أُخْرَى فَإِنَّهُ يُلَيِّنُ الْأَبْدَانَ وَ يَجْلُو كَدَرَ الْهَوَاءِ فَيَرْتَفِعُ الْوَبَاءُ الْحَادِثُ مِنْ ذَلِكَ وَ يَغْسِلُ مَا يَسْقُطُ عَلَى الشَّجَرِ وَ الزَّرْعِ مِنَ الدَّاءِ الْمُسَمَّى بِالْيَرَقَانِ‏ إِلَى أَشْبَاهِ هَذَا مِنَ الْمَنَافِعِ ... @yekaye
☀️د. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: اى مفضّل! در اين گياه و انواع منافعی که در آن قرار داده شده، بنگر! ميوه براى تغذيه، كاه براى خوراك حيوانات، هيزم براى سوختن، چوب براى بسيارى از صنايع و حرفه‌ها، و پوست برگ، ريشه، ساقه، شاخه و صمغ درختان براى منافع مختلف. آیا مى‌دانى كه اگر ميوه‌ها را به صورت آماده و گرد آمده بر روى زمين مى‌يافتيم و بر شاخه‌هایی که آنها را در بردارند نبود، چه خللهایی در معیشتمان به ما می‌سید مى‌رسيد؟ [در اين حالت] اگر چه غذا وجود داشت، امّا از فوايد بسيار چوب، هيزم، كاه و ديگر چيزهايى ارزشمند و مهمى كه برشمرديم محروم بوديم؛ به علاوه که دیدن منظره نیکو و دل‌انگیز این گیاهان لذتی را رقم می‌زند که هیچ منظره‌اى از منظره‌ها و تفریح‌گاههای دنیا قابل مقایسه با آن نيست. 📚توحيد المفضل، ص154 رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: … فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي هَذَا النَّبَاتِ وَ مَا فِيهِ مِنْ ضُرُوبِ الْمَآرِبِ فَالثِّمَارُ لِلْغِذَاءِ وَ الْأَتْبَانُ‏ لِلْعَلَفِ وَ الْحَطَبُ لِلْوُقُودِ وَ الْخَشَبُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مِنْ أَنْوَاعِ النِّجَارَةِ وَ غَيْرِهَا وَ اللِّحَاءُ وَ الْوَرَقُ وَ الْأُصُولُ وَ الْعُرُوقُ وَ الصُّمُوغُ لِضُرُوبٍ مِنَ الْمَنَافِعِ أَ رَأَيْتَ لَوْ كُنَّا نَجِدُ الثِّمَارَ الَّتِي نَغْتَذِي بِهَا مَجْمُوعَةً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ لَمْ تَكُنْ تَنْبُتُ عَلَى هَذِهِ الْأَغْصَانِ الْحَامِلَةِ لَهَا كَمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَيْنَا مِنَ الْخَلَلِ فِي مَعَاشِنَا وَ إِنْ كَانَ الْغِذَاءُ مَوْجُوداً فَإِنَّ الْمَنَافِعَ بِالْخَشَبِ وَ الْحَطَبِ وَ الْأَتْبَانِ وَ سَائِرِ مَا عَدَدْنَاهُ كَثِيرَةٌ عَظِيمٌ قَدْرُهَا جَلِيلٌ مَوْقِعُهَا هَذَا مَعَ مَا فِي النَّبَاتِ مِنَ التَّلَذُّذِ بِحُسْنِ مَنْظَرِهِ وَ نَضَارَتِهِ الَّتِي لَا يَعْدِلُهَا شَيْ‏ءٌ مِنْ مَنَاظِرِ الْعَالَمِ وَ مَلَاهِيه‏... @yekaye
☀️ه. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: اى مفضّل! در خصلت زیادشدنی که در محصولات زراعی قرار داده شده انديشه كن. يك دانه كما بيش صد دانه مى‌دهد. مى‌شد كه يك دانه تنها يك دانه بدهد؛ ولى چرا اين افزونى در آن نهاده شد؟ آيا جز براى آن است كه غلات و حبوبات فزونى يابند، قوت و روزى كشاورزان تأمين گردد و بذر سال آينده نيز به دست آيد؟ نمى‌بينى كه اگر پادشاهى بخواهد سرزمينى را آباد كند، راهش این است که بذر و دانه در اختیار مردم قرار دهد تا كشت را به عمل آورند؟ بنگر كه چگونه اين امر حكيمانه و مدبّرانه پديد آمده و كشتزار اين گونه بذر و دانه فراوان مى‌دهد تا هم روزيشان حاصل آيد و هم بذر كشت پديد آيد؟ و همچنین درخت، گياه و نخل نيز فزونی فراوانی دارند. از اين رو از يك ريشه و تنه، پاجوش‌های [= نهال‌های کوچکی که می‌توان آنها را جدا کرد و مستقل کاشت] فراوان مى‌بينى. چرا چنين است‌؟ آيا جز براى آن است كه مردم از آن ببرند و در کارهای مختلفشان استفاده کنند و باز در زمین بکارند؟! اگر هر اصله‌ای فقط خودش بود و افزايش نمى‌يافت و تنها مى‌ماند کجا ممکن بود که مردم از آن برای استفاده‌هایشان و برای کشت جدید بکَنند و در آن صورت اگر آفتی به آن می‌رسید اصل آن نابود می‌شد و دیگر جایگزینی هم نداشت. در شكل بوتۀ حبوباتى؛ چون: عدس، ماش، باقلا و جز آنها انديشه كن. دانه‌هاى آنها در كيسه‌ها و ظروفى نهاده شده تا نگاهدارى شوند، رشد و استحكام يابند و از آفات در امان بمانند چنان كه جفت و بچه‌دان جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شده‌اند. نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مى‌دارد تا به كارندگان و كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمى‌خورند؟ گفته مى‌شود: بله تقدير چنين است. پرنده نيز از آنجا كه آفريده‌اى از آفريدگان است از زمين خداى جلّ‌ و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مى‌شوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار به‌بار نياورند. اگر پرندگان دانه‌ها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى ندارند كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيۀ پرندگان، سوء هاضمه و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به نابودى كشاند در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانه‌ها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا او از پرندگان مهمتر و نيازمندتر است و هم او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است. در حبوباتی همچون عدس، ماش، باقلا و مانند آنها تأمل کن، که آنها از ظروفى همچون چوب خراطی شده بیرون می‌آیند تا آن ظرفها اینها را حفظ کنند و تا زمانی که رشد و استحكام يابند آنان را از آفات در امان بدارند، چنان كه جفت و رَحِم برای جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شده‌اند و بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مى‌دارد تا به كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمى‌خورند؟ گفته مى‌شود: بله تقدير برایش چنین رقم خورده است. پرنده نيز از آنجا كه آفريده‌اى از آفريدگان است از آنچه از زمين بیرون می‌آید سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مى‌شوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار به‌بار نياورند. اگر پرندگان دانه‌ها را عيان و ناپوشيده بنگرند که هيچ چیزی آنان را در نگرفته باشد به آن حمله كنند و بوته را یکسره نابود سازند؛ واى بسا اين عمل باعث پرخوری پرندگان و مرگ آنها گردد و کشاورز نیز از کشت خود دست خالی برگردد؛ در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانه‌ها نگاهدارى شوند و پرندگان هم اندکی به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا انسانی که برای آماده سازی آن زحمت کشیده و رنج برده است برای خوردن و بهره‌مند شدن از آن سزاوارتر است و نیازی که وی بدانها دارد بیش از نیازی است که پرندگان دارند. توحيد المفضل، ص154-156 @yekaye 👇سند و متن حدیث 👇
سند و متن حدیث فوق رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: ... فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي هَذَا الرَّيْعِ الَّذِي جُعِلَ فِي الزَّرْعِ فَصَارَتِ الْحَبَّةُ الْوَاحِدَةُ تُخَلِّفُ مِائَةَ حَبَّةٍ وَ أَكْثَرَ وَ أَقَلَّ وَ كَانَ يَجُوزُ لِلْحَبَّةِ أَنْ تَأْتِيَ بِمِثْلِهَا؛ فَلِمَ صَارَتْ تَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ إِلَّا لِيَكُونَ فِي الْغَلَّةِ مُتَّسَعٌ لِمَا يَرِدُ فِي‏ الْأَرْضِ مِنَ الْبَذْرِ وَ مَا يَتَقَوَّتُ الزُّرَّاعُ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهَا الْمُسْتَقْبَلِ؟ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْمَلِكَ لَوْ أَرَادَ عِمَارَةَ بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ كَانَ السَّبِيلُ فِي ذَلِكَ أَنْ يُعْطِيَ أَهْلَهُ مَا يَبْذُرُونَهُ فِي أَرْضِهِمْ وَ مَا يَقُوتُهُمْ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهِمْ؟! فَانْظُرْ كَيْفَ تَجِدُ هَذَا الْمِثَالَ قَدْ تَقَدَّمَ فِي تَدْبِيرِ الْحَكِيمِ: فَصَارَ الزَّرْعُ يَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ لِيَفِيَ بِمَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ لِلْقُوتِ وَ الزِّرَاعَةِ وَ كَذَلِكَ الشَّجَرُ وَ النَّبْتُ وَ النَّخْلُ يَرِيعُ الرَّيْعَ الْكَثِيرَ فَإِنَّكَ تَرَى الْأَصْلَ الْوَاحِدَ حَوْلَهُ مِنْ فِرَاخِهِ أَمْراً عَظِيماً فَلِمَ كَانَ كَذَلِكَ إِلَّا لِيَكُونَ فِيهِ مَا يَقْطَعُهُ النَّاسُ وَ يَسْتَعْمِلُونَهُ فِي مَآرِبِهِمْ وَ مَا يُرَدُّ فَيُغْرَسُ فِي الْأَرْضِ وَ لَوْ كَانَ الْأَصْلُ مِنْهُ يَبْقَى مُنْفَرِداً لَا يُفْرِخُ وَ لَا يَرِيعُ لَمَا أَمْكَنَ أَنْ يُقْطَعَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ لِعَمَلٍ وَ لَا لِغَرْسٍ ثُمَّ كَانَ إِنْ أَصَابَتْهُ آفَةٌ انْقَطَعَ أَصْلُهُ فَلَمْ يَكُنْ مِنْهُ خَلَفٌ‏. تَأَمَّلْ نَبَاتَ هَذِهِ الْحُبُوبِ مِنَ الْعَدَسِ وَ الْمَاشِ وَ الْبَاقِلَاءِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَإِنَّهَا تَخْرُجُ فِي أَوْعِيَةٍ مِثْلِ الْخَرَائِطِ لِتَصُونَهَا وَ تَحْجُبَهَا مِنَ الْآفَاتِ إِلَى أَنْ تَشْتَدَّ وَ تَسْتَحْكِمَ كَمَا قَدْ تَكُونُ الْمَشِيمَةُ عَلَى الْجَنِينِ لِهَذَا الْمَعْنَى بِعَيْنِهِ وَ أَمَّا الْبُرُّ وَ مَا أَشْبَهَهُ فَإِنَّهُ يَخْرُجُ مُدْرَجاً فِي قُشُورٍ صِلَابٍ عَلَى رُءُوسِهَا أَمْثَالُ الْأَسِنَّةِ مِنَ السُّنْبُلِ لِيُمْنَعَ الطَّيْرُ مِنْهُ لِيَتَوَفَّرَ عَلَى الزُّرَّاعِ. فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ: أَ وَ لَيْسَ قَدْ يَنَالُ الطَّيْرُ مِنَ الْبُرِّ وَ الْحُبُوبِ؟ قِيلَ لَهُ: بَلَى عَلَى هَذَا قُدِّرَ الْأَمْرُ فِيهَا؛ لِأَنَّ الطَّيْرَ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ فِي مَا تُخْرِجُ الْأَرْضُ حَظّاً وَ لَكِنْ حُصِنَتِ الْحُبُوبُ بِهَذِهِ الْحُجُبِ لِئَلَّا يَتَمَكَّنَ الطَّيْرُ مِنْهَا كُلَّ التَّمَكُّنِ فَيَعْبَثَ بِهَا وَ يُفْسِدَ الْفَسَادَ الْفَاحِشَ فَإِنَّ الطَّيْرَ لَوْ صَادَفَ الْحَبَّ بَارِزاً لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ يَحُولُ دُونَهُ لَأَكَبَّ عَلَيْهِ حَتَّى يَنْسِفَهُ أَصْلًا فَكَانَ يَعْرِضُ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَبْشَمَ‏ الطَّيْرُ فَيَمُوتَ وَ يَخْرُجَ الزَّارِعُ مِنْ زَرْعِهِ صِفْراً فَجُعِلَتْ عَلَيْهِ هَذِهِ الْوَقَايَاتُ لِتَصُونَهُ فَيَنَالَ الطَّائِرُ مِنْهُ شَيْئاً يَسِيراً يَتَقَوَّتُ بِهِ وَ يَبْقَى أَكْثَرُهُ لِلْإِنْسَانِ فَإِنَّهُ أَوْلَى بِهِ إِذْ كَانَ هُوَ الَّذِي كَدَحَ فِيهِ وَ شَقِيَ بِهِ وَ كَانَ الَّذِي يَحْتَاجُ إِلَيْهِ أَكْثَرَ مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الطَّيْر. @yekaye
☀️و. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: در گياهان دارويى و اينكه هر كدام در تهيه دارويى خاص به كار مى‌روند بينديش: يكى مانند «شاه تره» در عروق، اعماق و مفاصل بدن فرو مى‌رود و مواد زايد و سنگين را دفع مى‌كند، يكى ديگر چون «أفتيمون» مواد سودايى را از بدن مى‌كشد، ديگرى چون «سكبينه» باد [معده] را دفع می‌کند و آن یکی ورم‌ها را تحلیل می‌برد و مانند این کارها. چه كسى اين قوا را در اينها آفريده است غیر از کسی که یاینها را برای این منفعت خلق کرده است‌؟ و چه كسى مردم را نسبت به آنها آگاه كرد جز آنكه این خواص را در آنها نهاد؟ و كجا مى‌توان تصادفى و اتفاقى به اين ويژگيها پى برد، چنان كه برخى پنداشته‌اند؟ فرض کنیم که انسان با ذكاوت و تجربه‌آموزى‌ دقیقش بدینها پی برده، حيوانات چگونه از برخى از ويژگيهاى درمانى گياهان آگاهند چنانکه برخى از درندگان، زخم خود را با مالیدن خود به برخی از این گياهى دارويى درمان مى‌كنند و پرنده‌اى با حقنه كردن، يبوست خود را درمان مى‌نمايد و مانند اینها فراوان است. چه بسا در گياهانى كه در دشت و صحرا مى‌رويد ترديد كنى و بگويى در اين مناطق كه انسانى زندگى نمى‌كند اينها زايدند و به كار نمى‌آيند. در حالى كه چنين نيست، بلکه آنها غذاى حيوانات، دانه‌هایشان براى پرندگان، و چوبها و تنه‌هایشان مورد استفاده انسانها قرار می‌گیرد و علاوه بر اینها در آنها چیزهایی است که برای معالجه بدنها مورد استفاده قرار می‌گیرد و از برخی از آنها براى دباغى پوستها، از بعضى براى رنگ آميزى اشياء و مانند اینها استفاده مى‌شود. 📚توحيد المفضل، ص164 رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: … ...فَكِّرْ فِي هَذِهِ اَلْعَقَاقِيرِ وَ مَا خُصَّ بِهَا كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهَا مِنَ اَلْعَمَلِ فِي بَعْضِ اَلْأَدْوَاءِ فَهَذَا يَغُورُ فِي اَلْمَفَاصِلِ فَيَسْتَخْرِجُ اَلْفُضُولَ اَلْغَلِيظَةَ مِثْلَ اَلشَّيْطَرَجِ وَ هَذَا يَنْزِفُ اَلْمِرَّةَ اَلسَّوْدَاءَ مِثْلَ اَلْأَفْتِيمُونِ وَ هَذَا يَنْفِي اَلرِّيَاحَ مِثْلَ اَلسَّكْبِينَجِ وَ هَذَا يُحَلِّلُ اَلْأَوْرَامَ وَ أَشْبَاهَ هَذَا مِنْ أَفْعَالِهَا فَمَنْ جَعَلَ هَذِهِ اَلْقُوَى فِيهَا إِلاَّ مَنْ خَلَقَهَا لِلْمَنْفَعَةِ وَ مَنْ فَطَّنَ اَلنَّاسَ لَهَا إِلاَّ مَنْ جَعَلَ هَذَا فِيهَا وَ مَتَى كَانَ يُوقَفُ عَلَى هَذَا مِنْهَا بِالْعَرَضِ وَ اَلاِتِّفَاقِ - كَمَا قَالَ اَلْقَائِلُونَ-. وَ هَبِ الْإِنْسَانُ فَطَنَ لِهَذِهِ الْأَشْيَاءِ بِذِهْنِهِ وَ لَطِيفِ رَوِيَّتِهِ وَ تَجَارِبِهِ فَالْبَهَائِمُ كَيْفَ فَطَنَتْ لَهَا حَتَّى صَارَ بَعْضُ السِّبَاعِ يَتَدَاوَى مِنْ جِرَاحَةٍ إِنْ أَصَابَتْهُ بِبَعْضِ الْعَقَاقِيرِ فَيَبْرَأُ وَ بَعْضُ الطَّيْرِ يَحْتَقِنُ مِنَ الْحُصْرِ يُصِيبُهُ بِمَاءِ الْبَحْرِ فَيَسْلَمُ وَ أَشْبَاهُ هَذَا كَثِيرٌ. وَ لَعَلَّكَ تُشَكِّكُ فِي هَذَا النَّبَاتِ النَّابِتِ فِي الصَّحَارِي وَ الْبَرَارِي حَيْثُ لَا أُنْسَ وَ لَا أَنِيسَ فَتَظُنُّ أَنَّهُ فَضْلٌ لَا حَاجَةَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ كَذَلِكَ بَلْ هُوَ طُعْمٌ لِهَذِهِ الْوُحُوشِ وَ حَبُّهُ عَلَفٌ لِلطَّيْرِ وَ عُودُهُ وَ أَفْنَانُهُ حَطَبٌ فَيَسْتَعْمِلُهُ النَّاسُ وَ فِيهِ بَعْدُ أَشْيَاءُ تُعَالَجُ بِهَا الْأَبْدَانُ وَ أُخْرَى تُدْبَغُ بِهَا الْجُلُودُ وَ أُخْرَى تُصْبَغُ [بِهِ‏] الْأَمْتِعَةُ وَ أَشْبَاهُ هَذَا مِنَ الْمَصَالِح‏. @yekaye
☀️ز. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند: در حکمت آفرينش درخت و انواع گياهان تأمل كن، از آنجا كه درخت نيز بسان حيوان همواره به غذا محتاج است و در عین حال نه دهانی همانند حيوانات دارد و نه حرکتی می‌کند که بتواند دنبال غذا برود، برایش ريشه‌هاىی قرار داده شده که در دل زمين فرو رفته تا غذا را از زمين برکشد و آن را به شاخه‌ها، و برگ و ميوه‌های روی آن رساند. پس زمين مانند مادر پرورش دهندۀ آن است و ريشه‌هایش که همچون دهان‌هایی است كه درون زمین گذاشته شده تا از آن غذایش را بر‌گيرد همان طور که در میان حيوانات، مادرانشان بچه‌های خود را شير مى‌دهند. آیا نمى‌بینى كه چگونه ستونهاى خيمه‌ها از هر سو با طناب بسته شده تا بر پاى استوار ايستد، و نه نقش زمين گردد و نه كج شود؛ گياهان را نيز چنين می یابی، تمام آنها ريشه‌هاى خود را در دل زمين به هر جانبى دوانيده‌اند تا آن را برپا و استوار نگاه دارند؛ و اگر این نبود چگونه يك نخل بلندقامت ویا چنار بزرگ در توفانهاى سهمگين بر پاى مى‌ماندند؟ پس به حكمت آفریدگار بنگر كه چگونه بر حكمت صنعتگران پيشى گرفته؛ و همان ترفندی که صنعتگران در پايدارى خيمه‌ها از آن بهره می گیرند، قبلا در آفرینش درختان بوده است؛ زيرا آفرينش درخت پيش از ساختن خيمه‌ها بوده است. نمى‌بينى كه پايه و ستون خيمه‌ها از چوب درختان است، پس صناعت مردم از كار آفرينش گرفته شده است. 📚توحيد المفضل، ص156-157 رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: … تَأَمَّلِ الْحِكْمَةَ فِي خَلْقِ الشَّجَرِ وَ أَصْنَافِ النَّبَاتِ فَإِنَّهَا لَمَّا كَانَتْ تَحْتَاجُ إِلَى الْغِذَاءِ الدَّائِمِ كَحَاجَةِ الْحَيَوَانِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهَا أَفْوَاهٌ كَأَفْوَاهِ الْحَيَوَانِ وَ لَا حَرَكَةٌ تَنْبَعِثُ بِهَا لِتَنَاوُلِ الْغِذَاءِ جُعِلَتْ أُصُولُهَا مَرْكُوزَةً فِي الْأَرْضِ لِتَنْزِعَ مِنْهَا الْغِذَاءَ فَتُؤَدِّيَهُ إِلَى الْأَغْصَانِ وَ مَا عَلَيْهَا مِنَ الْوَرَقِ وَ الثَّمَرِ فَصَارَتِ الْأَرْضُ كَالْأُمِّ الْمُرَبِّيَةِ لَهَا وَ صَارَتْ أُصُولُهَا الَّتِي هِيَ كَالْأَفْوَاهِ مُلْتَقِمَةً لِلْأَرْضِ لِتَنْزِعَ مِنْهَا الْغِذَاءَ كَمَا تُرْضِعُ أَصْنَافَ الْحَيَوَانِ أُمَّهَاتُهَا. أَ لَمْ تَرَ إِلَى عَمَدِ الْفَسَاطِيطِ وَ الْخِيَمِ كَيْفَ تُمَدُّ بِالْأَطْنَابِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ لِتَثْبُتَ مُنْتَصِبَةً فَلَا تَسْقُطُ وَ لَا تَمِيلُ؛ فَهَكَذَا تَجِدُ النَّبَاتَ كُلَّهُ لَهُ عُرُوقٌ مُنْتَشِرَةٌ فِي الْأَرْضِ مُمْتَدَّةٌ إِلَى كُلِّ جَانِبٍ لِتُمْسِكَهُ وَ تُقِيمَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ كَيْفَ كَانَ يَثْبُتُ هَذَا النَّخْلُ الطِّوَالُ وَ الدَّوْحُ الْعِظَامُ فِي الرِّيحِ الْعَاصِفِ؟! فَانْظُرْ إِلَى حِكْمَةِ الْخَالِقِ كَيْفَ سَبَقَتْ حِكْمَةَ الصِّنَاعَةِ فَصَارَتِ الْحِيلَةُ الَّتِي تَسْتَعْمِلُهَا الصُّنَّاعُ فِي ثَبَاتِ الْفَسَاطِيطِ وَ الْخِيَمِ مُتَقَدِّمَةً فِي خَلْقِ الشَّجَرِ لِأَنَّ خَلْقَ الشَّجَرِ قَبْلَ صَنْعَةِ الْفَسَاطِيطِ وَ الْخِيَمِ أَ لَا تَرَى عَمَدَهَا وَ عِيدَانَهَا مِنَ الشَّجَرِ فَالصِّنَاعَةُ مَأْخُوذَةٌ مِنَ الْخِلْقَة. @yekaye