هدایت شده از حسین سوزنچی
اسلام، اخلاق و همجنسگرایی- نقدی بر آرش نراقی.pdf
1.18M
#آرش_نراقی در چند مقاله به دفاع از #همجنسگرایی پرداخته
و معتقد است:
اجازه دادن به رواج رفتارهای همجنسگرایانه، نهتنها به لحاظ اخلاقی موجه میباشد❗️
بلکه یک #مسلمان باید بکوشد که درک خود از قرآن را به طوری شکل دهد که با به رسمیت شناختن رفتارهای #همجنسگرایانه سازگار باشد‼️
📝در مقاله ضمیمه با عنوان #اسلام_اخلاق_و_همجنسگرایی
پس از تفکیک بین
🔻 #رفتار_همجنسگرایانه (یا همان #لواط )
با
🔻 #گرایش و #هویتی به نام #همجنسگرایی
مدعای آقای نراقی در دو فراز بررسی میشود:
1⃣ تحلیل بروندینی ادله #موافق و #مخالف همجنسگرایی
2⃣ نقد و بررسی نظرات وی درباره نگاه #قرآن کریم به این مساله
🖊 #حسین_سوزنچی
@souzanchi
867) 📖 قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ 📖
💢ترجمه
گفت: کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!
سوره هود (11) آیه 80
1397/10/16
29 ربیعالثانی 1440
@Yekaye
🔹آوي
قبلا بیان شد که:
▪️ماده «أوی» را در جایی جمع شدن یا به چیزی منضم شدن دانستهاند و «مأوی» به مکانی گفته میشود که در آن گرد میآید و مستقر میشوند و در فارسی معادل کلمات قرارگاه و پناهگاه میباشد. (فَإِنَّ الْجَحيمَ هِيَ الْمَأْوى … فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى؛ نازعات/۳۹و۴۱)
البته ابنفارس بر این باور است که این ماده در معنای دومی هم به کار رفته و دلالت بر «شفقت و مهربانی ورزیدن» هم دارد؛
اما مرحوم مصطفوی، که اصل معنای این ماده را «قصد کردن جایی به نیت استقرار و سکونت و استراحت در آن» معرفی کرده، معانیای مانند جمع شدن، منضم شدن و شفقت ورزیدن را از لازمههای این معنا میداند.
🔖جلسه 540 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-51/
@Yekaye
🔹لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى ...
با توجه به معنای حرف «أو» سه گونه ارتباط بین جمله «أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً» و جمله «أوی ...» مطرح شده است:
🔸معروفترین تحلیل این است که «أو» به معنای «یا» و برای عطف باشد؛ در این صورت،
▫️می تواند عطف جمله فعلیه به فعلیه باشد؛ یعنی در جمله اول، فعلی در تقدیر باشد؛ مثلا: : لو ثبت أن لي بكم قوة، أو آوى ...
▫️ویا بر مبنای سیبویه میتواند عطف جمله فعلیه باشد به کل شرط و جزای شرط؛ یعنی لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً فافعل کذا، أَوْ آوي إِلى ...
🔸اما ابوالبقاء این احتمال را هم داده که «أو» به معنای «یا» ولی جمله دوم جمله مستأنفه (کاملا مستقل و بدون ارتباط معنایی با جمله اول) باشد
🔸و بر مبنای علمای نحو کوفی، «أو» می تواند به معنای «بل» باشد؛ یعنی اولش آرزویی میکند که ای کاش به شما قوتی داشتم؛ بعد از آن آرزو منصرف میشود و میگوید بلکه به تکیهگاهی محکمتر، یعنی خداوند متعال تکیه میکنم.
📚(البحر المحيط، ج6، ص188)
@Yekaye
🔹رُكْنٍ
درباره اینکه اصل ماده «رکن» بر چه چیزی دلالت میکند بین اهل لغت اختلاف است.
🔸در واقع، کلمه «رُکن» در دو معنا بسیار شیوع دارد: یکی رُکنِ ساختمان، به معنای اساس و پایهای که ساختمان به آن استوار است؛ و دیگری «رکنا الجبل: دو رکن کوه» که به دو طرف کوه گفته میشود.
📚(مجمع البيان، ج5، ص278)
▪️بدین ترتیب، برخی اصل معنای آن را «قوت» میدانند و رکن چیزی را به معنای آن سمتِ قویِ شیء میدانند؛ و فلانی به «رُکن شدید»ی پناه میبرد [آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ؛ هود/80]، یعنی به چیزی که به او عزت میدهد و او را از گزند دیگران حفظ میکند؛ و «رَکَنَ الی» به معنای تکیه کردن و اعتماد کردن بر چیزی میباشد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص430)
▪️اما برخی اصل معنای آن را «متمایل شدن به چیزی همراه با آرام گرفتن نزد آن چیز» میدانند و بر این باورند که «رُکنِ» هر چیزی، آن قسمت از آن چیز است که شیء به آن سکون مییابد [فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ؛ ذاریات/39] و کاربرد آن برای «قدرت» و «قوت» از باب لازمه شیء و کاربردی استعاری است.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۶۵؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص223)
▪️برخی بین این دو سخن چنین جمع کردهاند که «رکون» یعنی اعتماد و تکیه کردن به چیزی که ناشی از نوعی محبت و تمایل بدان چیز باشد
📚(مجمع البيان، ج،5، ص۳۰۵؛ المیزان، ج۱۱، ص۵۰)
چنانکه در موارد کاربرد این ماده به صورت فعل در قرآن، این نکته کاملا درست است: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا» (هود/113) «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً» (اسراء/74)
▫️و شاهد بر این مدعا هم آن است که در تفاوت رکون و سکون گفتهاند که رکون به چیزی، سکون و آرام گرفتنی بدان چیز است که با محبت بدان و ساکت شدن در پیشگاه آن همراه باشد و نقطه مقابل آن «نفور» (نفرت) از آن چیز است؛ اما سکون در مقابل حرکت است و در غیر این معنا به صورت مجازی به کار میرود.
📚(الفروق في اللغة، ص306)
📿ماده «رکن» همین 4 مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹شَديدٍ
▪️درباره ماده «شدد»
▫️برخی گفتهاند که این ماده در اصل بر «قوتی در چیزی» دلالت دارد.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص179).
▫️اما دیگران بر تفاوت معنای «قوت» و «شدت» تاکید کرده و گفتهاند که «شدت» در اصل دلالت بر مبالغه در وصف چیزی دارد و لذا از قبیل قدرت نیست؛
📚 (الفروق في اللغة، ص100)
▫️ و برخی این را که «شدت»، وصفِ «قدرت» قرار میگیرد (عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى، نجم/5؛ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً، روم/9) شاهدی آوردهاند بر تفاوت معنایی این دو؛ و موید دیگرش هم این است که شدت در مقابل «رخوت» (سستی) است؛ در حالی که «قوت» در مقابل «ضعف» است؛ از این رو، گفتهاند که اساساً «شدت» یک مفهوم مستقل نیست؛ بلکه بر درجه قوی عالی از هر مرتبهای دلالت دارد و در هر موضوعی به حَسَبِ خودش است
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص27)
▫️اما دیگران برای این کلمه معنای مستقل قبول دارند؛ و گفتهاند «شدة» جمع شدن و گردهمآمدنی است که تفکیک و جدایی آن دشوار باشد؛ یا منقبض و بسته شدنی است که باز کردنش دشوار باشد
📚(مجمع البيان، ج5، ص278).
در واقع،
▫️به نظر میرسد اصل این ماده از کلمه «شَدّ» به معنای «محکم گره زدن و بستن» (العقد القويّ) شروع شده باشد؛ و فعل «شَدَّ» به معنای محکم بستن میباشد: «وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ» (إنسان/28) «حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ»(محمد/4) و بتدریج شدت علاوه بر گره زدن، در مورد بدن (كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً؛ فاطر/44)، قدرت نفسانی (عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى؛ نجم/5)، و عذاب (فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ؛ ق/26) هم به کار رفته است.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص447)
▪️«شَدِيد» و «مُتَشَدِّد» به معنای بخيل به کار رفته است «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص179).
درباره چرایی این وجه تسمیه، برخی توضیح دادهاند که وزن «فعیل» می تواند هم به معنای مفعول باشد و هم به معنای فاعل. شدید به معنای «مفعول« یعنی گویی او را بسته و در زنجیر کردهاند که نمیتواند پول خرج کند؛ و «شدید» به معنای فاعل گویی سر کیسهاش را محکم بسته است و کیسه پولش را هیچگاه باز نمیکند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص447)
▪️«شَدَّ» و «اشْتَدَّ» به معنای سرعت گرفتن هم به کار میرود؛ که ممکن است برگرفته از تعبیر «شدّ حزامه للعدو: کمربندش را برای رفتن به سراغ دشمن محکم بست» باشد ویا از تعبیر «باد شدت گرفت»: «اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ» (إبراهيم/18).
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص447)
▪️جمع «شدید»، «أشدّاء» [وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ؛ فتح/29] و «شِداد» است
📚(لسان العرب، ج3، ص233)؛
و تعبیر «شداد» در مورد چیزهایی به کار رفته که چنان محکم و قوی است که چیزی در او اثر نمیگذارد، خواه به این معنا که کارش را بیملاحظه انجام میدهد و تحت تاثیر عواطف قرار نمیگیرد: «عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُم» (تحریم/6) ویا از این باب که نفوذناپذیر است و گذر زمان اثری در او ندارد: «وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً» (نبأ12) «ثُمَّ يَأْتي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ» (یوسف/48)
📚 (الطراز الأول، ج6، ص8)
📿ماده «شدد» و مشتقات آن 102 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
☀️1) در بحث از آیه قبل روایتی از امام صادق ع گذشت
🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/4029
در ادامهاش فرمودند:
سپس [آن مردمی که درب خانه لوط جمع شده بودند] درب را شکستند و وارد شدند و گفتند: «لوط! آیا ما تو را از [پناه دادن به] جهانیان منع نکرده بودیم؟» (حجر/70) یعنی از همگی مردمان؛
اما لوط که در مقابل در، و جلوی میهمانانش ایستاده بود، گفت: به خدا سوگند که مادامی که توانی برای مبارزه داشته باشم میهمانانم را تسلیم شما نخواهم کرد، مگر اینکه جانم از دست برود یا اینکه توانی نداشته باشم؛ و این مقصود از آن چیزی است که خداوند نقل کرد: «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!»
پس برخی از آنان پیش آمدند و سیلی بر صورتش زدند و محاسنش را گرفتند و او را از جلوی در کنا زدند؛ اینجا بود که لوط فرمود: «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!»
پس لوط سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! حق مرا از این قومم بگیر و آنان را فراوان لعنت کن. جبرئیل به اسرافیل گفت: این هم چهارمین شهادت وی.
📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص319)
ثم كسروا الباب و دخلوا، فقالوا: يا لوط أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ ؟، يعني عن الناس أجمعين- قال- فوقف لوط على الباب دون أضيافه، و قال: و الله لا اسلم أضيافي إليكم و في عرق يضرب دون أن تذهب نفسي، أو لا أقدر على شيء، و ذلك معنى قوله تعالى: لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ ، فتقدم بعضهم إليه، فلطم وجهه، و أخذ بلحيته، و دفعه عن الباب، فعند ذلك قال لوط: لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ- قال- فرفع لوط (عليه السلام) رأسه إلى السماء، و قال: إلهي خذ لي من قومي حقي، و العنهم لعنا كثيرا، فقال جبرئيل لإسرافيل: هذه الرابعة.
✅بقیه روایت ان شاء الله در بحث از آیات بعد خواهد آمد.
@Yekaye
☀️ 2) در بحث از آیه 80 سوره اعراف
🔖جلسه 851، حدیث1 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-080/
روایتی طولانی گذشت که پایانش چنین بود:
امام باقر ع فرمود: خداوند لوط را رحمت کند! نمی دانست چه کسانی با او در خانهاش هستند و نمیدانست که او یاری شده است، آن زمانی که میفرمود «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80)؛ چه پایگاهی استوارتر از جبرئیل، که با او در خانهاش بود؟!
📚المحاسن، ج1، ص111؛ الكافي، ج5، ص546؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص266
عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ أَخْبَرَنِي زَكَرِيَّا بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرٍو عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ قَوْمُ لُوطٍ مِنْ أَفْضَلِ قَوْمٍ خَلَقَهُمُ اللَّهُ ...
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: رَحِمَ اللَّهُ لُوطاً لَمْ يَدْرِ مَنْ مَعَهُ فِي الْحُجْرَةِ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَنْصُورٌ حِينَ يَقُولُ «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ» أَيُّ رُكْنٍ أَشَدُّ مِنْ جَبْرَئِيلَ مَعَهُ فِي الْحُجْرَة ...
@Yekaye