یک آیه در روز
743) 🌺 اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَ
.
7⃣ «اسْتِكْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّیئِ وَ لا یحیقُ الْمَكْرُ السَّیئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ»
در تاریخ اسلام، یکی از وقایعی که رخ داد و امیرالمومنین ع آن را مصداق این آیه شمرد، واقعه جنگ جمل است.
📜حکایت📜
امیرالمومنین ع نامهای به اهل مصر نوشتند و مطالب مختلفی را برایشان توضیح دادند و در فرازی راجع به خروج طلحه و زبیر و عایشه از مکه برای جنگ جمل نوشتند:
و آن دو [= طلحه و زبیر] را عبدالله بن عامر به سوی بصره هدایت کرد و به آنها وعده داد که در آنجا اموال و مردان فراوانی برای کمک به آنها آماده است؛ در این حال بودند که آن دو، آن زن [= عایشه] را به پیش میراندند در حالی که آن زن آن دو را به پیش میراند؛
پس آن دو وی را سپری برای خود قرار دادند که با او به جنگ رفتند و به گناه عظیمتری نیز اقدام کردند:
مادرشان، یعنی همسر رسول الله ص [اشاره به آیه قرآن که زنان پیامبر ص را مادران مومنان میخواند، احزاب/6] را بیرون آوردند
و پردهای که خداوند بر او پوشانده بود [اشاره به آیهای که میفرماید که زنان پیامبر از پشت پرده با مردان سخن بگویند] از او کنار زدند، در حالی که همسران خود را در امان نگهداشته بودند؛
در حق خدا و رسولش انصاف را رعایت نکردند [= اینکه زنان خود را در خانه نگه داشتند و زن پیامبر ص را که خدا دستور در خانه ماندنش را داده بود بیرون آوردند]؛
و مرتکب سه خصلتی شدند که بازگشتش در کتاب خدا به سه امر است:
تجاوزگری و پیمانشکنی و نیرنگبازی؛
که خداوند متعال فرمود: «ای مردم! همانا تجاوزگری شما علیه خودتان تمام میشود» (یونس/23)
و فرمود «پس هر کس پیمان شکنی کند علیه خودش پیمانشکنی کرده است» (فتح/10)
و فرمود: «و نیرنگ بد جز بر اهلش وارد نشود» (فاطر/43)
پس به خدا سوگند در حق من تجاوزگری نمودند و در بیعت با من پیمانشکنی کردند و به من نیرنگ زدند؛
من به چهار نفر مبتلا شدم که هیچکس به کسانی مثل آنها مبتلا نشده است:
به فرمانبردارترین مردم در میان مردم [کسی که بیش از دیگران مردم دستورش را با رغبت گوش میدادند] عایشه دختر ابوبکر؛
و به شجاعترین مردم، زبیر بن عوام؛
و به جدالپیشهترین مردم، طلحه بن عبیدالله،
و به پولدارترین مردم، یعلی بن مُنیة تمیمی، که علیه من با پیمانههایی از طلا به یاری آنان شتافت؛
و به خدا سوگند که اگر این کار سامان یابد مال خودش و فرزندانش را جزء فیءِ [اموال عمومیِ] مسلمانان قرار خواهم داد؛
پس به جانب بصره روان شدند در حالی که مردم آنجا بر اطاعت و بیعت من اتفاق نظر داشتند و شیعیانم و خزانهداران بیتالمال مسلمانان در آنجا بودند؛
پس مردم را به عصیان در برابرم و به شکستن بیعتم فراخواندند؛ کسی که اطاعتشان کرد را کافر نمودند و کسی که با آنان مخالفت کرد کُشتند ... .
📚المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص419 ؛ تفسیر القمی، ج2، ص210
@yekaye
یک آیه در روز
743) 🌺 اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَ
.
8⃣ «لا یحیقُ الْمَكْرُ السَّیئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ ینْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً»
اگر کسی مسیر نیرنگبازی را در پیش گرفت، بداند که هرآنچه خداوند بر سر نیرنگبازان قبلی آورد بر سر او نیز خواهد آورد؛
چرا که این گونه جزا دادنها در دنیا از آن دسته سنتهای خداوند است که هیچ تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد.
@yekaye
یک آیه در روز
743) 🌺 اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَ
.
9⃣ «هَلْ ینْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً»
خداوند در جامعه قانونها و سنّتهاى ثابتى را مقرّر كرده است كه در تمام اقوام و ملّتها جریان دارد.
به بیان دیگر،
تاریخ داراى نظام و قانون ثابت است و با نگاه به گوشهاى از تاریخ مىتوان قانونِ گوشهى دیگر تاریخ را به دست آورد.
📚(تفسیر نور، ج9، ص513)
📝 نکته تخصصی #جامعهشناسی📝
❌امروزه وبویژه با گسترش مکتب مطالعات فرهنگی، برخی از «مرگ جامعهشناسی» سخن میگویند و مرادشان این است که دوره جامعهشناسی پوزیتیویستی که درصدد ارائه تبیینهای جهانشمول بود، بسر آمده است.
🔸در اینکه جامعهشناسی پوزیتیویستی، از این جهت که تنها راه شناسایی را مطالعه حسی و تجربی میدانست عملا با مشکلات متعددی مواجه شده، و بویژه از جانب مکاتب تفسیری (هرمنوتیکی) و انتقادی زیر سوال رفته، بحثی نیست؛ اما زیر سوال رفتن آن بدان معنا نیست که لزوما همه مدعیات آنان هم نادرست بوده است.
🔹از منظر قرآنی تردیدی نیست که یک سنتهای جهانشمول الهی بر تمامی جوامع حاکماند که مقدمات آن در هر جامعهای حاصل شود، حتما نتیجه آن نیز رخ خواهد داد.
با توجه به اینکه قرآن بحث عبرتگیری از وقوع این سنتها در جوامع پیشین را مطرح کرده، نتیجه میشود که بررسی تجربی و میدانی نیز در تشخیص این سنتها نقش دارد؛
و این گونه نیست که این سنتها تنها و تنها باید در متون دینی بیان شود تا قابل استناد باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
743) 🌺 اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَ
.
🔟 «لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً»
مقصود از «تبدیل» و «تحویل» سنتهای الهی – که امری ناممکن شمرده شده - چیست؟
🍃الف. تبدیل سنت آن است که به جای عذاب، عافیت و نعمت بیاید؛ و «تحویل» آن به آن است که عذاب از قومی که مستحق آن عذاب شدهاند، به جانب غیر آنان برگردد.
📚(المیزان، ج17، ص58)
🍃ب. تبدیل آن است که سنتی بتمامه عوض شود و چیز دیگری جای آن را بگیرد؛ اما تحویل به معنای آن است که سنتی از برخی ابعاد تغییر کند و دگرگون شود
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
743) 🌺 اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَ
.
1⃣1⃣ «لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً»
اینکه هرگز نمیشود که سنتهای خداوند تبدیل و دگرگون شوند، چگونه با مساله «نسخ» که در خود آیات قرآن هم مورد تاکید قرار گرفته جمع میشود؟
🍃الف. نسخ به معنای آن است که حکمی که مدتش محدود بوده، برداشته شود؛
اما چون به محدود بودن آن اشارهای نشده بسیاری گمان میکنند که این حکم عوض شده است؛
در حالی که در نگاه دقیق، نسخ، عوض شدن مصداق یک واقعه است، یعنی واقعهای قبلا مصداق سنت الف بود، با تغییر زمان، مصداق سنت ب شده است؛
نه اینکه خود سنت عوض شده باشد؛
و بدین بیان، خود نسخ هم یکی از سنتهای الهی است.
🍃ب. ...
@yekaye
744) 🌺 أ وَ لَمْ یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلیماً قَدیراً 🌺
💐 ترجمه
مگر در زمین سیر [و سفر] نکردند تا ببینند چگونه بود عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند، و از آنان نیرومندتر بودند؛ و هرگز خداوند چنین نبوده که چیزی، نه در آسمانها و نه در زمین، او را به عجز آوَرَد؛ همانا او همواره دانا و توانا بوده است.
سوره فاطر (35) آیه 44
1397/2/23
26 شعبان 1439
@yekaye
☀️1) ابوهاشم جعفری میگوید:
خدمت امام جواد ع بودم که شخصی از ایشان سوالاتی درباره خداوند پرسید و حضرت توضیحاتی دادند تا رسیدند به اینکه:
و اینکه گفتی خداوند تواناست، خبر دادی که هیچ چیزی او را به عجز درنمیآوَرَد، پس با این سخن عجز را از او نفی کردی و عجز را غیر او قرار دادی؛ و همچنین اینکه گفتی عالِم است، پس با این سخن جهل را از او نفی کردی و جهل را غیر از او قرار دادی؛ پس چون خداوند همه اشیاء را فانی سازد، همین شکلها و تلفظها را هم نابود سازد و او کسی است که همواره و پیوسته عالم بوده است...
📚التوحيد (للصدوق)، ص193؛ الكافي، ج1، ص117
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ فَأَسْمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ..
فَقَوْلُكَ إِنَّ اللَّهَ قَدِيرٌ خَبَّرْتَ أَنَّهُ لَا يُعْجِزُهُ شَيْءٌ فَنَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْعَجْزَ وَ جَعَلْتَ الْعَجْزَ سِوَاهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُكَ عَالِمٌ إِنَّمَا نَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْجَهْلَ وَ جَعَلْتَ الْجَهْلَ سِوَاهُ فَإِذَا أَفْنَى اللَّهُ الْأَشْيَاءَ أَفْنَى الصُّوَرَ وَ الْهِجَاءَ وَ لَا يَنْقَطِعُ وَ لَا يَزَالُ مَنْ لَمْ يَزَلْ عَالِما.
@yekaye
☀️2) از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که همراه با پدرم نزد عمر بن خطاب بودیم و کعب الاحبار هم آنجا بود و او مردی بود که بر تورات و کتب انبیا مسلط بود.
عمر به او گفت: کعب! بعد از موسی بن عمران، داناترین فرد بنی اسرائیل که بود؟
گفت: داناترین فرد بنیاسرائیل بعد از موسی ع، یوشع بن نون بود، که وصی موسی پس از او بود؛ و همین طور قبل و بعد از حضرت موسی ع هر پیامبری که آمد بعد از خود وصیای داشت که کار امت را برپا میداشت.
عمر گفت: پس وصی پیامبر ما چه کسی بود در حالی که عالم ما ابوبکر بود؟
امام حسن ع فرمود: حضرت علی ع آنجا ساکت بود و چیزی نمیگفت،
کعب گفت: صبر کن عمر! در این زمینه سکوت کنی بهتر است! ابوبکر شخی بود که صلاحیتی داشت و مسلمانان به خاطر صلاحیتش او را مقدم داشتند؛ ولی وصی نبود؛ وقتی که حضرت موسی ع هم از دنیا رفت، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد؛ طائفهای از بنی اسرائیل قبول کردند و طائفهای هم فضل و برتری وی را انکار نمودند؛ و این همان است که خداوند در قرآن فرمود «پس طائفهای از بنیاسرائیل ایمان آوردند و طائفهای کفر ورزیدند، پس ما كسانى را كه ايمان آورده بودند بر دشمنانشان يارى بخشيديم تا پيروز گشتند» (صف/14) و همین طور پیامبران گذشته و امتهای پیشین؛ هیچ پیامبری نبود مگر اینکه وصیای داشت که قومش به وی حسادت ورزیدند و برتری او را انکار کردند.
عمر گفت: وای بر تو ای کعب! درباره وصی پیامبر چه میدانی؟
کعب گفت: این مطلب معروفی است در جمیع کتابهای پیامبران و کتابهای نازل شده از آسمان، که علی ع برادر پیامبر عربی است و او را در کارش یاری میکند و در برابر کسانی که با او مقابله میکنند مبارزه میکند و او همسری مبارک دارد و از او دو پسر خواهد داشت که آن دو را امت وی پس از او به قتل میرسانند؛ و وصی این پیامبر هم مورد حسادت قرار میگیرد همان گونه که امتهای قبلی نسبت به اوصیای پیامبرانشان حسادت ورزیدند و او را از حقش بازمی دارند و فرزندانش را بعد از او به قتل میرسانند؛ دقیقا همان طور که امتهای پیشین چنین کردند ...
📚تفسير فرات الكوفي، ص183-184
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ:
شَهِدْتُ [مَعَ] أَبِي عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ عِنْدَهُ كَعْبُ الْأَحْبَارِ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] وَ كَانَ رَجُلًا قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ كُتُبَ الْأَنْبِيَاءِ ع فَقَالَ لَهُ عُمَرُ يَا كَعْبُ مَنْ كَانَ أَعْلَمَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ ع] ؟
قَالَ [كَانَ أَعْلَمُ بَنِي إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ] يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ كَانَ وَصِيَّ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ مِنْ] بَعْدِهِ وَ كَذَلِكَ كُلُّ نَبِيٍّ خَلَا مِنْ قَبْلِ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ] وَ مِنْ بَعْدِهِ كَانَ لَهُ وَصِيٌّ يَقُومُ فِي أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ.
فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَمَنْ وَصِيُّ نَبِيِّنَا وَ عَالِمُنَا أَبُو بَكْرٍ.
قَالَ وَ عَلِيٌّ سَاكِتٌ لَا يَتَكَلَّمُ، فَقَالَ كَعْبٌ مَهْلًا [يَا عُمَرُ] فَإِنَّ السُّكُوتَ عَنْ هَذَا أَفْضَلُ كَانَ أَبُو بَكْرٍ رَجُلًا حَظِيَ [حَظِيًّا] بِالصَّلَاحِ فَقَدَّمَهُ الْمُسْلِمُونَ لِصَلَاحِهِ وَ لَمْ يَكُنْ بِوَصِيٍّ فَإِنَّ مُوسَى [بْنَ عِمْرَانَ ص] لَمَّا تُوُفِّيَ أَوْصَى إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَقَبِلَهُ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَنْكَرَتْ فَضْلَهُ طَائِفَةٌ فَهِيَ الَّتِي ذَكَرَ اللَّهُ [ذُكِرَتْ] فِي الْقُرْآنِ «فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ» وَ كَذَلِكَ الْأَنْبِيَاءُ [السَّالِفَةُ] وَ الْأُمَمُ الْخَالِيَةُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ إِلَّا وَ قَدْ كَانَ لَهُ وَصِيٌّ يَحْسُدُهُ قَوْمُهُ وَ يَدْفَعُونَ فَضْلَهُ فَقَالَ وَيْحَكَ يَا كَعْبُ فَمَنْ تَرَى وَصِيَّ نَبِيِّنَا قَالَ كَعْبٌ مَعْرُوفٌ فِي جَمِيعِ كُتُبِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْكُتُبِ الْمُنَزَّلَةِ مِنَ السَّمَاءِ عَلِيٌّ أَخُو النَّبِيِّ الْعَرَبِيِّ [ص] يُعِينُهُ عَلَى أَمْرِهِ [يُؤَازِرُهُ] وَ يُبَارِزُ [ه] عَلَى مَا نَاوَأَهُ لَهُ زَوْجَةٌ مُبَارَكَةٌ وَ لَهُ مِنْهَا ابْنَانِ يَقْتُلُهُمَا أُمَّتُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ يُحْسَدُ وَصِيُّهُ كَمَا حَسَدَتِ الْأُمَمُ أَوْصِيَاءَ أَنْبِيَائِهَا فَيَدْفَعُونَهُ عَنْ حَقِّهِ وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ مِنْ بَعْدِهِ كَحَذْوِ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ...
@yekaye