یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
1️⃣1️⃣ «إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
با توجه به اینکه اطاعت پیامبر ص در راستای اطاعت خداست، چرا هم از اطاعت خدا سخن گفت و هم از اطاعت پیامبر ص؟
🌴الف. چهبسا اطاعت خدا توجه دهنده به بُعدِ اخلاص عمل است، و اطاعت از پیامبر ص توجهدهنده به ضرورت انطباق عمل با شریعت
📚اقتباس از الميزان، ج18، ص329
به تعبیر دیگر این دو در کنار هم ضرورت وجود هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی برای خوب بودن عمل را نشان می دهد.
🌴ب. [چهبسا بدین طریق و] با توجه به اینکه اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله [بدون هیچ قید و شرطی] در كنار اطاعت از خدا آمده است؛ میخواهد عصمت پيامبر ص را نشان دهد كه بايد او را بدون چون وچرا اطاعت كرد
📚تفسير نور، ج9، ص197
🌴ج. شاید میخواهد تصویر نادرستی که در ذهن برخی از افراد از اطاعت از خدا وجود دارد (که فکر میکنند بدون مراجعه به پیامبر ص میتوان از خدا اطاعت کرد) را تخطئه کند؛ یعنی همان منطقی که با تعبیر «حسبنا کتاب الله»، احتمال هذیانگویی را به پیامبر ص نسبت داد و مانع شد پیامبر مهمترین وصیت خدا را بیان فرماید.
🔖توضیح این واقعه مستند به منابع معتبر شیعه و سنی، در قسمت احادیث آیه ۲ همین سوره با عنوان «مصداق فاجعهآمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر در تاریخ» بیان شد:
🌐 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/
📝نکته #الهیاتی_تاریخی:
#خداپرستی_منهای_دین_الهی❗️
قبول خدا در عین انکار نبوت مسالهای است که در جهان سابقه داشته است و بسیاری از بحثهای مربوط به نبوت و ضرورت آن – که در درک جایگاه و موقعیت شریعت در زندگی بسیار مفید است – در خلال همین بحثها مطرح شده است؛
از جمله اینها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
➖وقوع این باور (قبول خدا و انکار پیامبر) را میتوان تا زمان حضرت موسی ع ردیابی کرد؛ چنانکه در یک نقل تاریخی، وقتی امیرالمؤمنین ع با گروهی مواجه میشود که روزهخواری کردند و در برابر اعتراض حضرت، مدعی شدند که خدا را قبول دارند اما پیامبر اسلام ص [و در واقع، نبوت] را قبول ندارند، و حضرت آنها را به هلاکت رساند، یکی از علمای یهودی بر این اقدام حضرت خرده گرفت و ایشان به وی خبر داد که در زمان یوشع بن نون (جانشین حضرت موسی ع) نیز شبیه همین ادعا رخ داده و وی نیز همین مجازات را اعمال کرده؛ و آن یهودی بدین واقعه اعتراف کرد
📚الكافي، ج4، ص181
➖موضعگیری کسانی که بعد از پیامبر اکرم و با شعار «حسبنا کتاب الله» سقیفه را رقم زدند نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. اینان اگرچه در ظاهر نبوت را انکار نکردند اما در عمل بین اطاعت از خدا و رسولش تفکیک میکردند و برخلاف دستور صریح این آیه، اولی را لازم و دومی را غیرضروری میشمردند و نظر خود را بر دستورات پیامبر ص ترجیح میدادند؛ که این واقعه به کنار گذاشتن دستور پیامبر ص در خصوص جانشینی امیرالمؤمنین ع ختم نشد؛ بلکه در ادامه دستور پیامبر ص در مورد اعطای فدک به حضرت زهرا س را زیرپا گذاشتند و بعدها چنانکه خودشان اذعان نمودند برخی دستورات را با اینکه زمان پیامبر ص و توسط خود ایشان حلال شمرده شده بود (متعه زنان و متعه حج) را حرام اعلام کردند
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج1، ص182
و بقدری این مخالفتهای این جماعت با دستورات پیامبر ص زیاد بود که حضرت امیر ع در نامهای به مردم مصر برایشان توضیح داد که مهمترین علت اینکه حکومت را قبول کردم این بود که دیدم سفیهان و فاجران عهدهدار امور این مردم شدهاند و دارند شریعت حضرت محمد ص را نابود میکنند
📚نهجالبلاغه، خطبه۶۲
و در یکی از خطبههای اواخر عمرشان ریشه بسیاری از مشکلاتی را که در مسیر حکومتداریشان وجود داشت این برشمردند که: «قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ ص مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِه: حاکمان پیش از من اعمالی انجام دادند که در آنها با رسول الله ص مخالفت کردند و در این مخالفتشان تعمد داشتند که عهد وی را بشکنند و سنت او را تغییر دهند
📚الكافي، ج8، ص59
@yekaye
👇ادامه مطلب👉
ادامه تدبر ۱۱ (نکته #الهیاتی_تاریخی: #خداپرستی_منهای_دین_الهی)
➖غیر از این موارد، در جهان اسلام ظاهرا ما کسی که این گونه باوری داشته باشد نداریم؛ فقط چنین تهمتی در قرن اخیر به زکریای رازی زده شده است؛ که این تهمتی بیش نیست زیرا در آثار باقیمانده از وی نهتنها هیچ شاهدی بر این مدعا یافت نمیشود، بلکه استنادات وی به قرآن و احادیث، نشان میدهد وی اینها را قبول داشته است. (ریشه این تهمت هم ظاهرا نقل برخی از ظاهرگرایان درباره وی است؛ که احتمالا این به خاطر برخی مواضع فلسفی وی باشد، نه باور خود زکریای رازی؛ همان طور که ابنسینا را هم که قطعا مسلمان است به خاطر برخی باورهای فلسفیاش تکفیر کردند). البته بعد از گسترش اسلام به هند، مسلمانان با عدهای از برهمنان مواجه شدند که ظاهرا چنین موضعی داشتند و احتجاجات علمای اسلام در کتب کلامی خویش (اعم از شیعه و سنی) با آنان در این زمینه فراوان است.
➖در غرب بعد از رنسانس (بویژه از حوالی قرن ۱۷ میلادی، هرچند که برخی سابقه این را به آثار ارسطو و امثالهم برمیگردانند) جریانی شکل گرفت به نام «الهیات عقلی» (که به نام «الهیات طبیعی» هم معروف است) که خود را در مقابل «الهیات وحیانی» معرفی میکرد (برخلاف جهان اسلام، که الهیات عقلی همواره دوشادوش دینداری حرکت میکرد) و مدعی بود که خداوند را قبول دارد؛ اما ارسال وحی از جانب خداوند (و لذا شریعت الهی) را منکر بود.
➖به نظر میرسد امروزه جریانهای «معنویت بدون دین» نیز دقیقا پا جای پای همین جریانات میگذارند و پاسخ بسیاری از شبهاتی را که اینان امروزه مطرح میکنند براحتی میتوان با مراجعه به کتب کلامی و پاسخهایی که علمای اسلام به برهمنان دادهاند پیدا کرد.
@yekaye
#حجرات_14