یک آیه در روز
761) 🌺 إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَ
.
6⃣ «فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ»
جمله آنان که گفتند «ما فرستادگان به سوی شماییم» با انواع تاکیدات همراه است: حرف أنّ برای تاکید، جمله اسمیه، استفاده از اسم مفعول (مرسلون) به جای فعل؛ تقدیم جار و مجرور (الیکم)، و ... .
چرا این همه تاکید⁉️
🍃الف. کسانی که حاوی رسالت الهی هستند به صراحت کامل ماموریت خود را بیان می کنند.
🍃ب. کسی که رسالت الهی را تبلیغ می کند باید به صراحت نشان دهد که در مقام انجام وظیفه است، نه دنبال منفعت و سود و ... .
🍃ج. نشان دهند که پیامبران، از جانب خداوند «فرستاده شده» اند؛ این گونه نیست که پیامبران صرفا یک افراد عارفی بوده باشند که صرفا دغدغه درونی آنها آنها را به این کار واداشته باشد.
💠نکته تخصصی #فلسفه_دین
برخی از مدعیان «فلسفه دین» بر این باورند که
🔻«واقعا پیامی از جانب خداوند ارسال نشده؛ بلکه عرفا بر دو دستهاند افراد درون گرا، که منزوی و گوشهگیرند؛ و افراد برونگرا، که دغدغه دیگران را دارند و به خاطر این دغدغه، ماموریتی بر دوش خود احساس میکنند و اینان همان مدعیان پیامبریاند»‼️
این تحلیل،حدس و گمانهزنیای است
نه تنها
برخلاف مطالب صریحی است که در متن دعوت تمام پیامبران مشاهده میشود؛
بلکه
بر مبانی معرفتی قابل اعتنایی هم تکیه ندارد و ریشه آن، - چنانکه قرآن کریم به آن تصریح میکند – ضعف در خداشناسی آنها است
(وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْء؛ انعام/91).
🔸چنین فرضیهبافیهای بیپشتوانهای،
▪️یا ناشی از آن است که اساساً خدای واقعی را منکرند؛
▪️و یا اگر هم خدایی قبول دارند، خدایی است که جهان را آفریده و دیگر کاری به کار انسانها ندارد و ربوبیت او و توجه او به مخلوقاتش را منکرند.
🔹شاید از این روست که در تعلیم پیامبران – بویژه در اسلام – بر #رحمان و #رحیم بودن خداوند این اندازه اصرار میشود،
تا حدی که از ما میخواهند در ابتدای هر کاری، بر رحمان و رحیم بودن خداوند تاکید کنیم؛
یعنی دائما در پیش و پس کار خود رحمت خدا را ببینیم:
▫️هم در پرتو رحمت عمومی خدا ببینیم، که حتی اگر کافر باشیم هم ما را در بر میگیرد و همین رحمت موجب ارسال پیامبران شده (طه/90 ؛ انبیاء/36 ؛ شعراء/5 ؛ یس/52 )؛
▫️و هم در پرتو رحمت خاصه خدا، که اگر در مسیر خدا قدم برداریم، از ما دستگیری مضاعف میکند (احزاب/43) .
🍃د. ...
@yekaye
🔹الرَّحْمنُ
▪️ماده «رحم» در اصل
▫️دلالت بر معانیای همچون رقت و و عطوفت و مهربانی (= رأفت) میکند
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص498)؛
و به تعبیر دیگر،
▫️دلالت بر «رقت قلب همراه با احسان کردن» میکند که گاه ممکن است در مورد «احسان کردن بدون لحاظ رقت قلب» به کار رود (مثلا وقتی در مورد خداوند به کار میرود) و یا «رقت قلب بتنهایی»
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۴۷).
▫️البته برخی بین کلمات مربوط به این معنا تفاوت ظریفی قائلند و میگویند:
🔺آنچه در قلب پیدا میشود حالت رقت است (که رقت نقطه مقابل غلظت [و قساوت] است )،
🔺سپس لطف حاصل میشود (که نوعی دقت و و توجه به خصوصیات است)،
🔺سپس عطوفت (که به معنای تمایل و جلب شدن توجه است)،
🔺سپس حنه (شوق و رغبت)،
🔺سپس محبت (دوست داشتن)،
🔺سپس شفقت (مهربانی ورزیدن)،
🔺سپس رأفت (که شدت یافتن شفقت است)،
🔹و در نهایت به رحمت میرسد؛
🔺که احسان و نعمت بخشیدن هم مصادیقی از رحمت ورزیدن است؛
درواقع،
▪️رحمت، تجلی رأفت، و ظهور شوق و شفقت است، و مربوط به مقام ابراز نسبت به چیز خاصی است که در آن خیر و صلاح مخاطب لحاظ میشود، ولو خود مخاطب آن را خوش ندارد، مانند خوراندن دوای تلخ به مریض.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص۹۲)
🔸همچنین تذکر دادهاند که اصل این ماده با اختلاف در هیئات در زبان عبری، و نیز نزدیک به آن در زبانهای سریانی و آرامی هم وجود دارد؛ اما این موجب نمیشود که برخلاف آنچه برخی ادعا کردهاند کلمه «رحمان» لزوما از زبان عبری وارد زبان عربی شده باشد.
📚(التحقيق، ج4، ص۹1)
▪️همچنین در تفاوت «رئوف» (مهربان) با «رحمن» و «رحیم» هم گفتهاند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأفت هیچگاه در موردی که با کراهت توام باشد به کار نمیرود؛ اما «رحمت» گاه با کراهت توام است.
📚 (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج۲، ص۱۷۶)
(آنچه در پزشک است، «رحمت» است؛ نه «رأفت» وگرنه هیچگاه آمپول تجویز نمیکرد!)
▪️اگرچه برای کسی که رحم میکند، کلمه «راحم» به کار رفته است و خداوند بهترین رحمکنندگان (خَيْرُ الرَّاحِمينَ؛ مومنون/118) و بلکه رحمکنندهترین رحمکنندگان (أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ؛ اعراف/151، یوسف/64 و 42، انبیاء/83) معرفی شده است؛
اما برای این منظور،
▪️دو کلمه #رحمان و #رحیم در قرآن کریم بویژه در مورد خداوند شیوع فراوان دارد:
▫️برخی از اهل لغت چنین توضیح دادهاند که «رحیم» دلالت بر ثبوت و استمرار رحمت دارد و آن را صفت مشبهه دانستهاند
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص92 و 98)
▫️ اما بسیاری آن را صیغه مبالغه دانستهاند
📚(النهاية، ج2، ص210؛ المصباح المنیر، ج2، ص223؛ لسان العرب، ج12، ص231؛ مجمع البحرين، ج6، ص70)
و البته تذکر دادهاند که مبالغه در «رحمان» بیشتر از «رحیم» است
📚(الفروق في اللغة، ص190)؛
چرا که رحمان رحمتش همه چیز را در برمیگیرد اما رحیم رحمتی است که بسیاری از چیزها را دربرمیگیرد
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۴۷).
(لازم به ذکر است وزن «فعیل» هم در صیغه مبالغه به کار رفته و هم در صفت مشبهه)
▪️با توجه به همین توضیحات اخیر،
▫️بسیاری اطلاق کلمه «رحمان» - و نه «رحیم» - را مورد فقط در مورد خداوند جایز دانستهاند
📚(ازهری، به نقل لسان العرب، ج12، ص231)،
بویژه که این کلمه در قرآن تنها در مورد خداوند به کار رفته، اما کلمه «رحیم» در قرآن کریم در مورد غیر خداوند هم به کار رفته است (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ... بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ؛ توبة/128)
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۴۷) ؛
و موید دیگری که میتوان برای این نظر آورد این است که ظاهرا کلمه «رحمان» در زبان عربی هیچگاه جمع بسته نشده است، اما کلمه «رحیم» جمع دارد و جمع آن «رحماء» میشود (رُحَماءُ بَيْنَهُم؛ فتح/29).
اما
▫️مرحوم مصطفوی بر این باور است که «رحمن» مثل «اله» است که وقتی «الـ» معرفه بر سر آن بیاید (الرحمن) همانند «الله» میشود که تنها بر خداوند اطلاق می گردد؛ و ولی بدون آن هر خدای باطلی هم اطلاق شده است؛ و شاهد دیگرشان این است که در زبان عبری نیز تنها وقتی «ها رحمان» گفته میشود مقصود الله است («ها» در زبان عبری شبیه نقش «الـ» در زبان عربی را دارد برای معرفه کردن) و از این جهت، شبیه سایر اسمای حسنای خداوند است.
📚(التحقيق، ج4، ص۹1)
و به نظر میرسد حق با ایشان باشد بویژه که در مورد مسیلمه کذاب که اهل یمامه بوده، تعبیر «رحمان الیمامة» رایج بوده و اگرچه برخی از اهل لغت بدین جهت به مذمت پیروان وی رو آوردهاند (الفروق في اللغة، ص190) اما این نشان میدهد که عرف عرب از کاربست این کلمه (البته بدون «ال») در مورد غیر خداوند ابایی نداشته است.
@yekaye
👇ادامه تحلیل ماده «رحم» و کلمات «رحمن» و «رحیم»👇