یک آیه در روز
781) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْك
.
5⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ»
در این آیه و آیات بعد، برخی از امور عالم را برمیشمرد و نام آیه بر آنها مینهد.
💠نکته تخصصی #معرفتشناسی : نگاه آیهبین
#آیه ، یعنی علامت و نشانه،
و علامت و نشانه بودن یک چیز، وصفی است که از نسبت او با امری دیگر درمیآید.
⬅️ نمونه ساده آن علائم رانندگی است:
اگر کسی با تخصصهای مختلف فیزیک و شیمی به شناساییِ یک تابلوئی راهنمایی و رانندگی بپردازد، نکات متعددی درباره جنس آهن آن، طول موجهای رنگهای آن، مقاومت آن در سرما و گرما، و ... میتواند بفهمد، اما اینها هیچیک نکتهای درباره علامت و نشانه بودن آن نمیگوید.
اگرچه سازنده یک تابلوی رانندگی، در ساخت آن به بسیاری از این امور توجه دارد، اما این تابلو بدین جهت ساخته و نصب نشده است که افراد خود آن را بررسی کنند؛ بلکه ساخته شده تا علامت و نشانهای باشد برای فهماندن مطالبی به رانندگان درباره وضعیت مسیری که میخواهند بپیمایند.
⬆️ خداوند همه جهان را آیه آفریده است
و در آیات پیش رو، از زمین و دانهای که میروید و باغها و رودهایی که در آن جاری است تا زوجیت اشیاء و شب و روز و ماه و خورشید و کشتیای که در دریا روان است و اینها را به عنوان آیه به رخ ما میکشد؛
اینها هم آیات قرآناند هم آیات خلقت،
اما ما چه اندازه اینها را به عنوان «آیه» میبینیم و از نشانهها به آنچه نشانهها میخواهند ما را بدان رهنمون سازند، رهنمون میشویم؟
📝 #علم_دینی و #نگاه_آیهای
قبلا اشاره شد که یکی از نقطهضعفهای مدرن علم جدید این است که به بهانه روش تجربی، میکوشد نگاه آیهای به عالَم و آدم را به محاق بَرَد، بلکه علمی بودن چنان نگاهی را انکار کند.
🔖(بویژه در جلسه 229، تدبرهای 3 و 4: http://yekaye.ir/al-baqarah-002-039/ )
اسفبارتر این است که این ادبیات غلط در جامعه متدینان هم شیوع پیدا کرده و کلمه #علم را معادل #علم_تجربی ، آن هم علمی که روش صرفا حسی دارد و هیچ توجهی به مبدا و معاد ندارد و نگاه آیهای به عالَم را خرافات میشمرد، قلمداد میکنند❗️
بهانهشان هم این است که "ما کلمه «علم» را معادل «science» به کار میگیریم؛ و کلمه «science» در ادبیات غربی به معنای «علم صرفاً تجربی» است"❗️
غافل از اینکه کاربرد همین کلمه «science» در فرهنگ غربی در این معنای مبتذل، تنها در یک قرن اخیر و به خاطر غلیه رویکردهای پوزیتیوستی و مادیگرایانه در ساحت علم، به چنین انحرافی مبتلا شده و تا پیش از آن، «science» (و بویژه ریشه اصلی لاتینی آن: scientia) برای رشتههای الهیات هم تعبیر به کار میرفت (سید حسین نصر، معرفت و معنویت)؛
اما چه کنیم که غربزدگی و اصرار به همراهی با غربیان، مجال دیدن حقیقت را از بسیاری از مدعیان تفکر دینی هم سلب کرده است‼️
اهمیت تزریق نگاه آیهای به امور بقدری است که برخی از بزرگان – مانند آیت الله جوادی آملی – یکی از مهمترین گامها در تحقق علم دینی را همین نکته میدانند؛ یعنی هر چیزی را در پیوند با مبدا و معاد دیدن
📚(منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، جوادی آملی، ص135-137)
✳️ تبصره
نقد فروکاستن #علم به #علم_تجربی به معنای انکار ارزشمندی #روش_تجربی نیست؛ بلکه به معنای مخالفت با انحصار روش علم به روش تجربی است.
@yekaye
🔹 #عَليمٌ
درباره ماده #علم قبلا اشاره شد که
▪️برخی بر این باورند که اصل این ماده دلالت میکند بر اثری در چیزی که مایه تمایز آن از غیرش میشود، و کلمه «علامت» که به معنای «نشانه» هم به همین جهت چنین نامیده شده و کلمه «عَلَم» (جمعِ آن: أعلام) هم که به معنای «پرچم» و نیز به معنای «کوه بلند» به کار میرود نیز به همین جهت است و «عِلم» به معنای شناخت و نقطه مقابل «جهل» هم از باب قیاس آن به عَلَم وعلامت چنین نامیدهاند؛
▪️در مقابل برخی «عِلم» به معنای «شناخت» را محور اصلی معنای این ماده دانسته و البته برای این هم دو گونه تحلیل یافت شد:
▫️برخی گفتهاند که اصل این ماده دلالت دارد بر حضور و احاطه بر چیزی؛ که البته احاطه به حسب اختلاف قوا و حدود متفاوت میباشد و اثر چیزی و نیز اموری همچون کوه و پرچم که علامت و نشانه چیزی میباشند را از مصادیق این معنا قلمداد کردهاند.
▫️برخی هم معنای محوری این ماده را دلالت و هدایت کردن به سوی یک معنا (اعم از جهت، راه، حد و اندازه، و...) دانستهاند چنانکه «عَلَم» (چه به معنای پرچم و چه به معنای نشانه و کوه بلند همگی برای دلالت کردن و نشان دادن چیزی است.
▪️همچنین بیان شد که «علیم» بر وزن «فعیل» است که این وزن هم برای صفت مشبهه و هم برای صیغه مبالغه به کار میرود؛
▫️بسیاری از اهل لغت «علیم» را از باب مبالغه در علم دانستهاند و آیه «وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ» (يوسف/76) شاهد بر مدعای خود گرفتهاند؛
▫️در مقابل، مرحوم مصطفوی بر این باور است که این کلمه بخصوص با توجه به اینکه عموما در مورد خداوند به کار رفته [161 مورد در قرآن کریم به کار رفته؛ که جز ۸ مورد همگی در مقام توصیف خداوند است] ناظر به ثبوت صفت علم و تثبت آن است؛ بویژه که صیغه مبالغه دیگری از این ماده به صورت «عَلَّام» (که دلالت بر کثرت علم و احاطه دارد) نیز به کار رفته است: «إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» (مائده/109 و ۱۱۶)؛
➖و بر این اساس اظهار داشته که تفاوت بین «عالم» با «علیم» این است که «عالم» صرف اشاره به برخورداری از «علم» است اما «علیم» ناظر به ثبوت صفت علم و تثبت آن است.
▫️اما این نکته اخیرش نیز لزوما مورد قبول عموم اهل لغت نیست، چنانکه عسکری معتقد است که تفاوت «عالم» با «علیم» در آن است که «عالم» لزوما دلالت بر «معلوم» میکند (یعنی در جایی به کار میرود که معلومی در کار باشد) و همواره متعدی است، [مانند «عالِم الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» (انعام/۷۳) هرچند که گاه بدون مفعول هم آمده که چهبسا بتوان گفت به قرینه مفعولش حذف شده است؛ مانند: «إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمينَ» (روم/22)]؛ اما «علیم» لزوما متعدی نیست و صرفا نشاندهنده این است که اگر معلومی در کار باشد، حتما او بدان عالم است؛ چنانکه «سامع» به کسی گفته میشود که صدایی را بشنود، اما «سمیع» به کسی میگویند که شنوا باشد، خواه در آن لحظه صدایی در کار باشد یا نباشد (که در این صورت، باز موید آن است که علیم، صیغه مبالغه باشد تا صفت مشبهه).
▫️در تایید نظر وی میتوان به این نکته اشاره کرد که در قرآن کریم هم کلمه «علیم» یا بدون متعلق آمده، مانند همین آيه «إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ»؛ ویا اگر متعلقی داشته با حرف «ب» بوده است، مثلا: «هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ» (بقره/29) «وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ» (بقره/95) «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ» (بقره/283)؛ هرچند که گاه «عالم» هم با حرف اضافه «ب» میآید مانند: «وَ كُنَّا بِهِ عالِمينَ» (انبیاء/51) «وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمينَ» (انبیاء/81).
🔖جلسه ۱۰۴۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-80/
به نظر میرسد در آیه حاضر نیز صیغه مبالغه بودن کلمه «علیم» تناسب بیشتری با سیاق آیه داشته باشد تا صفت مشبهه؛ و البته از باب استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که در کاربردهای قرآنی «علیم» به هر دو وجه (صیغه مبالغه و صفت مشبهه) عنایت بوده باشد.
@yekaye